ارزش دلار آمریکا در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر بینالمللی در روزهای اخیر بین 92 تا 93 واحد نوسان میکند و تداوم حرکت در این سطح چندان دور از ذهن نیست. نگاهی به نوسان قیمتها و فراز و فرود آن نشان میدهد که پتانسیل کاهش بیشتر ارزش دلار متصور است؛ اگرچه هماکنون نیز بهصورت نسبی و با کمی اغماض، در کمترین حد از ابتدای سال 2015 تاکنون قرار دارد. سادهترین برآوردهای موجود در منابع بینالمللی از احتمال تداوم کاهش ارزش دلار آمریکا خبر میدهد که میتوان تاثیرگذاری اصلی آن را پس از فروکش کردن اما و اگرهای سیل در سواحل خلیج مکزیک و البته خودنمایی واقعیتهای اقتصادی آمریکا جستوجو کرد زیرا ممکن است با تزریق نقدینگی جدید از سوی دولت این کشور و البته عدم تغییر سیاستهای پولی میل به کاهش ارزش دلار جدیتر شود. رشد 28/ 6 درصدی ماهانه طلا در کنار افزایش 2 درصدی بهای آن در طول هفته گذشته موجب شده تا میل به افت بهای طلا جدیتر شود، هرچند که ثبت رکوردی نزدیک به 1340 دلار در هر اونس در هفته گذشته نیز نشان میدهد که این بازار شاید به یک کاهش قیمت و دقیقتر، تعدیل و تثبیت نرخ نیاز داشته باشد. عقبنشینی احتمالی بهای طلا در کنار پتانسیل کاهش ارزش دلار هر دو نشان میدهد که بازارهای کالایی دیگر که بعضا رقیب طلا به شمار میآیند، ممکن است با یک سیگنال مثبت رو به رو شوند.
آخرین وضعیت شاخصهای کالایی
شاخصهای کالایی که تجمیعی از وضعیت اغلب بازارها در اقصی نقاط جهان است گویای وضع این بازارها محسوب میشود. دو شاخص CRB و GSCI را میتوان بهعنوان شاخصهایی جهانشمول در بازارهای کالایی به شمار آورد یعنی اغلب رخدادهای جهانی در بازارهای کالایی را در بر میگیرد. این دو شاخص مهم مدتی است که وارد یک فاز کاهشی شده تا جایی که روزهای اخیر را میتوان زمان افول قیمتها از سقف قیمتی ابتدای سال 2017 به شمار آورد. این در حالی است که در مقایسه با این دو شاخص مهم، شاخص بازار فلزات لندن موسوم به LMEX یا LME INDEX، هماکنون بازار فلزات پایه در روزهای اوج خود قرار دارد یعنی نرخهایی کم سابقه در بازار فلزات تجربه میشود. دلیل اصلی این اختلاف را باید در وضعیت بازار محصولات کشاورزی و مخصوصا نفت خام جستوجو کرد زیرا بهای نفت به نسبت سایر بازارهای کالایی در سطوح پایینی قرار داشته و بازار محصولات کشاورزی نیز شرایط ایدهآلی ندارد. از سوی دیگر خوشبینیها به رشد قیمت نفت خام و تعادل شکننده موجود در بازار را میتوان مورد توجه قرار داد یعنی یکی از سرعتگیرهای رشد قیمتها در بازارهای جهانی ممکن است تعدیل شود. در کنار این سیگنال مهم هماکنون زمان برداشت در نیمکره شمالی جهان است که به معنی عرضه بالای محصولات کشاورزی و البته افت نسبی قیمتها خواهد بود. با آغاز روزهای سرد سال و زمان کاهش موجودی انبارهای بخش کشاورزی، خوشبینیهای بیشتری به رشد قیمتها در بازار محصولات کشاورزی ایجاد خواهد شد که میتواند شاخصهای کالایی را با خود همراه سازد.
نگاهی دقیقتر به شاخصهای کالایی در جهان نشان میدهد که در روزهای اخیر رشدهای مهمی ثبت شده که امید به امتداد آن یعنی ادامه رشد قیمتها وجود دارد هرچند که پس از بازار نفت، هم اکنون قیمتها در بازار محصولات کشاورزی نیز سرعتگیر مهمتری در برابر رشد شاخصهای کالایی به شمار میرود. این در حالی است که رشد قیمتها با پایان فصل برداشت و واقعیتر شدن وضعیت عرضه و تقاضا در حال خودنمایی است که به تداوم رشد قیمتی بازار کشاورزی کمک میکند. با توجه به این دو سیگنال یعنی رشد انتظاری قیمت نفت و محصولات کشاورزی میتوان به تغییر فازی جدید در بازارهای کالایی امیدوار بود، اگرچه کاهش ارزش دلار و عقبنشینی احتمالی بهای طلا نیز به این روند کمک میکند.با فرض موارد فوق احتمال رشد مجدد قیمتها در بازارهای کالایی وجود دارد ولی درخصوص فلزات پایه باید با دقت بیشتری به بررسی پرداخت. شاخص بازار فلزات لندن مدتی است که افزایشی است که به دلیل رشد قیمتها در مهمترین بازارهای فلزات پایه یعنی مس، روی و آلومینیوم رخ داده است. این در حالی است که افزایش قیمت این فلزات همگام با کاهش موجودی انبارها بوده یعنی برتری تقاضا بر عرضهها دلیل رشد قیمتی بوده که نشان میدهد دادههای بنیادین این بازارها رشد قیمتها را رقم زده بنابراین از حمایتهای جدی تقاضا برخوردار است.
در هر حال یک گام عقبنشینی قیمتی در بازارهای فلزی منطقی به نظر میرسد ولی احتمال سقوط چشمگیر قیمتها شاید دور از ذهن باشد. بهعنوان مثال هماکنون مس در نزدیکی 6900 دلار، آلومینیوم نزدیک به 2100 دلار و روی هم نزدیک به 3200 دلار مورد معامله قرار میگیرد. حال افزایش شاخص مدیران خرید صنعتی چین موسوم به PMI این کشور و ثبت 7/ 51 واحد در کنار پایین بودن جدی موجودی انبارها و امید به رشد بهای نفت و البته نوسان ارزش یوآن چین شاید بتواند محرک جدیدی برای بازارهای فلزی به شمار بیاید که پس از حمایت از قیمتهای فعلی، برای برخی فلزات رشد قیمتها را به همراه داشته باشد. با توجه به این موارد و البته جایگاه فلزات پایه در قیمتگذاری سایر بازارهای کالایی، باید خوشبینی بیشتری نسبت به این بازار معطوف شود زیرا تبعیت سایر بازارها از رشد ممتد بازارهای فلزی میتواند روزهای پررونقی را برای اغلب بازارها به همراه داشته باشد زیرا موفقیتهای بازارهای فلزی بسیار مهم، قدرتمند و ارزشمند بوده و هست. در بازار فولاد نیز شاهد رشد نسبی قیمتها هستیم مخصوصا در بازارهای آتی و نقدی چین، رشد نرخ به وضوح قابل ملاحظه است. بهای سنگآهن و اغلب مصنوعات فولادی مخصوصا ورق نورد گرم در مسیری صعودی قرار گرفته و با فرض بروز مشکلات فنی در مسیر تولید فولاد خام، احتمال رشد بیشتر قیمتها دور از ذهن نیست. تجمیع موارد بالا از احتمال رشد قیمتها در بازارهای کالایی بهصورت کلی خبر میدهد یعنی در صورتی که تنها دادههای اقتصادی بر روند نوسان قیمتها تاثیرگذار باشد باید در گام اول انتظار تثبیت نرخ را داشته باشیم و سپس خود را برای رشدی جدید در بازارهای کالایی آماده کنیم ولی این تمام ماجرا نیست. دو نکته مهم دیگر نیز در اقتصاد جهانی خودنمایی میکند که میتواند فاز قیمتی بازارهای کالایی را تغییر دهد یکی تاثیرگذاری توفان هاروی و دیگری اما و اگرهای کره شمالی. اظهارنظر مقامات رسمی در ایالت تگزاس از خسارت 180 میلیارد دلاری حکایت دارد. اگر تنها 25 درصد از این رقم موجب شود تا نیاز به مصالح ساختمانی و مواد اولیه جدید در این حوزه مهم و گسترده اقتصادی افزایش یابد رخداد مهمی در بازارهای منطقهای و جهانی به شمار میرود. 25 درصد از 180 میلیارد دلار؛ یعنی 45 میلیارد دلار با فرض هر تن فولاد ساخته شده 570 دلار به معنی 79 میلیون تن فولاد خام جدید است البته اگر تنها با فولاد مورد محاسبه قرار گیرد یا با فرض مس 6900 دلاری، 6 میلیون تن مس.
آمارهای فوق نشان میدهد تقاضای موثر مهمی از این پس به بازارهای غربی تزریق خواهد شد که در صورت تامین مالی واقعی آنها، تغییر شکل بزرگی در بازارهای آمریکا رقم میخورد. این حجم از تولید و مصرف به معنی افزایش تزریق دلار، احتمال تداوم کاهش ارزش دلار، رشد بازار سهام و تقویت بنیادین بازارها به شمار میرود. این در حالی است که حوزه مورد هجوم توفان یکی از مناطق نسبتا ثروتمند آمریکا به دلیل ذخایر زیرزمینی و کارخانهها و پالایشگاههای بزرگ است که احتمال توجه به آن و همچنین تامین مالی سریعتر را تقویت خواهد کرد. درخصوص رخدادهای ژئوپلیتیک حاصل از تنشهای آمریکا و متحدانش با کره شمالی نیز وضعیت متعادلی حاکم نبوده و نیست. به نظر میرسد این تنشها بهصورت پلکانی در حال افزایش است و البته نشان میدهد کره شمالی قویتر از چیزی است که قبلا در مورد آن گمانهزنی میشد. این در حالی است که ملایمت لحن دیپلماتهای آمریکا در کنار لفاظیهای ترامپ در نهایت به گسترش ابعاد بحران منجر شده و تداوم این روند ممکن است به جدیتر شدن کشمکشها منجر شود. بهعنوان مثال گامهای ابتدایی این بحران مقطعی بوده و بازارها به آن توجهی نکردند ولی شلیک موشکی بهعنوان اخطار و عبور از آسمان ژاپن، آتشباران کره جنوبی (تیر اخطار) به مرزهای شمالی، آزمایش متمادی موشکهای جدید از سوی کره شمالی و نهایتا آزمایش بمب هیدروژنی که تنها با تهدید به تحریمهای جدید از سوی آمریکا پاسخ داده شده، میتواند خطرناک ولی گام به گام باشد. حال در شرایطی که بمب هیدروژنی رونمایی شده و همه میدانند که پتانسیل شلیک آن از لحاظ فنی وجود دارد مشخص نیست گام بعدی این بحران چه خواهد بود. به نظر میرسد هنوز هم بازارها این تهدیدات را جدی نگرفتهاند ولی جدیتر شدن این بحران به منزله سقوط بازار سهام آمریکا و ژاپن، افزایش ارزش دلار، سقوط بازارهای آتی و تقویت قیمت طلاست؛ یعنی در نهایت بحران کره شمالی برای بازارهای کالایی بسیار بدیمن خواهد بود. با توجه به تمامی این موارد بدنه غالب در بازارهای کالایی به سمت تقویت بیشتر قیمتها متمایل شده که نکته مثبتی برای بازارها به شمار میآید. این در حالی است که کمترین خوشبینی هماکنون به بازار فلزات پایه معطوف شده و ممکن است بخش بزرگی از توانمندیهای این بازار خنثی شده باشد. در صورتی که بحران شبهجزیره کره وارد فازهایی جدیتر شود شاید تغییراتی کلان را شاهد باشیم اگرچه برنده بحران کره نیز طلا خواهد بود.