بیژن خواجهپور در آخرین مقاله خود برای المانیتور 6 دلیل اصلی افزایش قیمت دلار در بازار آزاد ایران را مورد بررسی قرار داده است.
کد خبر: ۲۱۲۲۶۰
به گزارش ایران اکونومیست به نقل از المانیتور، از سال گذشته ریال ایران حدود یک سوم از ارزش خود را برابر دلار از دست داد.
قیمت دلار در ابتدای سال گذشته حدود 3 هزار و 700 تومان بود و در پایان سال در نزدیکی رقم 5 هزار تومان بسته شد علیرغم اینکه ارزش دلار به تشدید نگرانیها درباره اقتصاد ایران منجر شده اما نمیتواند به طور مستقیم دلیلی بر ضعف اقتصاد ایران باشد.
از سوی دیگر بالا رفتن قیمت ارز در بازار ایران بیش از آنکه اقدامی برای حفظ ارزش دارایی افراد باشد، به نظر حباب قیمتی است که به دلیل هجوم مردم برای خرید دلار شکل گرفته است.
بیژن خواجهپور در آخرین تحلیل خود از بازار ارز ایران به 6 علت اصلی بالا رفتن قیمت دلار در بازار اشاره کرده است.
وی نخستین مشکل بازار ارز ایران را مدیریت و سیاستگذاری بانک مرکزی عنوان کرده که به اختلاف طولانی مدت بین قیمت ارز رسمی و قیمت ارز در بازار آزاد بازمیگردد.
در این گزارش آمده است که بانک مرکزی ایران با مشکل در تامین ارز خارجی و آوردن دلار به ایران روبروست و در نتیجه در سیاست مداخله ارزی در بازار در راستای حفظ ارزش ریال تا حدودی با مشکل مواجه هست.
این مشکلات در بخش عرضه وجود دارد که به از دست رفتن ارزش ریال منجر شده است اما در بخش تقاضا نیز عواملی نظیر فشار تورمی، تقاضای موجود برای استفاده سرمایهای از دلار و همچنین شرایط روانی بازار بر افزایش قیمت دلار تاثیرگذار بوده است.
برای درک بهتر تاثیرات این عوامل بر کاهش ارزش ریال و بالا رفتن قیمت دلار به روند ارزشی ریال طی سال گذشته میپردازیم.
نخستین عامل تورم است که اطلاعات مربوط به آن به صورت ماهانه از سوی بانک مرکزی منتشر میشود. دومین عامل بازار مسکن است که متوسط تغییرات آن نیز به صورت ماهانه از سوی بانک مرکزی منتشر میشود.
قیمت طلای 18 عیار نیز دیگر فاکتور تاثیرگذار در این زمینه است و آخرین عامل نیز مقایسه ماهانه قیمت ارز رسمی و قیمت دلار در بازار آزاد ایران است.
با تحلیل آمار مربوط به این چند شاخص اقتصادی در 12 ماه گذشته به خوبی میتوانیم روند نسبتا سریع کاهش ارزش ریال در برابر دلار را شاهد باشیم. قیمت طلا در بازار آزاد ایران 30.15 درصد افزایش یافته و قیمت دلار نیز 30.75 درصد بالا رفته است که حدود 2 برابر افزایش آن در نرخ ارز رسمی بوده است.
در عین حال بنا به گزارش بانک مرکزی ایران نرخ تورم نیز با یک واحد افزایش به 9.6 درصد رسیده است. قیمت مسکن نیز در سال گذشته روند نسبتا باثباتی را طی کرده و آمار بانک مرکزی نشان میدهد متوسط قیمت هر متر مسکن در تهران طی سال گذشته 12 درصد افزایش داشته که نشاندهنده شرایط نسبتا ویژهای در بازار بوده است.
اگر تمام این عوامل را کنار هم بگذاریم به این نتیجه میرسیم که اگرچه قیمت ریال در برابر دلار کاهش یافته است اما روند نسبتا باثبات تورم و قیمت مسکن در ایران نشاندهنده این است که ریال توانسته است قدرت خرید خود را در زمینه تامین نیازهای روزمره مردم به طور نسبی حفظ کنند.
این استدلال زمانی مستدلتر میشود که بدانیم بالا رفتن تورم و افزایش قیمت مسکن با در نظر گرفتن نرخ سود 18 درصدی بانکها تقریبا بیتاثیر شده است.
با در نظر گرفتن تمام موارد گفته شده کاهش ارزش ریال طی ماههای اخیر در برابر دلار با تعریف پذیرفته شده کاهش کوتاه مدت ارزش پول ملی در تناقض بوده و میتواند تا حدودی مصداق گفته حسن روحانی (رئیسجمهور ایران) باشد که گفته بود که دلیل افزایش قیمت دلار اقتصادی نیست.
نکته دیگر اینکه اگر چه نمیتوان برای کاهش ارزش ریال دلیل اقتصادی محکمی ارائه داد اما این مسئله میتواند از آنجا که با فاصله گرفتن از شرایط اقتصاد واقعی ایران دست دولت را در کنترل آن از طریق اعمال سیاستهای پولی ببندد محل نگرانی باشد.
از سوی دیگر طی سال گذشته قیمت کالاها در ایران علیرغم بالا رفتن دلار شاهد افزایش قابل توجه نبوده است و از سوی دیگر نیز رشد تولید ناخالص داخلی در ایران نیز متوسط بوده است.
در حقیقت صندوق بینالمللی ارزیابی کرده است که ایران در سال 2017 رشد 3.5 درصدی اقتصادی را داشته است.
بنابراین این سؤال مطرح میشود که چرا مردم ایران به سمت خرید طلا و دلار روی آورده و قیمت دلار را به بالاترین میزان در تاریخ اقتصادی این کشور رساندهاند. جواب این سؤال این است که این مسئله یک رفتار سرمایهگذاری است.
هجوم به خرید کالاهای سرمایهای و داراییهای امن نظیر دلار و طلا در زمان اوضاع بد اقتصادی روندی است که سرمایهداران برای حفاظت از ارزش داراییهای خود در پیش میگیرند اما اتفاقی که امروز در بازار ایران در حال رخ دادن است این است که فاکتور زمان اوضاع بد اقتصادی از این معادله حذف شده و مردم در نبود دوران اقتصادی به سمت خرید دلار و طلا رفتهاند.
به همین دلیل میتوان مدعی شد که این مسئله بیش از آنکه مبنای اقتصادی داشته باشد شبیه شکل گرفتن یک حباب قیمتی است.