به گزارش ایران اکونومیست ؛عدالت اجتماعی در مفهوم، تقوای حاکم بر رفتار افراد در جهت حفظ نظام جامعه و اجتماع شناخته شده است.
به گفته دکارت، لازمه تحقق چنین عدالتی وجود شهروندانی است که حداقل رفتار منطقی را در ذهنشان ملکه کرده باشند.
توانایی بر رقابت سالم است که مجوز عقلائی بر نقض اصل برابری در شرایط یکسان می شود. در این صورت است که کسب امتیاز، عادلانه تلقی می شود.
طبقه بندی عدالت نشان می دهد که تلقی مالیات دهندگان از هریک از جنبه های عدالت می تواند بر روی سطح رفتار و عملکرد مودیان تأثیرگذار باشد.
روشهای کارآمد تمکین مالیاتی بر این فرض محدود شده اندکه مودیان مالیاتی تلاش می کنند درآمدهای خود را به حداکثر برسانند و دیگر نگران عدالت و سایر قضایا نباشند.
اما باید در اینجا اشاره کنیم که تلقی افراد نسبت به مقوله عدالت، به صورت فردی یا گروهی اجتماعی می تواند بر چگونگی پرداخت مالیات توسط آنها تأثیرگذار باشد.
به هرحال اکثر مطالعات نشان داده است که موقعیت فرار یا اجتناب از پرداخت مالیات تعیین شده همواره به سطح نگرش آنها، نه به درک آنها از عدالت بستگی دارد. در سطح گروهی، مودیان مالیاتی با سه معیار زیر به ارزیابی عدالت می پردازند:
1- بار مالیاتی;
2- منافع مالیاتی;
3- فرصت فرار مالیاتی.
موضوع مالیات بر ثروتمندان در جامعه به عنوان یکی از جنبه های عدالت نظام مالیاتی مطرح می شود واگر چنین باوری در جامعه رواج نیابد، بر عدالت اجتماعی تأثیر منفی بر جای خواهد گذاشت.
توزیع بار مالیاتی ناعادلانه دلیل اصلی فرار مالیاتی گسترده در میان مودیان مالیاتی و شرکتهای با نفوذ است.
عدالت مالیاتی به معنای افزایش معافیت ها یا تخفیف ها نیست بلکه منظور محاسبه سریع، درست وعادلانه مالیات ها و رعایت عدل و انصاف و آسان نگری در برخورد با مودیان است.
مودیان مالیاتی نه تنها ازاصل پرداخت مالیات ابراز نارضایتی ندارند; بلکه نرخ های بالا و متنوع، پیچیدگی و زیاد بودن قانون، عدم شفافیت و حیف و میل در هزینه کرد مالیاتهای دریافتی، مشوق های بی مورد و تبعیض های ناروا که به تلقی رفتار ناعادلانه منجر می شود; نارضایتی مودیان و تصمیم به فرار مالیاتی و یا اجتناب از پرداخت مالیات توسط آنها را به دنبال دارد.
از این رو می توان گفت رابطه تنگاتنگی بین مالیات و عدالت اجتماعی وجود دارد و به طوری که هر چه دریافت مالیات بیشر رعایت شود، عدالت اجتماعی نیز بهتر برقرار می شود و مودیان نیز با طیب خاطر بیشتری مالیات را پرداخت می کنند.
از طرف دیگر هر چه آثار مالیات در برقراری عدالت اجتماعی در جامعه بیشتر مشاهده شود مردم نیز با استقبال و خود آگاهانه به سمت پرداخت مالیات می روند.