به گزارش ایران اکونومیست، عِرق ملی، واژه غریب و ناآشنایی نیست، عنوانی که بسیاری از کشورهای جهان با اتکای به آن به توفیقات بسیاری نائل شدهاند، عِرق ملی سربازان ویتنامی در جنگ با ارتشِ تا بُنِ دندان مسلح ایالات متحده، چنان باتلاقی برای سربازان آمریکایی ایجاد کرد که به ناچار با تلفات بسیار، مجبور به ترک خاک این کشور شدند، عِرق ملی مردم هندوستان به رهبری گاندی، استعمار انگلستان را نیز مستاصل کرد، در تاریخ ایران زمین نیز این عِرق و تعصب به کشور، سرمنشا و مسبب توفیقات بسیاری بوده است، در همین دوران معاصر و در دوران 8 سال جنگ تحمیلی، عِرق ملی جوانان ایرانی، عراق را که هیچ،40 کشور دنیا را محکوم به شکست کرد، این مولفه خطیر نه صرفا در حوزههای نظامی بلکه در بخشهای دیگری همچون ورزشی و غیره نیز حامل موفقیتهای بسیاری برای این مرز و بوم بوده است.
حماسه هشتم آذرماه سال 1376، نمونه ای بارز از این تعصب ملی به شمار میرود، تعصبی که تیم فوتبال استرالیا را با آن بازیکنان نام آشنا که برخی آن را منتخبی از لیگ برتر انگلستان تعبیر و قلمداد میکردند در ورزشگاه ملبورن، حیرت زده کرد و تیم ملی جمهوری اسلامی ایران بهواسطه این پیروزی، روانه جام جهانی 1998 فرانسه شد،در ارتباط با موفقیت هایی که در سایه تعصب ملی حاصل شده، نه یک گزارش، بلکه میتوان دهها و صدها گزارش تنظیم کرد، اما منظور نظر از طرح این مقدمه اشاره به این واقعیت است که در صورت جاری و ساری ساختن چنین عیار و ضریبی از تعصب و عِرق به کشور در عرصه اقتصادی چنان توفیقاتی حاصل خواهد شد که نه در بلند مدت ، بلکه در میان مدت و حتی کوتاه مدت،می توان به دستاوردهای بسیاری نائل شد.
این موضوع بسیار برجسه و مهم ( عِرق ملی ) علیرغم کارآمدی بسیار در عرصه اقتصادی کمتر مورد توجه قرار گرفته و در صورت تقویت این عِرق و به کار بردن آن در ارتباط با تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی، حصول شعار سال ، صد در صد و قطعی خواهد بود.
عِرق ملی و تمایل به خرید کالای ایرانی، افزایش تولید ناخالص ملی را در پی خواهد داشت
احمد رستمی، یکی از تولید کنندگان فعال در غرب استان تهران با اشاره به نقش بسیار تعیین کننده حمایت از کالای ایرانی و افزایش دامنه عرضه و فروش آن در ارتقایِ ترازِ تولید ناخالص ملی، اظهار کرد: رشد اقتصادی واقعی در سایه این امر(تقویت تولید ناخالص داخلی) حاصل می شود در غیر اینصورت با خام فروشی و اتکای به نفت و گاز نمی توان مدعی رشد اقتصادی برای کشور بود.
وی افزود: به تعبیری میتوان گفت تولید ناخالص داخلی به مجموعه ای از کالاها و خدماتی اطلاق می شود که در یک دوران معین، در یک کشور تولید و عرضه میشود و به واقع کالاها و خدمات عرضه شده، در حلقه نهایی تولید قرار دارند که عموما مورد مصرف قرار می گیرند و از آنها به عنوان تامین مواد اولیه تولیدی استفاده نمیشود.
رستمی گفت: اشاره مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی به حمایت از کالای ایرانی که پیش از این نیز در سنوات گذشته بصورت مستقیم و غیرمستقیم از سوی معظم له مورد تأکید موکد قرار گرفته به چنین کالاها و خدماتی معطوف میشود، زیرا این اقلام و محصولات با ارزش افزوده همراه است و اقتصاد کشور را متحول و به سمت شکوفایی هدایت خواهد کرد.
این فعال در عرصه تولید، بیان کرد: قاعدتا برای حمایت از کالای ایرانی و نائل شدن به موفقیت هایی همچون ارتقای تولید ناخالص ملی، افزایش ضریب صادرات، رونق گرفتن بخش تولید و غیره ابتدا به ساکن باید، حمایت از کالای بومی و داخلی در اولویت قرار گیرد و بخش قابل توجهی از این امر، مرهون و مُنبَعِث از رفتار جامعه هدف این کالاها به عنوان متقاضیان یا به تعبیری مشتری این محصولات خواهد بود.
وی افزود: ذهنیت آحاد جامعه نسبت به کالاها و محصولات داخلی، تعیین کننده مشی و رفتار آن ها در قِبال تولیدات ایرانی است و هر آنچه دلبستگی مردم به محصولات بومی بیشتر شود، امکان دستیابی به توفیقات اقتصادی فزایندهتر خواهد شد و پیش نیاز این دلبستگی چیزی نیست جز تعصب و عرق ملی به کالاهایی که در کارخانجات کشورمان تولید و عرضه میشود.
وقتی اشرافی گری و چشم و هم چشمی، عرق ملی به کالای ایرانی را تضعیف میکند
یکی از نارساییهای فرهنگی که کشور با آن مواجه است،به پدیده اشرافی گری و چشم و هم چشمی معطوف میشود، هر آنچه این پدیده در اذهان و افکار عمومی رسوب و رسوخ بیشتری پیدا کند، عرق ملی به کالاهای ایرانی و تعصب به آن،کمرنگ تر خواهد شد، زیرا در چنین شرایطی، سرنوشت و چشم انداز اقتصادی کشور در اولویت قرار ندارد، بلکه آنچه حائز اهمیت است به یک رقابت کاذب خلاصه می شود که زمین بازی این رقابت نیز کالاها و محصولات خارجی خواهد بود که بصورت قانونی یا غیر قانونی وارد بازار میشود و به مثابه آفتی، بدنه اقتصادی کشور را سُست میکند.
به تبع، نقش فرهنگ سازی ، اطلاع رسانی و آموزش در مقابله با این پدیده شوم که در قالب تهاجم فرهنگی دشمن و سپس جنگ نرم اقتصادی معاندانِ این مرز و بوم( به عنوان حلقه تکمیلی این پازِلِ نامیمون ) قابل تحلیل و تعریف است،بسیار موثر و تاثیرگذار خواهد بود.
با چنین اوصافی،هر آنچه توجه جامعه به کالای ایرانی کمرنگتر باشد به همان میزان انگیزه تولیدکنندگان داخلی برای تولید و رقابت هر چه بیشتر نیز کاهش خواهد یافت و در چنین شرایطی نوآوری و ارتقای کیفی محصولات داخلی نیز تحت الشعاع قرار می گیرد.
البته طرح این موضوع به این معنا نیست که عامل اصلی بی کیفیت بودن برخی ( تاکید می شود برخی ) از کالاهای ایرانی به کم توجهی و عدم تعصب جامعه نسبت به موجودیت آن ها معطوف می شود، زیرا یکی از دلایل این بی توجهی ریشه در کیفیت پایین محصولاتی دارد که در سنوات گذشته وارد مدار عرضه و فروش شده و این موضوع ذهنیت مخدوشی را در ذهن جامعهِ هدف کالاهای بومی و داخلی ایجاد نموده تا جایی که در بیساری محصولات با وجود کیفیت بالای تولیدات داخلی ، همچنان برخی از مردم گمان می کنند نمونه های خارجی کیفی تر از محصولات داخلی هستند، لذا با همه این اوصاف نباید از این واقعیت غافل شد که تا زمانی که آحاد جامعه نگاهشان به محصولات خارجی است، نه اقتصاد کشور در برابر تِکانِه های شدید اقتصادی واکسینه و مَصون خواهد شد، و نه مشکل رکود و بیکاری از این کشور رَخت بر می بَندَد.
کشور ژاپن، الگویی مناسب در حمایت از کالای بومی
بدون تردید،کالاها و محصولاتی که امروز از آن به عنوان بِرَندهای جهانی یاد میشود، یک شَبِه و به یکباره به این جایگاه نائل نشدهاند، به واقع تولید محصولات برند از یک نقطه خاص کلید خورده و به تدریج با حمایت داخلی و به موازات آن ارتقای کیفی و تامین مولفه های دیگر همچون بازاریابی حرفه ای،تبلیغات و غیره به این جایگاه رسیده است.
این واقعیت نشان میدهد تا زمانی که آحاد جامعه به کالای ایرانی توجه نکنند، امکان بِرَند شدن آن و ارتقای کَمی و کِیفی آن سخت و دشوار و حتی نزدیک به محال خواهد بود.
کشور ژاپن، نمونه و الگویی مناسب برای اثبات این ادعا است، جامعهای که سالها با تعصبِ وصف ناشدنی، دروازه ورودی خود را به روی محصولات خارجی بست و حتی از استفاده کالاهای کم کیفیت نیز اجتناب نکرد و در نهایت به جایگاهی رسیده که امروز در کیفیت تولیدات ژاپنی در سر تا سر جهان هیچگونه شَک و شُبهِ ای وجود ندارد، آلمان ِصنعتیِ امروز نیز در پایانِ جنگ جهانی دوم، ویرانه ای بیش نبود، اما تعصب و توجهِ ویژه مردم آن ( در کنار برخی تدابیر و تمهیدات اقتصادی همچون رفرم پولی ، کاهش نرخ مالیاتی و ...)، این کشور را به یکی از صنعتی ترین کشورهای جهان تبدیل کرد تا جایی که برخی می گویند اتحادیه اروپا در سایه آلمان اداره میشود و در صورت خروج این کشور از اتحادیه مذکور، فروپاشی آن ( از حیث اقتصادی) نزدیک به یقین خواهد بود.
وی در پایان، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که به موازات این امر مهم ( لزومِ تعصب مردم به کالای ایرانی و عزم ملی برای خرید تولیدات بومی و داخلی ) نظارتِ دستگاه های ذی ربط برای ارتقای کِیفی محصولات ایرانی و اتخاذ تدابیر هوشمندانه همچون ارائه تسهیلات ویژه ، تلاش برای خصوصی سازی و بازار رقابتی و مقابله فزاینده با قاچاق و اجتناب از ورود کالاهایی که نمونه و مشابه داخلی آن وجود دارد نیز از ضروریاتی است که نباید نادیده انگاشته شود و قطعا با عملیاتی شدن مجموعه عوامل فوق ، صعود ایران به پله های نخستینِ اقتصادِ جهان ، نه یک احتمال و شعارِ هیجانی و آرمانی ، بلکه یک هدف قطعی و دست یافتنی خواهد بود.
برای نشان دادن تعصب نسبت به کالای ایرانی
باید پول هنگفت داشت و آنطرف کیفیت باشد، چون از این دو خبری نیست، تعصب هم نداریم.