در سال های اخیر دولت ها برای تامین هزینه های خویش می کوشند از منابع مختلف درآمدی بهره مند شوند.
کد خبر: ۲۱۱۹۲۷
به گزارش ایران اکونومیست؛ در سال های اخیر دولت ها برای تامین هزینه های خویش می کوشند از منابع مختلف درآمدی بهره مند شوند.
بدین ترتیب که یک قسمت از درآمدهای دولت از طریق اموال و بهره برداری از منابع طبیعی و فروش برق ، گاز و … و قسمتی دیگر درآمد حاصل از خدمات مختلف مانند ، حمل و نقل و خدمات و … به دست می آید. با این حال مهمترین منبع درآمدی دولت از طریق وصول مالیات ها تامین می گردد . مالیات در واقع بهایی است که افراد در مقابل استفاده از خدمات دولتی می پردازند.
بر این اساس افراد باید متناسب با بهره مندی از خدمات دولتی و بر اساس قانون ، مالیات بپردازند .
ابزار مالیات علاوه بر آن که در تامین هزینه های دولت تاثیرگذار است می تواند نقش ابزاری در سیاست گذاری های دولت نیز ایفا کند به عنوان مثال از مهمترین اهداف وضع مالیات در جامعه می توان به توزیع مناسب درآمد، تحقق عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد، مهار تورم، فراهم کردن زمینههای لازم برای تحقق رقابتپذیری ، ایجاد اعتماد و حمایت از سرمایهگذاران، اهتمام به نظم و انضباط مالی و بودجهای، تلاش برای قطع اتکا هزینههای جاری به نفت و تأمین آن از محل درآمدهای مالیاتی و… اشاره نمود.
اصولا دولت ها می توانند از طریق وضع مالیات بر درآمد اشخاص متمکن و طبقات مرفه و صرف هزینه برای بهبود وضع زندگی طبقات کم بضاعت، توزیع درآمد را تعدیل نموده و اعتدال بیشتری از نظر توزیع درآمد بین طبقات مختلف جامعه برقرار سازند.
همان طور که قبلا نیز اشاره شد وضع مالیات فقط برای تامین هزینه خدمات دولتی نیست، بلکه ممکن است بدون این که بر مجموع عواید مالیاتی دولت افزوده شود، دولت از طریق تغییر نرخ های مالیاتی موجبات انتقال قدرت خرید از یک طبقه به طبقات دیگر جامعه را فراهم کند .
بدین ترتیب می توان به وضوح مشاهده کرد که سیاست مالی نقش چشمگیری در توزیع درآمد و همسان نمودن طبقات جامعه ایفا می نماید.
به عنوان مثال مالیات بر مصرف و فروش براساس رکن "میزان بهره بری" است، یعنی هر فردی از جامعه به تناسب استفاده از خدمات دولتی، باید در تامین هزینه های دولتی نیز مشارکت کند.
در این رابطه و در جهت نقش مالیات در برقراری عدالت اجتماعی می توان به طور مشخص به مالیات بر ارزش افزوده اشاره نمود.
این نوع مالیات یکی از راه های رسیدن به عدالت اجتماعی است به طوری که بر اساس مالیات بر ارزش افزوده (که نوعی از مالیات بر مصرف است ) طبقات پردرآمد که مصرف بیشتری دارند مالیات بیشتری را باید پرداخت کنند، مالیات بر ارزش افزوده حربه ای قوی جهت برقراری عدالت اجتماعی می باشد .
از جهتی دیگر افزایش درآمدهای مالیاتی دولت که از طریق وصول مالیات بر ارزش افزوده حاصل می شود، سبب تقویت بنیه ی مالی دولت برای ارایه خدمات بیشتر به آحاد جامعه خصوصا طبقات کم درآمد می شود، در این راستا تقویت بنیه ی مالی دولت ،امکان توزیع مجدد درآمدها مابین اقشار آسیب پذیرجامعه را بیش از پیش فراهم می کند .
از سوی دیگر در مقوله "مالیات بر درآمد می باشد ،هر شخصی از جامعه به نسبت میزان درآمد، قانونا مکلف است در پرداخت مالیات مشارکت کند. و از این طریق مالیات دهندگان در عمران و آبادانی کشور ودرنهایت بسط عدالت اجتماعی در سطح کشور سهیم خواند شد.
در نهایت می توان اینگونه نتیجه گیری نمود که دولت با استفاده از ابزار مالیات ، درآمد و ثروت کشور را عادلانه توزیع نموده و با ایجاد رفاه و آسایش و امنیت پایدار، بسط و گسترش آموزش وپرورش، گسترس و اعتلای آموزش عالی در کشور و برای همه ی اقشار جامعه ، گسترش و تجهیز شبکه بهداشت و درمان ، توزیع ثروت را در جامعه تعدیل کرده،از این طریق باعث بسط عدالت اجتماعی پایدارخواهد شد.
بنا بر این می توان گفت اخذ مالیات نه تنها هیچگونه اجحافی در حق افراد کم بضاعت جامعه نیست، بلکه باعث کاهش هرچه بیشتر فاصله طبقاتی و تورم اقتصادی درجامعه شده، رشد قابل ملاحظه اقتصاد ملی را در پی خواهد داشت.