اگر چه این سفیر باید یک کارشناس سیاسی بینالمللی باشد ولی همچون یک افسر نظامی، جزئیاتی درباره موشک منتسب به حوثیهای یمن و شباهت آن با موشک قیام - 1 ایران ارائه می داد که گویا سالها کار نظامی کرده است.
دکتر ظریف بدرستی ابراز داشت که این نمایش شبیه نمایش کالین پاول وزیر خارجه وقت امریکا در 14 سال پیش بود که می خواست عراق را متهم به داشتن سلاح های کشتار جمعی و بویژه سلاح های شیمیایی بنماید.
خوشبختانه از دو ماه پیش کشورهای اروپایی نظیر آلمان و امریکاییهای مخالف سیاستهای ترامپ هشدار داده بودند که تیم دونالد ترامپ با بررسی همه موضوعات به این نتیجه رسیده که یمن سوژه مناسب برای درگیری با ایران است.
به عبارت دیگر، نمایش نیکی هیلی از قبل افشا و نخ نما شده بود. همین منابع اظهار داشتند قصد تیم تندرو ترامپ این است که از این طریق اگر شد، ایران را وادار به قبول شرایط مورد نظر امریکا در توافق هستهای بنمایند و اگر نشد، با ایران زمینه درگیری فیزیکی به وجود آورند وبدین ترتیب ضمن لغو برجام، اهداف دیگر امریکا نیز برآورده شود.
اما برای درک بهتر این سناریو به نام «ائتلاف علیه ایران» باید به بازی بزرگ در خاورمیانه توجه نمود. سه بازیکن دور هم جمع شدهاند که یک بازی چند منظوره در خاورمیانه راه بیندازند و از آن طریق اول اعتبار ضعیف خود را تقویت کنند و دوم به اهدافی دست یابند که منافع این سه شکست خورده در خاورمیانه را تأمین کنند.
بازیکن اول شخص دونالد ترامپ است که در سیاست داخلی و خارجی امریکا کاملاً ناکام شده، نه در درون امریکا به او اقبالی میشود و نه در صحنه جهانی. او شدیداً احتیاج به یک دستاورد چشمگیر دارد.
بازیکن دوم بنیامین نتانیاهو است که به علت سیاستهای راست افراطی، همه ساکنان اسرائیل را ناراضی کرده است. نتانیاهو در سیستم قضایی اسرائیل هم به علت فساد مالی تحت تعقیب است. بنابراین او هم نیاز به یک دستاورد بزرگ دارد که بتواند بر نارضایتی مردم غلبه کند.
بازیکن سوم که مایه تأسف جهان اسلام است محمد بن سلمان است که برای رهایی عربستان از عملکرد تروریسم دولتی در واقعه 11 سپتامبر 2001 بر مبنای تحقیق و مصوبه کنگره امریکا و برای به پادشاهی رسیدن در میان خیل عظیم مدعیان سلطنت، مجبور به تن دادن به شرایطی است که اسرائیل و امریکا به وی دیکته کنند. بنابراین او پیمانکار خوبی برای پروژه اسرائیل و امریکا است.
اما خصوصیات این بازی بزرگ در خاورمیانه که تا اینجا مشخص شده از این قرار است: بیت المقدس در عصر ترامپ و داماد یهودیاش، کوشنر، به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام میشود تا اگر در آینده رؤسای جمهوری امریکا از این سیاست پیروی نکردند حداقل سابقه تاریخی آن باقی بماند. لابی اسرائیل در امریکا متقابلاً از هر گونه طرح استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان و سنای امریکا جلوگیری میکند.
از طرف دیگر هر سه طرف امریکا، اسرائیل و عربستان با نقش و نفوذ ایران در خاورمیانه مخالفند و لذا گمان دارند باید از یکی از آنها یعنی از یمن شروع کرد و به بقیه نقاط نظیر لبنان، سوریه، عراق و... تسری داد.
بنابراین باید روی نقش ایران در یمن و بهکارگیری موشکهای مشابه قیام -1 به اندازه کافی تبلیغات کنند تا گوش جهانیان برای لغو برجام بهعنوان مبنای بازگشت تحریمهای گذشته یا تسلیم ایران به شرایط دلخواه امریکا یا درگیری نظامی با ایران آشنا شود.
اگر چه قدرتهای مهم جهان مانند اروپاییها، روسیه و چین به این بازی آشنا هستند اما اینکه چقدر منافع ملی آنان ایجاب کند و چقدر توان ایستادگی در مقابل امریکا و متحدانش را داشته باشند محل بحث است.
اگر نمایش نیکی هیلی پیش برود و با عوامل دیگری عجین شود، یک پروژه چند منظوره خواهد شد که برجام به عمد یا در عمل لغو میشود، تحریمهای دوجانبه امریکا آغاز میشود و ترامپ اعلام میدارد همان طور که قول داده بود برجام را لغو کرده است.
از سوی دیگر اگر اعلام بیت المقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل با واکنش جدی جهان اسلام و بهطور کلی جهان روبهرو شود، اسرائیل درصدد ایجاد درگیری با ایران برخواهد آمد تا افکار عمومی را منحرف سازد.
از سوی دیگر تلاش میشود که نقش منطقه ایران به عربستان انتقال یابد و از جمله جنگ یمن به نفع سیاست عربستان پایان یابد و محمد بن سلمان اعلام پادشاهی در عربستان میکند و روابطش با اسرائیل علنی میشود تا زمینه ساز عادیسازی روابط بقیه اعراب با اسرائیل فراهم شود.
بدین ترتیب معمای اسرائیل پس از 100 سال به نفع اسرائیل پایان میپذیرد. اینها آرزوهای سه بازیکن و سه شکست خورده بزرگ خاورمیانه است که امیدوارند زیر پرچم ائتلاف علیه ایران آغاز نمایند. سنجیدگی، پختگی و بینالمللی عمل کردن جمهوری اسلامی ایران میتواند این خواب را پریشان سازد.
علی خرم کارشناس مسائل بینالملل