در سرمقاله روزنامه شهروند میخوانیم: «حدود دو هفته پس از فیلترشدن تلگرام عملا چه اتفاقی افتاده است. برای پی بردن به اینکه بخش بزرگی از کاربران با موش و گربهبازی همچنان از تلگرام استفاده میکنند، نیازی به تحلیل دادههای فضای مجازی نیست. نیازی نیست که تعداد کاربران تلگرام و پیامرسانهای داخلی را رصد و آمار منتشر کنیم. آن چه اتفاق افتاده، روشن است و بعید است حتی مخالفان سفت و سخت تلگرام هم شجاعت انکارش را داشته باشند. تلگرام با همه دردسرها و بالا و پایینها همچنان رسانه اول ایرانیها در فضای مجازی است. حتی اگر سروش بعد از چند روز از کار نمیافتاد و معلوم نمیشد بسترها برای رفتن به پیامرسانهای داخلی چقدر ناآماده است و ادعاها مبنی بر کیفیت و توانایی رقبای اجباری تلگرام چقدر نادرست بوده، حتی اگر همه پیامرسانهای داخلی مثل ساعت کار میکردند و آخ نمیگفتند و اجازه بدهید بگویم حتی اگر امنیت لازم را هم داشتند و سرویسی بهتر از تلگرام ارایه میدادند، باز هم بعید بود جمع پرشمار کاربران از این دایره آبی و هواپیمای کاغذی سفیدش دل بکنند. این جمع بزرگ شامل میلیونها هموطن ترجیح میدهند همچنان از این فیلترشکن به آن فیلترشکن بروند و با مرارت و اتلاف وقت کارشان را، ارتباطشان را با دیگران در تلگرام پی بگیرند اما به آلترناتیوهای ایرانی نقل مکان نکنند. آمارها هم نشان میدهد که علیرغم گذشت دو هفته، با وجود کند شدن اینترنت و از کار افتادن مداوم فیلترشکنها، رجوع کاربران به تلگرام در روزهای گذشته بیشتر شده است. پیامرسانی که علی مطهری، نایبرئیس مجلس میگوید، پس از فیلتر شدن آن رئیسجمهوری به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی میتوانست تذکر قانون اساسی بدهد. عدهای از نمایندگان مردم هم میگویند کماکان از آن استفاده میکنند.
دو هفته پس از فیلترشدن تلگرام عملا چه اتفاقی افتاده است؟ جز این است که بخش بزرگی از جامعه ناگزیر به نصب فیلترشکن و قانونشکنی شده و با استفاده از این نرمافزارها اطلاعات کاربران بیش از گذشته در معرض آسیب و دسترسی بیگانگان قرار گرفته است؟ جز این است که با استفاده دایمی از فیلترشکن، سیاستگذاریهای فیلترینگ در کشور عملا ناکارآمد شده و حالا همه آن چه از اینترنت کنار گذاشته شده بود و بیتردید سهم بزرگی از آن برای جامعه مناسب نیست، در دسترس عمومی قرار گرفته؟ آیا نیازی هست که دوباره یادآوری کنیم این تصمیم عجولانه، حتی با همین ریزش کنونی، چه زیانهای مالی به دنبال داشته و چه تعداد به بیکاران کشور اضافه شده است؟ در روزهایی که احتمال فروپاشی برجام و بالاتر رفتن قیمت ارز و طلا و پایین آمدن ارزش پول ملی، اقتصاد خانوارهای ایرانی را کوچکتر میکند و دولت برای ایجاد هر یک شغل تازه بیشترین تلاش ممکن را به خرج میدهد.
یعنی ممکن نبود که به جای درست کردن این معرکه در ابعاد ملی، برای اعتمادسازی همت میشد؟ که به جای فیلترینگ و بگیر و ببند و ایجاد موجی تازه از دلخوری، به جای این که بسیاری از مردم را از دسترسی به اطلاعات محروم کنیم و به جای صرف هزینههای مضاعف و موازی، زمینه ایجاد رسانههای معتبر و همهگیر فراهم میشد تا مخاطبان در فضای مجازی مجبور نباشند عمده اطلاعاتشان را در کانالهای تلگرامی جستوجو کنند و دل به شایعات و اخبار بعضا نادرست و مضر برای منافع ملی ببندند. نمیشد رسانه ملی سیاستهای بسته و انحصاری خود را تغییر دهد و با توجه به مطالبات عمومی، با انعکاس واقعیت و فضادادن به جریانهای سیاسی مختلف و به ویژه منتخبان مردم در دولت و مجلس، شرایطی برای همدلی بیشتر و امیدواری و آرامش فراهم کنند؟ در وضعیتی که بدخواهان در فراسوی مرزها هر روز بلندتر در شیپورهای تهدید میدمند، پرهیز از اختلاف و دعوت به همراهی هوشمندانهتر نبود؟ البته که هنوز هستند مسئولان تصمیمگیری که معتقدند نه نبود! و اگر مصلحان و معتدلان نباشند، اگر دولت روحانی جانانه مقاومت نکند، تور فیلترینگ را بر سر اینستاگرام و بیش از آن هم خواهند گسترد. همان چه که دهههاست بر ویدیو و گیرنده ماهوارهای و دیگر تکنولوژیهای ارتباطی رفته و سرنا همچنان از سر گشادش زده میشود. نتیجه هم که نیاز به بازگویی ندارد و به قول شاعر عرض خود میبرند و زحمت دانلود فیلترشکن و تلاش برای عبور از فیلترینگ را برجامعهای هموار میکنند که بیش از هر چیز قانون و اجرای قانون را کم دارد. قانونی که حال و روز و نیازهای زمانه را پشت گوش نینداخته باشد.»