پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۳۰ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۸

گفتگو با«مهدی گلشنی» :حافظ می‌خوانم* بتهوون گوش می‌دهم

ايران اكونوميست :فیزیکدان نامی و داور بزرگ‌ترین جایزه مالی جهان در زمینه علم و دین، منش عالم را مؤثر‌تر از علمش می‌داند و می‌گوید: اگر دوباره به دنیا بیایم، باز هم فیزیک می‌خوانم اما هیچ‌گاه خود را بی‌نیاز از فلسفه اسلامی نمی‌دانم.
کد خبر: ۱۵۹۱۷
golshani fizikdan
حافظ می‌خوانم/ بتهوون گوش می‌دهم/ به ندرت تلویزیون می‌بینم

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «مهدی گلشنی» فیزیکدان و نظریه‌پرداز ایرانی، پژوهشگر، مترجم، استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. او علاوه بر کسب عناوین داخلی نظیر چهره ماندگار در عرصه فیزیک و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، موفق به دریافت جایزه درس علم و دین (بزرگترین جایزه مالی در جهان در زمینه علم و دین) از بنیاد تمپلتون آمریکا شده است. گلشنی سه دوره داور این جایزه بوده است.

فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در سال 1390 کتاب «جشن‌نامه دکتر مهدی گلشنی» را به مناسبت بزرگداشت مقام علمی وی منتشر کرد.

عضویت در انجمن استادان فیزیک آمریکا، عضویت در انجمن اروپائی علم و الهیات و عضو آکادمی علوم جهان اسلام برخی دیگر از عناوین و سمت‌های گلشنی را تشکیل می‌دهد.

با این حال بسیار متواضع است، انصاف را در رفتار و گفتار رعایت می‌کند و جامعه را تشنه اخلاق اسلامی می‌داند و خود را مقید به اخلاق.

اگر آرزوی سوررئالیسم او تحقق پیدا کند و قرار باشد یکی از بزرگان علمی بار دیگر زنده شود، کسی جز «خواجه نصیر الدین طوسی» نیست. هم او که از محو شدن نام و کتاب‌های دانشمندان اسلامی جلوگیری کرد و عالمان را ارج نهاد و در پی کمال رساندن تمدن اسلامی بود.

خواندن گفت‌وگوی ما با استاد 74 ساله دانشگاه که از مفاخر حال حاضر ایران و جهان به شمار می‌رود، خالی از لطف نیست.

* فرزند چندم خانواده هستید و آیا پدر و مادرتان آدم علمی بودند؟

پدر و مادرم تحصیلات عالیه رسمی نداشتند اما معلوماتشان خوب بود. مادرم به شدت به مذهب علاقه‌مند بودند. پدر و مادرم سه فرزند خود را قبل از تولد از دست داده بودند و کلاً دو فرزند داشتند. من یک خواهر داشتم که اخیراً فوت شدند.

*در دوران کودکی از چه شخصیت‌هایی بیشترین تاثیر را پذیرفتید؟

شانس من این بود که وقتی مقطع ابتدایی را، که در آن موقع شش سال بود، گذراندم و وارد کلاس هفتم (سال اول دبیرستان) شدم، یک معلم خط به نام آقای غلامحسین آهنی داشتم که اهل فلسفه بودند و مرا به سمت دروس حوزوی سوق دادند. با ایشان دروس عربی را شروع کردم و سپس با منطق و فلسفه آشنا شدم. وقتی به کلاس دوازدهم (سال آخر دبیرستان) رسیدم، پیشرفت زیادی در فلسفه کرده بودم و گرچه به دروس بعضی از بزرگان فلسفه اصفهان رفتم، اما خود را بسیار مدیون مرحوم آهنی رحمت الله علیه می‌دانم. من لیسانس را در ایران گرفتم و سپس به غرب رفتم و البته در آنجا هم مطالعه فلسفه را کنار نگذاشتم.

* آیا تحصیلات حوزوی داشتید؟

قبل از آفتاب به مسجد جده بزرگ اصفهان و مدتی هم به مدرسه دینی دیگر می‌رفتم و دو تا همشاگردی داشتم.

* اگر فیزیکدان نمی‌شدید چه کاره می‌شدید؟

نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. اما اگر قرار شود یکبار دیگر به دنیا بیایم، همین راه را انتخاب می‌کنم.

* رابطه‌تان با موسیقی، شعر و تئاتر چگونه است؟

اهل تئاتر نبوده‌ام. اما به موسیقی کلاسیک بسیار علاقمندم و از آن برداشت عارفانه دارم.

* به چه آهنگسازهایی گوش می‌کنید؟

عمدتاً بتهوون و موتزارت.

* رابطه‌تان با شعر چگونه است؟

بسیار به شعر علاقه‌مندم. شاعر مورد علاقه من در درجه نخست حافظ و بعد از آن به سعدی و مولوی و سنائی است.

*از شاعران معاصر به کدام شاعر علاقه دارید؟

به شعر معاصر زیاد علاقه ندارم، اما کم و بیش با آن آشنا هستم.

*شاعران ما حکیم هم بودند. آیا این نظر را قبول دارید؟

صددرصد، حافظ نمی‌تواند آدم معمولی باشد! بی‌جهت علامه طباطبایی بر شعر حافظ شرح نمی‌نویسند و مرحوم سبزواری در مورد حافظ غزل نمی‌گوید. مرحوم فیض کاشانی شاگرد ملاصدرا در مورد حافظ یک غزل سروده است که با این بیت شروع می شود:

ای یار مخوان ز اشعار الا غزل حافظ / اشعار بود بیکار الا غزل حافظ

* سینما چطور؟

خیلی دیر به دیر به سینما می‌روم

* آخرین فیلمی که دیدید چی بود؟

در ایران در سال‌های اخیر فیلمی ندیده‌ام. در غرب چند فیلم در سینما دیدم، از جمله فیلم محمد رسول‌الله(ص).

* اهل تلویزیون هستید؟

بسیار به ندرت.

*یک روز کاریتان چگونه می‌گذرد؟

حدوداً یک ساعت و نیم قبل از آفتاب از خواب بیدار می‌شوم. ابتدا نماز می‌خوانم و تا وقتی که قصد خروج از منزل را دارم مطالعه می‌کنم. بعد در دانشگاه به کلاس‌ها و برنامه‌هایی که دارم می‌پردازم و یا مطالعه و تحقیق می‌کنم و وقتی به خانه بر می‌گردم شب نیز مطالعه می‌کنم.

*آخرین کتابی که خواندید؟

کتابی است که یک فیلسوف مسیحی بر ضد الحاد نوشته است و من آن را به خاطر انصاف نویسنده بسیار پسندیدم.

*ترجمه شده است؟

نه، ترجمه نشده است. نویسنده سعی کرده در کتاب بسیار بی‌طرف باشد و از بی‌طرفی آن لذت بردم. او به شدت از مسلمانان دفاع می‌کند.

* اگر به شما حق انتخاب بدهند که از مردگان کسی را انتخاب کنید که زنده شود، چه کسی را انتخاب می‌کنید؟ البته ببخشید سؤال کمی سورئالیستی است.

ـ خواجه نصیر را...

*چرا؟

به دلیل اینکه خواجه نصیر مانع از این شد که نام دانشمندان جهان اسلام از جهان محو و کتاب‌هایشان از بین برود و اولین آکادمی علوم را در جهان اسلام تاسیس کرد. همچنین رفتاری که با علما داشت الگو بود. مکاتباتی که او با علمای همزمان خود داشت که بعضی از آنها علمای طراز اول بودند، لذت‌بخش و مؤید این نظر است. بی‌جهت نیست که علامه حلی(ره) خواجه نصیر را افضل علمائی می‌داند که از لحاظ اخلاقی دیده است. من معتقدم یک عالم باید خصوصیاتی مثل او داشته باشد تا تاثیرگذار باشد.

* به نظر شما، آیا همه آدم‌ها دارای استعداد هستند؟

میزان استعدادها متفاوت است. هیچ آدمی نیست که استعداد هیچ چیز را نداشته باشد اما استعدادها خیلی متفاوت است. برخی دانشجویان خیلی سریع می‌فهمند و برخی در فهم مطالب کند هستند. نمی‌توانید بگویید هیچ کس استعداد ندارد.

* آقای دکتر آیا شما به تفاوت استعداد‌ها معتقدید، اینکه برخی‌ها در علوم انسانی با استعداد هستند و برخی در علوم پایه؟

بله، هر کس تلاش کند، می‌تواند شعر بگوید، ولی برخی‌ها خیلی سریع شعر می‌گویند چون استعداد دارند. مثلاً ما یک نفر مستخدمه در اصفهان داشتیم که هرچه می‌گفتیم شعری برای آن می‌بافت! استعداد در شعر خیلی مهم است و همینطور در مورد چیزهای دیگر.

* اگر فرزند شما دوست نداشت فیزیک بخواند چه کار می‌کردید؟

من فرزندانم را کاملاً آزاد گذاشته‌ام.

خاطرات شیرین و تلختان را بگویید؟

خاطرات تلخ من معمولا در دانشگاه بوده است. در سال‌های اخیر بعضی از مسؤلان دانشگاه‌ها، و از جمله دانشگاه صنعتی شریف، درک درستی از مسایل ندارند و رفتارشان مهربانانه و انسانی نبوده است. احساس می‌کنم رؤسای قبلی دانشگاه ما خیلی مهربان بودند ولی الان چنین نیستند. مخصوصاً در دوران آقای دکتر روستا آزاد خاطرات تلخ زیاد داشته‌‌ام. خاطرات شیرینم در زندگی بسیار زیاد بوده است، چه در منزل و چه در دانشگاه.

* دکتر ضیاء موحد در مورد دکتر محمود حسابی می‌گویند که فرد شریفی بودند اما نابغه نبودند! آیا این نظر را قبول دارید؟

جناب دکتر موحد بنا بر اطلاعات خود منصفانه سخن گفتند. زمانی که ایشان با جناب دکتر حسابی درس داشتند، آقای دکتر حسابی خودشان درس نمی دادند. بلکه شاگردهای ایشان درس می‌دادند. اما من زودتر از آقای دکتر موحد دانشجوی جناب دکتر حسابی بودم. من دوره کارشناسی را در ایران بودم و بعد از دوره کارشناسی به آمریکا رفتم. آقای دکتر حسابی مدرس خوبی نبودند، یعنی فرض می‌کردند که دانشجو مطالب درس را خوب می‌داند. اما ایشان متفکر بسیار عمیقی بودند. ما فهمیدیم که قبل از کلاس، درس را مطالعه کنیم و به این ترتیب بهره علمی که از جناب دکتر حسابی بردیم بسیار ذی‌قیمت بود. آقای دکتر حسابی فیزیک را بسیار خوب فهمیده بودند و به ابعاد فلسفی آن بسیار توجه داشتند – چیزی که در آن زمان بسیار نادر بود. ایشان ارتباط خوبی با علامه جعفری داشتند. متاسفانه در مورد جناب دکتر حسابی در سال‌های اخیر قضاوت‌های غیر منصفانه‌ای شد. ایشان عالمی پر معلومات و بزرگوار بود.

* آقای دکتر موحد می‌گفتند ایشان آدم بزرگی بودند ولی نابغه نبودند؟

به نظر من آقای دکتر حسابی نابغه نیز بودند. برای اینکه نوابغ بعدهای مختلف دارند ایشان دانشمند متفکر عمیقی بودند. البته کاری در فیزیک نکردند که سرنخ شود و به طور مثال مانند کار نیوتن شود، اما در مقام خودش ایشان عمیق‌تر از همه هم‌دوره‌ای‌ها و همگنان خود بودند. البته سبک فیزیک آن روز با امروز فرق داشت و مقاله‌نویسی که امروزه بسیار رایج است در آن‌روز فراوان نبود، ولی ایشان متفکری بزرگ بودند.

* در فیزیک چطور؟

در فیزیک نیز همین‌طور، آقای دکتر محمود حسابی در فیزیک نیز ریزبینی‌های خاص خود را داشتند که در بقیه اساتید بزرگ آن زمان من ندیدم - اساتیدی که واقعا خوب بودند- من اینشتین را فقط یک فیزیکدان نمی‌دانم، بلکه یک فیزیکدان عمیق می‌دانم. او در فیزیک بعضی سؤالات ریشه‌ای مطرح کرد که برخی از آنها فلسفی بود.

* فرق نابغه با آدم معمولی در چیست؟

نابغه خیلی زود می‌فهمد. سرنخ را به نابغه بگویید پی به حاق مطلب می‌برد. چرا ابن سینا در سن کمتر از 20 سال تمام علوم زمان خود را فهم کرد؟ او واقعا یک نابغه بود. نابغه دوربین و سریع الفهم است.

* چند نفر را اسم می‌برم نظرتان را در مورد آن‌ها بگویید.

امام خمینی:

ابعاد وجودی گوناگون و بعضاً کم نظیر داشتند که کسی نمی‌تواند منکر آنها شود.

دکتر شریعتی:

دکتر علی شریعتی مثل بسیاری از بزرگان محاسن و معایب داشت. او در برهه‌ای از زمان نقش بسیار مهمی در جامعه ما ایفا کرد. یک عده جوانان را واقعا نسبت به خیلی چیزها آگاه کرد. من از آمریکا آمده بودم یک نفر از آشنایان در سال 50 ـ که دوران رونق حسینیه ارشاد بود ـ چند کتاب او را به من داد من پیغامی برای مرحوم دکتر دادم که سخن شما در مورد «وصایت» امام علی (ع) مشکل دارد. دیدم در نوشته‌های بعدی ایشان نظرش را اصلاح کرده بودند. اطلاعات اسلامی جناب دکتر شریعتی خیلی وسیع نبود و او می‌خواست همه‌جا جامعه‌شناسانه با مسایل برخورد کند. البته باید با برخی مسائل جامعه شناسانه و با برخی دیگر مسائل با رویکرد فلسفی برخورد کرد.

متاسفانه آقای دکتر شریعتی مطالعات فلسفی عمیقی نداشتند و وصیت هم کردند که جناب استاد محمد رضا حکیمی کتابهایشان را بازبینی کنند، که متاسفانه نشد. اما از حق نباید گذشت که مرحوم دکتر شریعتی در بیداری جوانان نقش مهمی داشتند. البته بزرگان و شهروندان جامعه ما باید یاد بگیرند که نه کسی را به عرش ببرند نه آنقدر در حدش جفا کنند که تمام محسنات او را نادیده بگیرند.

جناب دکتر شریعتی بعضی آثار بسیار جاذب دارد. کتاب «فاطمه فاطمه است» بسیار زیباست. توصیفی که دکتر از امیر مومنان دارند خیلی جالب است.

شهید مطهری:

من به آیت الله مطهری نمره بالایی می‌دهم. ایشان از نوادر روزگار ما بودند و محسنات بسیار زیادی داشتند که برای زمان ما لازم است. وجود امثال ایشان نقش مهمی می‌تواند در وحدت حوزه و دانشگاه ایفا کند.

علامه طباطبایی:

من خیلی به علامه ارادت دارم، از جهات مختلف. هم عرفان و هم منش ایشان تاثیرگذار بود. منش علما بسیار تاثیرگذار است و حتی گاهی بیشتر از علم آنها تاثیر می‌گذارد. مرحوم آیت‌الله مشکینی نقل می‌کردند که وقتی به همدان تبعید شده بودند، نفاوت رفتار اهالی یک ده را با بقیه روستاهای منطقه متفاوت می‌بینند. ایشان کنجکاو می‌شوند که علت قضیه را بفهمند. نتیجه این بوده که آیت‌الله شهید مدنی مدتی در آنجا تبعید بوده‌اند و کار و منش آیت‌الله مدنی روی اهالی آن روستا اثر گذاشته بود.

علامه طباطبایی الگوی یک فیلسوف تمام عیار بودند و در زمان خود نقشی بی بدیل ایفا کردند. ایشان، همانگونه که جناب دکتر دینانی مکرراً گفته‌اند، بسیار آزاده بودند.

مهندس بازرگان:

آقای مهندس بازرگان به نظر من یک مسلمان واقعی بودند. به نظر من نقص بزرگ ایشان بی‌اطلاعی از فلسفه بود و بنابراین برداشت ایشان از علم خیلی ناقص بود. ایشان شدیدا به دین باور داشتند و در زمان خود نقش مؤثری در اسلامی شدن دانشجویان داشتند.

وقتی در اواسط دهه 1330 در دانشکده علوم بودم، ایشان در دانشکده فنی بودند و این دانشکده به برکت ایشان نمازخانه داشت و این از تاثیر جناب مهندس بازرگان بود. ایشان قبل از انقلاب در اسلامی کردن محیط نقش موثر داشتند.

* کتاب‌های فارسی که به علاقه‌مندان توصیه می‌کنید؟

کتاب خوب خیلی زیاد است و با کمی تأمل می‌توانم لیستی طولانی بدهم ولی علی الاصول به همه جوانان مطالعه دوره جهان‌بینی آیت‌الله مرتضی مطهری را توصیه میکنم

* از میان کتاب‌های خودتان چه کتابی را معرفی می‌کنید؟

کتاب‌های «قرآن و علوم طبیعت»، «از علم سکولار تا علم دینی»، «تحلیلی از دیدگاه‌های فلسفی فیزیکدانان معاصر» و «آیا علم می‌تواند دین را نادیده بگیرد؟» کتاب اخیر ترجمه کتابی انگلیسی از اینجانب به قلم همسر ارجمندم سرکار خانم بتول نجفی است.
آخرین اخبار