شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۳

ابعاد طرح اشتغال فارغ‌التحصیلان

عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه الزهرا با اشاره به ابعاد طرح دولت ویژه فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهی گفت: این طرح بدون نقد و بررسی در گروه‌های نظری و کانون‌های کارآفرین اجرایی شده است.
کد خبر: ۱۷۱۵۸۷
طرح اشتغال فارغ‌التحصیلان بیکار دانشگاهی تحت عنوان «طرح کارورزی» از اوایل تیرماه اجرایی شد. طرحی که با هدف به‌کارگیری و جذب فارغ‌التحصیلان بیکار دوره‌های کاردانی تا دکتری در بازار کار آغاز به کار کرد. اگرچه این طرح از دولت نهم مطرح شده بود اما به علت ابعاد نامشخص آن پا به عرصه اجرا نگذاشت تا اینکه این طرح بهمن ماه سال گذشته در شورای عالی اشتغال تصویب شد و دولت یازدهم به ‌عنوان بخشی از مبارزه‌اش با معضل بیکاری در دستور کار خود قرار داد.

هرچند که در برابر این تصویر درخشان دولت طرح کارورزی، منتقدان طرح معتقدند که اجرای طرح کارورزی به ارزان‌سازی نیروی کار و از بین رفتن امنیت شغلی کارگران و کارمندان فعلی منجر خواهد شد.

اما در همین زمینه حسین راغفر عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه الزهرا معتقد است این طرح پتانسیل‌های بسیار محدودی برای اشتغال و پتانسیل بسیار بالایی برای ارزان‌سازی نیروی کار دارد و مانند بسیاری از طرح‌های داخل کشور، بدون ارزیابی‌ها و کارشناسی‌های لازم به اجرا گذاشته شده است. در ادامه گفت‌وگو با وی در خصوص ابعاد مختلف این طرح را می‌خوانید.

- آقای دکتر به عنوان نخستین سوال، خاستگاه طرح کارورزی از لحاظ اقتصاد سیاسی در چه سنت های نظری و سیاسی قرار می‌گیرد و از سابقه قانونی طرح به چه زمانی بازمی‌گردد؟

طرح کارورزی به‌طورکلی در تاریخ پیش از انقلاب صنعتی نیز وجود داشته است. حتی در کشور خودمان هم بی‌سابقه نبوده است. اینکه عده‌ای را در قالب رابطه  «استاد،شاگردی» و یا «کارآموزی» هنر یا حرفه‌ای را فرا می‌گرفتند تا به این روش یا صنعتی را اداره کنند یا با استفاده از این دوره به مهارت و نهایتاً شغل دست پیدا کنند اما در سال‌های اخیر به‌خصوص در کشورهای صنعتی این مسئله در نظام آموزشی دوران متوسطه آغاز می‌شود و افراد در سال‌های پایانی تحصیلات خود ملزم به گذراندن این دوره در صنعت هستند.

سالانه با یک‌میلیون ورودی بازار کار مواجهیم که از این رقم ۸۰۰ هزار نفر را دانش‌آموختگان دانشگاهی تشکیل می‌دهند. به همین علت دولت می‌بایست راه‌حل‌های عملی‌تر و کارآ مدتری را جست‌وجو کنند

در واقع به این مسئله باید به‌عنوان یک امر پذیرفته‌شده فرهنگی در این کشورهای صنعتی نظر کرد. منتها مشخص است در کشور ما علت اصلی اجرای چنین طرحی بحث مبارزه با بیکاری است. در ارزیابی این پرسش که «چرا حتی دانش‌آموختگان دانشگاه‌های ما نمی‌توانند وارد بازار کار شوند» تصور شده است که همه مسئله و نیازهای صنعت تنها  با آموزش نظری فراهم نمی‌شود و ما باید افرادی که در دانشگاه تحصیل می‌کنند علاوه بر تقویت بنیه‌های نظری، به صنعت نیز وارد کنیم تا آن‌ها در عمل مهارت‌های خود را افزایش دهند.

اولاً باید در نظر داشت که انتظار است این طرح تنها ۴۰۰۰۰ شغل در سال تولید کند. البته که این تعداد شغل بسیار مفید خواهد بود ولی نیاز کشور به بازار اشتغالی به‌ مراتب بیشتر از این رقم و گسترده‌تر است. در عین حال وزارت کار برای اینکه بتواند از تمامی ظرفیت‌های ممکن استفاده کند این طرح را مطرح کرد و به ‌عنوان یکی از سازوکارهای کاهش بیکاری دیده شده است. ضرورتاً این اصلی‌ترین برنامه برای کاهش بیکاری نیست و محدودیت‌های خودش را دارد.

سالانه با یک‌میلیون ورودی بازار کار مواجهیم که از این رقم ۸۰۰ هزار نفر را دانش‌آموختگان دانشگاهی تشکیل می‌دهند. به همین علت دولت می‌بایست راه‌حل‌های عملی‌تر و کارآ مدتری را جست‌وجو کنند.

- چه شد که دولت برای ایجاد اشتغال و تغییر نرخ بیکاری اقدام به تدوین و اجرای طرح کارورزی کرد؟ چه ضرورت اجتماعی و اقتصادی برای اجرای چنین طرحی با این مختصات وجود  دارد؟

ساختار اقتصادی ایران تحت سلطه سرمایه‌های تجاری است. بدین معنا که صاحبان سرمایه تجاری در کانون‌های تصمیم‌گیری کشور یعنی دولت، مجلس و نظیر این‌ها حضور دارند و نظر و رأی این افراد همواره شنیده می‌شود. بخش عمده این سرمایه‌گذاران نیز در حوزه خدماتی فعالیت دارند که قادر به تولید شغل نیست. ما باید اقتصاد کشور را به سمت یک اقتصاد صنعتی پیش ببریم. همه دنیا چنین شده است. عده‌ای نیز در مناقشه با این استراتژی بیان می‌دارند که در دنیا بخش بزرگی از اقتصاد و ارزش‌افزوده را فعالیت‌های خدماتی تشکیل می‌دهند. در پاسخ به این مناقشه گران می‌گوییم که این درست است که بخش خدمات قسمت عمده‌ای از اقتصادهای دنیا را شکل می‌دهد اما این زیرساخت صنعتی است که به وجود آورنده فعالیت‌های خدماتی است.
باید تغییر جهتی در اقتصاد کشور رخ دهد که منبع درآمدهای کشور نه درآمدهای نفتی که تلاش و کار و فناوری جامعه شاغل باشد. بدون این تغییر قادر به تولید شغل نخواهیم بود

آنچه در اقتصاد ایران مغفول مانده رابطه بین تولید و تجارت است و بخش خدماتی کشور بی‌ارتباط با تولید، پیشروی داشته است. جامعه ما نیز پتانسیل اقتصاد صنعتی را دارد ولی این مستلزم آن است که تغییر جهتی در اقتصاد کشور رخ دهد که منبع درآمدهای کشور نه درآمدهای نفتی که تلاش و کار و فناوری جامعه شاغل باشد. بدون این تغییر قادر به تولید شغل نخواهیم بود و چون قادر نیستیم، تن به نفوذ کانون‌های قدرت می‌دهیم تا نیروی کار ارزان از ما بخواهند. حال این سؤال مطرح است که اگر کارفرما تن به پذیرش حتی این شرایط هم نباشد پس این دانش‌آموخته صنعتی دانشگاه می‌بایست در کجا مشغول به کار شود.

امروز احتمال سوءاستفاده از نیروی کار بیش از هر زمان دیگری است. در حوزه صنعتی این چالش وجود خواهد داشت که اگرچه نیروی خلاق باانگیزه به یک شرکت اضافه می‌شود اما کارفرما بنا به هزینه‌های زیاد ورود این افراد همراه نشود. البته در بخش خدماتی این روند به شکل عکس وجود خواهد داشت که کارفرما با استفاده از این طرح میل به کاهش هزینه‌هایش و استفاده از نیروی ارزان‌قیمت دارد و زمینه را برای استثمار نیروی کار فراهم کند. به معنای دیگر بخش خدماتی بدون انتقال مهارت خاصی از نیروی کار استفاده کند و سپس بعد از مدتی با اخراج این نیروی کار از گروه جدید استفاده کند.

- اخیراً بحث‌هایی مطرح شده راجع به اینکه طرح کارورزی و طرح‌های مشابه آن درنهایت منجر به ارزان‌سازی نیروی کار و کاهش دستمزدها می‌شود. نظر شما چیست؟

یکی از تبعات قابل پیش‌بینی این طرح همان استثمار است. ازآنجایی‌که جمعیت فراوانی وجود دارد، کارفرمای بخش خدماتی ممکن است گروهی را برای مدتی استخدام کند و بعد از مدتی نیز با آن‌ها قطع همکاری کرده و این گروه مهارت خاصی نیز کسب نکرده باشند درحالی‌که فقط برای رفت‌وآمد به محل کار بیش از ۳۰۰ هزار تومان که حقوق کارورز باشد، هزینه کرده باشند. البته فرد در شروع کار می‌تواند ارزیابی کند که آیا این کار برای او مفید خواهد بود یا نه و به‌این‌ترتیب ممکن است طرح را پس زده و مایل به ادامه آن نباشد. این مسائل قطعاً طرح را با چالشی جدی روبه‌رو خواهند کرد.

- پس به نظر شما آیا دولت از این امر مطلع نیست؟ چرا با این ‌وجود، چنین طرح‌هایی رو تصویب و اجرا می‌کند؟

بله حتماً هستند. توجیهش این است که آن‌ها فکر می‌کنند ما در حال انجام یک کاری هستیم و این کار حداقل کاری خواهد بود که در وضعیت فعلی می‌توانیم انجام بدهیم. بنابراین اگر چنین ظرفیتی را می‌توانیم فعال کنیم چرا این اقدام را انجام ندهیم. ضمن اینکه اگر این طرح در نظام آموزشی نهادینه شود قطعاً می‌تواند مفید واقع شود.

- در این میان نهادهای علمی و دانشگاهی بر شکل‌گیری و اجرای چنین طرح‌هایی تاثیر دارند؟  درواقع، این‌گونه طرح‌ها از چه گفتمان عملی در اقتصاد و جامعه‌شناسی استخراج می‌شود و چه بازیگرانی در عرصه دانشگاهی پشت سر آن هستند؟

افرادی با ایده جهانی‌شدن اقتصاد. یکی از کارکردهای اصلی جهانی‌شدن اقتصاد، انتقال سرمایه به سمت حوزه‌هایی است که نیروی کار ارزان قرار دارد که به ‌نوعی استثمار نیروی کار تلقی می شود. اتفاقی که از دهه ۱۹۸۰ میلادی در بسیاری از کشورهای دنیا، مرسوم شده و سرمایه صنعتی به کشورهایی با نیروی کار ارزان و منضبط می‌رود. این روند البته مخالفان زیادی نیز در دنیا دارد. در ایران این دسته را به‌عنوان نحله نئولیبرالیسم می‌شناسند که معتقد به آزادی اقتصادی در تمامی حوزه‌ها هستند.

به ‌عبارت‌دیگر تمامی قلمروهای حیات را به عرصه عرضه و تقاضا بسپاریم. این گروه به ‌شدت ظرفیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌های گسترده‌ای در اختیار دارد تا این نگرش فکر را هرچه بیشتر بر تصمیم گیران تحمیل کنند. البته در شرایطی که تصمیم گیران، از تصمیمات خود منتفع هستند، بنابراین این سیستم همواره منافع خودش را نسبت به منافع کارگر و جامعه ترجیح می‌دهد. این نحله با استفاده از سه کانون مجلس، دولت و نهادهای خصوصی سرمایه‌ها و ظرفیت‌های دولت و جامعه را به گروگان منافع خود گرفته و قادر به خلق شغل نخواهد بود. رشد این اقتصاد نیز در گرو رانت انرژی و رانت‌های مختلف دیگری که در اقتصاد کشور وجود دارد، است. محصول چنین سیستمی نابرابری‌های فاحش و شکاف اقتصادی است تا آنجایی که عده‌ای حتی قادر به تحصیل نیز نیستند.

به نظر شما این‌گونه طرح‌ها چه تأثیری بر سیستم دانشگاهی به ‌طورکلی، کیفیت آموزش و وضعیت دانش‌آموختگان دانشگاهی دارد؟ آیا می‌تواند برای وضعیت شغلی آن‌ها راهگشا باشد؟

ظرفیت‌های چنین طرحی بسیار محدود است و انتظار طراحان این برنامه هم حل مشکل بیکاری نیست. این طرح تنها می‌تواند «ادعای» انتقال مهارت داشته باشد. مهارتی که بعدها شاید بازار، نیاز به آن‌ها را مطرح کند و مسئله ازاینجا شروع می‌شود که بازار درخواست نیروی دانش‌آموخته ندارد.

این طرح چه تأثیری می‌تواند بر اشتغال کارگران و کارمندان پیش‌تر شاغل در آن بخش بگذارد ؟

تکنولوژی، بسیاری از شغل‌ها را تغییر داده است یا از بین برده است. به این ترتیب خود تکنولوژی هم از خلق‌کنندگان نابرابری است. به‌ طوری‌که گروهی از افراد که امکان دسترسی و آشنایی با تکنولوژی‌های جدید را ندارند از پیشرفت‌ها عقب می‌مانند. به‌عنوان‌مثال در آمریکا کارگر سنتی که در فولاد کار کرده و با ورود تکنولوژی در ۴۵ سالگی شغلش را از دست داده است دیگر امکان بازگشت و تطبیق به بازار کار جدید را ندارد.

در چنین فضایی مردم ناگزیر هستند که خودفریبی کنند و به چنین وعده‌هایی که حتی ممکن است دروغ باشد، امیدوار شوند. همواره مردم ترجیح می‌دهند تا با چنین وعده‌هایی دلگرم باشند تا با حقایق روبه‌رو شوند. البته خطر اخراج کارکنان دارای مزایای بالا و جایگزینی کارورزان در شرکت‌ها به‌صورت بالقوه در این طرح وجود دارد اما فراموش نکنید چنان‌که گفتم ظرفیت‌های تولید شغل چنین طرحی در برابر جمعیت ۲۲ میلیونی شاغل بسیار محدود است.

طرح کارورزی مانند بسیاری از طرح‌های کشور، بدون اینکه به جنبه‌های عملی و اجرایی طرح توجهی شده باشد اجرایی می‌شود، بدون اینکه این طرح‌ها در گروه‌های نظری و کانون‌های کارآفرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند. طرحی به‌صورت خلق‌الساعه ظاهر می‌شود و اجرا می‌شود تا آثار آن را ببینند

به لحاظ سازمانی فرآیند تصویب و اجرای طرح چگونه است؟ آیا کارگروه‌های تخصصی درون این سازمان‌ها وجود دارد؟ اساتید دانشگاهی کجای این معادله قرار می‌گیرند؟

این طرح در وزارت کار تدوین شده و فکر حاکم بر این طرح یک تفکر صنعتی است که معتقد است دانش‌آموخته دانشگاهی ما فاقد  مهارت برای حضور در صنعت هستند اما چون ابعاد این طرح به‌صورت واضحی مشخص نیست تمامی مشکلاتی که مطرح شد در برابر طرح وجود دارند. این طرح مانند بسیاری از طرح‌های کشور، بدون اینکه به جنبه‌های عملی و اجرایی طرح توجهی شده باشد اجرایی می‌شود، بدون اینکه این طرح‌ها در گروه‌های نظری و کانون‌های کارآفرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند. طرحی به‌صورت خلق‌الساعه ظاهر می‌شود و اجرا می‌شود تا آثار آن را ببینند.

- به نظر شما در حیطه‌ نهادهای دولتی، چه بازیگرانی این طرح‌ها را مطرح می‌کنند؟ مثلاً در وزارت علوم یا وزارت کار؛ و اینکه این طرح‌ها عملاً قرار است کدام مسئله یا مشکل آن نهادها را حل کند؟

وزارت کار عهده‌دار این طرح است. عمدتاً این طرح وظیفه مقابله با فشار افکار عمومی و فشار بخش‌هایی از کانون‌های سیاست‌گذاری کشور که نگران وضعیت اقتصادی کشور هستند را عهده‌دار است تا نشانی باشد از تلاش‌های دولت در راستای رفع مشکلات اقتصادی کشور. چنان‌که خود دولت بیان می‌دارد که برای ۸ درصد رشد اقتصادی نیازمند سالانه ۸۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است. رشدی که دولت معتقد است تضمین گر تولید میلیون‌ها شغل خواهد بود. چنین بودجه‌ای اساساً چگونه قابل تأمین است؟ چنین اظهاراتی از سوی دولت بدین معناست که تولید شغل در چنین ابعادی غیرممکن است و تولید شغل را فراموش کنید. البته این تفکر شکست‌خورده مسئول بسیاری از نا به‌سامانی‌های اقتصادی کشور در شرایط کنونی است.

چنانچه که تاریخ ما نشان می‌دهد همواره درآمدهای نفتی سهم عمده درآمدهای کشور را شامل می‌شود ولی هرگز به تولید شغل ختم نشده است که می‌توان ریشه این امر را در اقتصاد رفاقتی و تجارتی کشور مشاهده کرد که منابع را می‌بلعد و تولیدی هم در اختیار دولت قرار نمی‌دهد.

با توجه به توضیحات شما، به نظر می‌رسد که این طرح در عرصه سیاست عمومی بازندگانی دارد که بخش بزرگی از گروه‌های هدف سیاست را در برمی‌گیرد. به نظر شما این بازندگان در نتایج چنین طرح‌هایی چه اقدامات عملی برای مقاومت در برابر آن می‌توانند انجام دهند؟

پاسخ به این سؤال در زمان اجرای طرح مشخص خواهد شد تا ببینیم قربانیان و افکار عمومی این طرح به هنگام اجرا چه اعتراضاتی را در پی خواهند داشت. البته که من امیدوار به استقبال کارفرمایان از این طرح نیستم؛ شاید در بخش خدماتی مورد استقبال قرار گیرد ولی در بخش صنعتی که هرروز شاهد تعطیل شدن واحدی هستیم شانس چندانی نخواهد داشت.

به‌این‌علت که این واحدها حتی قادر به حفظ نیروهای دارای دانش ضمنی خود نیستند. البته که اعتراض‌ها به این طرح در کشور شروع‌شده است اما در برابر تصویر درخشانی که اجراکنندگان طرح ارائه می‌دهند، همچنان کارا نبوده است.

آخرین اخبار