به گزارش ایران اکونومیست؛ بیش از یک قرن از اکتشاف نفت در ایران میگذرد و منبعی که قرار بود پشتوانه توسعه اقتصاد ایران باشد، اکنون تبدیل به یک چالش برای تامین بودجه سالانه کشور تبدیل شده است. پنجمین کشور تولید کننده نفت در جهان، یکی از حساس ترین روزهای دیپلماسی اقتصادی خود را تجربه میکند. فشارهای بین المللی، نابسامانیهای سیاست داخلی و بحران نرخ ارز، باعث شده تا ایران سه ماه اول سال ۹۷ را با رشد نرخ تورم پشت سر بگذارد.
این چالشها تا چه میزان میتواند بر اقتصاد ایران ضربه وارد کند؟ آیا ممکن است برای دومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، فروش نفت و بازگشت ارز حاصل از فروش این محصول با مشکل مواجه شود؟
برای پاسخ به این سوالات و همچنین بررسی علل وضعیت فعلی، به سراغ بهنام ملکی؛ پژوهشگر اقتصادی رفتیم.
تحرکات عربستان در منطقه و تلاشهای این کشور برای تغییر قیمت نفت و تنشهای اقتصادی بین المللی تاثیرگذار بر اقتصاد ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
یک متغیر سیاسی در این بین وجود دارد که ترجیح میدهم در مورد آن اظهار نظر نکنم. اما از نظر اقتصادی موضوع به عرضه و تقاضا بستگی دارد؛ اگر کشورهای صادرکننده نفت مانند ایران بتوانند نفتشان را عرضه کنند، قیمت نفت میتواند تا حدی کاهش پیدا کند. اما اگر ترامپ و هم پیمانانش فشار بر ایران را ادامه دهند و ایران نتواند نفت خود را صادر کند، طبیعی است که قیمت کالاهای اساسی افزایش مییابد.
نقش اوپک در این معادلات را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا میتواند در تعیین سرنوشت قیمت نفت تاثیر گذار نهایی باشد؟
اوپک تحتلابیهای مختلف قرار دارد.
فکر میکنید در زمان حال تصمیمات اوپک به نفع چه کسی رقم میخورد؟
یک متغیر مهم بحث «رایزنی» است. در سطح کلان کشور هم متغیر روابط بینالملل و رایزنی به شدت تاثیرگذار است. باید به ای نکته توجه داشت که به صورت خودکار هیچ چیز درست نمیشود. در حال حاضر بسیاری از اتفاقات بستگی به رفتارهای روسیه و میزان همراهی این کشور با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران دارد. حتی در مورد واکنش به تصمیمات و رفتارهای کشورهایی مانند عربستان که گویی در مقابل ایران شمشیرهایشان را از رو بستهاند، معتقد به رایزنی و مذاکره هستم.
به هر حال تعامل همواره یک موضوع موثر است که باید از طرف ایرانیهای خارج از کشور، وزارت امور خارجه و سازمانهای مردم نهاد (NGO) پیگیری شود. به طور حتم اینگونه لابی گریها در خنثی کردن فشارهای بین المللی بسیار موثر است. به نظرم در صورت فقدان این راهبرد در دیپلماسی، راه برای نقش آفرینی رقبای ایران به ویژه رژیم صهیونیستی هموار خواهد شد.
همانطور که میدانیم بیش از ۶۰ درصد اقتصاد ایران وابسته به نفت است. با توجه به اینکه قیمت فروش هر بشکه نفت در بودجه سال ۹۷ حدود ۵۵ دلار محاسبه شده، کاهش این قیمت چه تاثیری بر اقتصاد ایران میگذارد؟
بدون شک وابستگی اقتصاد ایران به نفت، یک اشکال اساسی است. درآمدهای حاصل از فروش نفت باید به منظور توسعه اقتصادی کشور صرف شود نه برای تحقق بودجه سالانه؛ متاسفانه بودجه ما نه تنها یک بودجه غیرتوسعهای است، بلکه در مواردی حتی ضدتوسعهای است. ممکن است با خود بگویید چطور یک بودجه میتواند ضدتوسعهای باشد؟ وقتی که شما برای تامین بودجه، از یک واحد هایتک (High tech) مالیات سنگین دریافت کنید و به جای حمایت بر آن فشار مالی تحمیل کنید، واحد هایتک و هایتکنولوژی، نمیتوانند توسعه پیدا کنند. بنابراین در اینجا ما با یک بودجه ضد توسعهای روبرو هستیم که در آن یک شرکت برای ادامه فعالیت خود باید به جای جذب نیرو و اشتغال آفرینی، نیروهای خود را تعدیل کند.
آیا با توجه به این صحبتها میتوان نتیجه گرفت که در آینده تامین کالاهای اساسی با مشکل مواجه است؟
بستگی به الگوی اقتصادی ما و تئوری اقتصادی پشتصحنه ما دارد؛ احساس میکنم یک نظریه اقتصادی منسجمی پشتوانه سیاستگذاریهای روز کشور نیست. گاهی شاهد این هستیم که منافع سیاسی، متغیرهای اقتصادی و مولفهها را جابجا میکند؛ در حالیکه ما اگر الان مثلا به سمت یک شرایط ویژه و بحرانی پیش میرویم، خب اینجا ما باید تئوریای که حاکمیت بر اقتصاد دارد را اصلاح کنیم.