او در پاسخ به این سوال که آیا در ایران شاهد گشایش یا بهبودی در عملکرد اقتصادی بودهایم؟ گفت: به نظر من پس از برجام اتفاق خاصی در اقتصاد ایران نیفتاد به جز اینکه برنامه جامع مشترک منجر به افزایش جابهجا شدن پول شد. ایران نه تنها همواره صادرکننده نفت بوده بلکه درآمدهای نفتی هم در اختیار دولت بود که با افزایش درآمدهای نفتی هزینههای دولت نیز افزایش یافته در چنین شرایطی بخشهای مولدی مثل صنعت و کشاورزی، توسعه پیدا نمیکنند و فقط بخشهایی توسعه پیدا میکنند که فعالیتهای خدماتی، تجاری و مالی ارائه میکنند.
این اقتصاددان توضیح داد: چنین وضعیتی کار را به جایی رسانده که دولت با مشکلات متعددی مواجه شده است که یکی از مهمترین آنها مسائل مربوط به نظام پولی و بانکی است همچنین فقر و بیکاری به شکل گستردهای افزایش یافته و در شرایط رکودی تورمی عمیق، تولید دچار مشکل شده است.
یوسفی با اشاره به اینکه عاقلانهترین راه این بود که دولت ریشههای مشکلات را شناسایی میکرد، ولی چنین نکرد و فقط دل به دستاوردهای برجام بست و در بعد اقتصادی عملکرد ضعیفی داشت گفت: دولت ریشههای مشکلات را به درستی تشخیص نداد و تنها به سمت علایم حرکت کرد به جای اینکه علتها را شناسایی و واکاوی کند.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تورم و رشد را هدف ندانسته بلکه علامت دانست و گفت: این علائم نشان می دهد که اقتصاد ایران دچار بیماری است. ما باید از این دو نشانه میفهمیدیم که اقتصاد ما چه مشکلاتی دارد و با چه مسائلی دست به گریبانیم که دچار وضعیت رکوردی- تورمی شدهایم.
وی بررسی مشکلات از سوی دولت در سالهای گذشته را مطرح کرد و گفت: دولت باید منابع را از بخشهای تورمی به سمت بخشهای رکودی سوق میداد، ولی چنین نکرد و یکی از اشتباهاتش این بود که مشکل را نه در رکود بلکه در تورم دید و برای حل مسئله تورم هم فقط به سراغ سود بانکی رفت. درباره سود بانکی هم سیاست متناسبی اتخاذ نکرد، به همین دلیل بانکها به سمت رقابت بر سر جذب منابع مالی پرداختند و بدین گونه منابع از سمت صنعت و کشاورزی به سیستم بانکی جریان پیدا کرد. در این شرایط نیز افرادی بودند که به علت داشتن نفوذ توانستند از منابع بهره ببرند و به این ترتیب پول به سمت درستی نرفت.
یوسفی با بیان اینکه رفتن به سمت افزایش واردات به تولید ضربه بیشتری زد و کار به جایی کشید که صنایع با نیمی از ظرفیت خود کار کردند و نیروهای کار شاغل نیز در بسیاری از صنایع بدون استفاده ماندند ادامه داد: تحقیقاتی در دانشگاه انجام دادیم و متوجه شدیم که اکنون حدود ۴۸ درصد از شاغلین صنایع ما دچار بیکاری پنهان هستند و عملا از نیروی کار آنها به درستی استفاده نمیشود.
این اقتصاددان به از دست دادن فرصتها طی سالهای گذشته اشاره کرد و گفت: بخشهای صنعت و کشاورزی همچنان در رکود ماندند. اصلاح نظام پولی و بانکی در تعلیق ماند و در زمینه زیرساختها هم میتوانست با اقداماتی مانند توسعه حمل و نقل ریلی، زمینه را برای اشتغال فراهم کند که این کار را نکرد و به جای آن دست به اقداماتی مانند بالا و پایین کردن نرخ سود زد. بنابراین میتوانم بگویم که مجموعه اقدامات دولت در کنترل شاخصهایی مانند تورم و ساماندهی وضعیت رکودی به نتیجه مطلوبی نرسید که برگشتن به مسیر درست اکنون پرهزینه است.