شاخص بورس تهران طی معاملات روز گذشته با افت 295 واحدی (معادل 37/ 0 درصد) مواجه شد و پس از تقریبا دو ماه دوباره به کانال 78 هزار واحدی رسید. شاخص کل هموزن نیز روز گذشته افت قابل توجهی را ثبت کرد و 83/ 0 درصد از ارتفاع آن کاسته شد. با احتساب این افت، بازدهی شاخص کل و شاخص کل هموزن از ابتدای اردیبهشتماه تا کنون صفر شد. همانطور که انتظار میرفت پس از جریان انتخابات ریاست جمهوری، بورس تهران وارد فاز اصلاحی شد و رفتهرفته بازدهی بیدلیل خود را از دست داد.
در ابتدای جریان اصلاح قیمتها، برخی اشخاص حقوقی خاص به هدف مثبت نگه داشتن نماگرهای بورس تهران معاملاتی را انجام میدادند تا روند کاهشی بازار کندتر صورت بگیرد. حالا اما، چند روزی است که این اشخاص حقوقی دست از انجام معاملات حمایتی برداشتهاند و بورس فعالتر و پویاتر به سمت اصلاح قیمتها میرود. با ادامه روند کنونی، به نظر میرسد بورس با سرعت بیشتری متعادل خواهد شد. انتظار میرود حالا با این اقدام بجای اشخاص حقوقی قدرتمند بازار، ارزش معاملات نیز که پیشتر به دلیل مداخلات حقوقیها به شدت کاهش یافته بود، رفتهرفته افزایش یابد.
در حال حاضر که سایه رکود همچنان بر بورس تهران خودنمایی میکند، دو سناریوی عمده پیش پای فعالان بورس قرار دارد. چنانچه رفتار سالهای اخیر فعالان بورس تهران تکرار شود، احتمالا باید انتظار داشته باشیم که قیمتهای سهام با شناسایی کفهای جدید، روندی صعودی را در میانمدت طی کنند. در غیر این صورت و با فرض آنکه رفتار بورسبازان تغییر کرده باشد، احتمالا شاخص بورس به سمت شکستن کفهای میانمدت خود پیش میرود. از امروز روند شاخص بورس و قیمت برخی نمادهای بزرگ بازار، میتواند نقشه راه را برای چند ماه آینده روشن کند.
مرور رفتار سالهای اخیر بورس
اگر فرض کنیم هیجان ناشی از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در سال 1392 و شوک افزایش نرخ ارز در سالهای 93 و 94 اصلاح شده بود، آخرین انگیزههای عمده برای رشد شاخص بورس اول اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و پس از آن رشد قیمتهای جهانی در سال 95 بوده است. در ابتدای سال 1395، فعالان بورس سرمست از رشد کمسابقه شاخص بورس، متأثر از اخبار مثبت در گروههای صنعتی (به ویژه گروه خودرویی)، به دنبال صنعتی میگشتند که بتواند نقش لیدری بازار (مانند آنچه در سه ماه پایانی سال 1394 برای گروه خودرو رخ داد) را ایفا کند.در آن دوره نیز به نظر میرسید شاخص بورس با بیشواکنشی فعالان بازار، وارد محدودههای حبابی شده است.
پس از آن حقوقیهای بزرگی از جمله صندوق گنجینه آرمانشهر و صندوق توسعه بازار اقدام به خرید سهام و حمایت از بازار کردند. به گونهای که با وجود افت کلیت قیمتها در ماههای تیر و مرداد، شاخص بورس وضعیت بدی نداشت. پس از آن، از بخت خوب، قیمتهای جهانی رشد مناسبی را آغاز کردند. رشد قیمتها از زغالسنگ و نفت آغاز شد و رفته رفته در سایر بازارهای جهانی از جمله سنگ آهن، فلز روی، مس و در نهایت در بازار محصولات پتروشیمیایی مانند متانول بروز پیدا کرد. این افزایش قیمتها غولهای به خوابرفته بورس تهران را به حرکت درآورد و در نهایت شاخص بورس را در محدودههای بالاتر از 77 هزار واحدی تثبیت شد.
در واقع در سال گذشته، با وجود آنکه افزایش قابل توجهی در سودآوری شرکتها مشاهده نشد، اما دو انگیزه مهم باعث شد قیمتها از محدودهای خاص پایینتر نیایند. در وهله اول انتظار به بار نشستن برجام باعث میشد فعالان بازار حاضر نباشند پایینتر از قیمتی خاص دارایی خود را به فروش برسانند. ضمنا در برهههای مختلف خریداران نیز نشان داده بودند که حاضرند در قیمتهایی که چندان با واقعیتهای بنیادین همخوانی نداشت، سهام بخرند. نکته دیگری که باعث شد فعالان بورس به آینده امیدوارتر شوند، رشد قیمتهای جهانی بود. در نتیجه میانگین نسبت قیمت به درآمد (P/ E) به محدودههای بالاتر از 3/ 7 مرتبه رسید.
این در حالی بود که سود بدون ریسک 22 تا 25 درصدی در بازار پول قابل استحصال بود و P/ Eسپردهگذاری در بانکها رقمی در حدود 5/ 4 تا 5 مرتبه بود. هربار که P/ E بازار زیر 3/ 7 مرتبه قرار میگرفت فعالان بازار با خریدهای خود موجب رشد قیمتها میشدند.اما حالا نسبت P/ E بازار تا محدوده 8/ 6 مرتبه تنزل پیدا کرده است. چنانچه فعالان بازار همچنان معتقد باشند سودآوری شرکتهای بورسی میتواند در آینده رشد مناسبی را تجربه کند، قاعدتا باید به نرخهای فعلی بازار واکنش نشان دهند. اما اگر قرار است رفتار دو سال اخیر بورسبازان دچار تغییر شود، احتمالا باید شاهد ادامه افت قیمتها باشیم.
در مسیر صعود، یا ریزش؟
همانطور که اشاره شد، افت اخیر قیمتها در بورس و به تبع آن افت شاخص کل از محدوده 81 هزار واحدی تا 78 هزار واحد کنونی، باعث برگشت قیمتها به سطوح حمایتی خود در ماههای اخیر شده است. بنابراین میتوان انتظار داشت به زودی قیمتها توسط فعالان بازار مورد حمایت قرار گرفته و تا حدودی رشد کند. شاخص بورس نیز به محدوده حمایتی مهم خود یعنی سطح 78 هزار و 800 واحد نزدیک شده است. برای آنکه سطوح حمایتی فعلی در بازار عمل کنند، به محرکهایی مانند آنچه در سال گذشته تجربه شد نیاز است. اما حالا رفتهرفته نتایج برجام بهصورت واقعی نمایان میشود.
از آنجا که اثر برجام در بورس تا حدودی پیشخور شده است، بنابراین حالا دیگر نمیتوان به آن به چشم یک محرک نگاه کرد. ضمنا احتمالا قرار نیست شاهد رشد معنادار قیمتهای جهانی باشیم. بنابراین حالا نسبت قیمت به درآمد بازار مورد تهدید قرار میگیرد. در این باره باید به این نکته توجه داشت که نسبت قیمت به درآمد فعلی بورس نسبت به رقیب بورس (بازار پول) بالاتر است. به عبارت دقیقتر اگر قرار باشد شرکتها با روند فعلی به فعالیت ادامه دهند، سپردهگذاری در بانکها به صرفهتر به نظر میرسد. اما سه عامل مهم میتواند نسبت قیمت به درآمد بازار سهام را همچنان بالا نگه دارد.
بروز تورم انباشته: در سالهای اخیر دولت موفق شده است که تورم اقتصاد را که ماهیتی ساختاری دارد، تا حدود قابل توجهی کنترل کند. این در حالی است که حجم نقدینگی اقتصاد در چهار سال اخیر آهنگی صعودی داشته است. ضمنا به نظر میرسد پس از ایجاد رشد اقتصادی قابل قبول در سال گذشته، حالا رفتهرفته سیاستهای دولت به سمت انبساط بیشتر پیش خواهد رفت. بسیاری از بورسبازانی که پیش از انتخابات سهام میخریدند، بر این باور بودند که احتمالا تورم امسال بیش از سال گذشته خواهد بود.در نتیجه میتوان انتظار داشت که در نیمه دوم سال هم شاخص قیمتها رشد کند و هم نرخ ارز افزایش یابد و ریال ایران تا حدودی تضعیف شود. این موضوع میتواند باعث افزایش سودآوری شرکتها از یک طرف و مشمول تورم شدن داراییها از جمله سهام از طرف دیگر شود.
اصلاح نظام بانکی: تقریبا همه فعالان و کارشناسان اقتصادی میپذیرند که گران بودن نرخ تسهیلات و بالا بودن میزان سود سپردههای بانکی اقتصاد ایران را فلج کرده است. ریشه اصلی بالا بودن نرخ سود بدون ریسک، در واقع از ساختار مشکلدار بانکها نشأت گرفته است. احتمالا دولت و بانک مرکزی اصلاح نظام بانکی را در سال جاری بهصورت جدی پیگیری خواهد کرد. بسته به آنکه عملیات اصلاح نظام بانکی و ادغام بانکها تا چه اندازه موفق باشد، میتواند باعث کاهش نرخ سود سپردههای بانکی شود. در این صورت نیز میتوان انتظار داشت که فعالان بازار به خرید سهام رغبت بیشتری نشان دهند.
ورود سرمایههای خارجی: ورود فاینانس خارجی و سرمایهگذاران بینالمللی نیز میتواند سیگنالی مثبت برای سرمایهگذاران داخلی در بورس باشد. نهایی شدن فاینانس 13 میلیارد یورویی کرهجنوبی و ادامه این روند احتمالا بورس تهران را با رونق مواجه خواهد کرد.عوامل فوق در صورت وقوع میتوانند باعث شوند که بورسبازان انگیزه لازم برای خرید سهام را داشته باشند. در این صورت احتمالا باید شاهد افزایش تقاضا در نمادهای مختلف بازار شویم. همه چیز بستگی به این دارد که استنباط بازار سهام از روند کنونی اقتصادی حاکم بر کشور چیست. طبیعی است که هریک از موارد فوق برای اثرگذاری واقعی بر اقتصاد نیازمند زمان هستند، اما چنانچه فعالان بازار به آینده امیدوار باشند زودتر از موعد به پیشواز آثار مثبت احتمالی این عوامل خواهند رفت.
در این صورت رفتهرفته باید شاهد افزایش تقاضا، ارزش معاملات و در نهایت قیمتها در بازار سهام باشیم.از طرف دیگر این امکان وجود دارد که انتظارات بورسبازان از آینده شرکتها تغییر کرده باشد. فعالان بورس طی دو سال اخیر به P/ E کمتر از 3/ 7 مرتبه واکنش نشان دادهاند. اما این رفتار میتواند تغییر کرده باشد. در این شرایط باید انتظار داشت که فعالان بازار مبنای ارزشگذاری خود را نه P/ E 3/ 7مرتبهای دو سال گذشته، بلکه P/ E 5مرتبهای بازار پول در نظر بگیرند.امروز سطح حمایت 78 هزار و 800 واحدی میتواند بهعنوان اولین بزنگاه بازار سهام مطرح باشد. چنانچه این سطح شکسته شود و شاخص کل برای مدتی زیر این محدوده تثبیت شود، اولین نشانه تغییر رفتار فعالان بازار سهام روشن خواهد شد.