چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۶

شرق آسیا، «محور» جدید سیاست های آمریکا

ايران اكونوميست :از زمان روی کار آمدن باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا و سپس تثبیت وی در قدرت، موضوع تغییر در تمرکز راهبردی ایالات متحده از خاورمیانه به شرق آسیا، روز به روز شکل جدی تری به خود گرفته است. در جدیدترین تحلیل در این زمینه، روزنامه «واشنگتن پست» به بررسی زمینه هایی پرداخته که نه تنها این تغییر جهت را ضروری ساخته، بلکه به آن فوریت نیز بخشیده است.
کد خبر: ۱۵۶۷۴

از زمان روی کار آمدن باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا و سپس تثبیت وی در قدرت، موضوع تغییر در تمرکز راهبردی ایالات متحده از خاورمیانه به شرق آسیا، روز به روز شکل جدی تری به خود گرفته است. در جدیدترین تحلیل در این زمینه، روزنامه «واشنگتن پست» به بررسی زمینه هایی پرداخته که نه تنها این تغییر جهت را ضروری ساخته، بلکه به آن فوریت نیز بخشیده است.

به گزارش «تابناک»، در شرایطی که بحث تغییر جهت گیری راهبردی آمریکا به سمت خاور دور هر روز به طور جدی تر مطرح می شود، «فرد هیت»، دبیر تحریریه روزنامه «واشنگتن پست» با نگارش تحلیلی، به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. در این مطلب آمده:

همزمان با اینکه باراک اوباما درباره سیاست خارجی دوره دوم خود تعمق می کند، با گسترش حضور افراط گرایان در شمال آفریقا، تشدید هرج و مرج در سوریه، اختلافات بیش از پیش اسرائیلی ها و فلسطینی ها، حرکت عراق به سوی جنگ داخلی، فرو رفتن افغانستان در منجلاب فساد و تسریع برنامه هسته ای ایران روبروست.

اما ممکن است همه این ها موضوعاتی بسیار ساده باشند. در آسیا، اوضاع می تواند «واقعاً» ترسناک شود.

از زمان ورود به کاخ سفید، اوباما تلاش داشته توجه و منابع آمریکا را به سوی اقیانوس آرام معطوف کند. بزرگترین فرصت ها در آنجا است: رشد اقتصادی، نوآوری، پتانسیل سرمایه گذاری بین مرزی و تجارت. اینکه قرن بیست و یکم، قرن اقیانوسیه خواهد بود، به یک کلیشه تبدیل شده است.

این کلیشه ممکن است هنوز مصداق داشته باشد. اما از قضا، منطقه معجزه های اقتصادی، به محدوده تقابل های هراس انگیز تبدیل شده است. کره شمالی ویدئوهایی را منتشر می کند که نیویورک را در آتش به تصویر می کشد. کشتی های جنگی چینی، اهداف خود را بر روی کشتی ها و هلیکوپترهای ژاپنی تنظیم کرده اند.

منازعات میان کره جنوبی و ژاپن، کره شمالی و کره جنوبی، چین و فیلیپین، هند و چین تشدید شده است. تایوان همواره به عنوان نقطه انفجار بالقوه در نظر گرفته می شود. هر یک از این موارد، می تواند موجب کشیده شدن ایالات متحده به درگیری ها باشد.

ترسناک ترین تحول را می توان در کره شمالی مشاهده کرد که رهبر جوان آن، مصمم به توسعه زرادخانه هسته ای خود تا جایی است که به تهدیدی نه تنها برای کره جنوبی و ژاپن، بلکه همچنین برای آمریکا تبدیل شود. گفته می شود رهبران چین هم از زیاده روی های وی نگران هستند، اما از ترس بی ثباتی بیشتر، از اعمال نفوذ بر او خودداری می کنند.

اوباما در دوره اول ریاست جمهوری خود یک خط مشی عقلایی مبنی بر نادیده گرفتن کره شمالی تا حد ممکن را در پیش گرفت. اما کیم جونگ اون که گفته می شود هنوز به 30 سالگی هم نرسیده، می تواند راه هایی بیابد که این خط مشی اوباما را غیرعملی سازد.

در همین حال، ابراز وجود فزاینده چین، همسایگانش در جنوب شرق و شرق آسیا را ناخرسند ساخته است. چین نسبت به بیشتر بخش های «دریای جنوب چین» ادعا دارد؛ در صورتی که خط ساحلی این کشور، از خطوط ساحلی ویتنام، مالزی و فیلیپین هم دورتر است. این کشور با ژاپن نیز بر سر یک مجمع الجزایر درگیری دارد. علاوه بر این، چین به مرور حجم و قابلیت های نیروهای نظامی خود را نیز افزایش داده است.

اگر این موضوعات، مسائلی پایدار و قدیمی به نظر می رسند، شاید به این خاطر است که رهبران هر یک از کشورهای کلیدی منطقه، متعلق به نسل دوم یا سوم رهبری آن کشورند که بار گذشته را بر دوش می کشند. «شینزو آبه»، نخست وزیر ژاپن، نوه رهبر ژاپن امپراتوری است که پس از جنگ جهانی دوم نیز بار دیگر خود را به عنوان یک نخست وزیر طرفدار آمریکا مطرح کرد.

«پارک جئون های»، رئیس جمهور کره جنوبی، دختر یکی از روسای جمهور اسبق این کشور است و مادرش نیز توسط یک عامل کره شمالی به قتل رسیده است. «شی جین پینگ»، رئیس جمهور جدید چین، پسر یکی از همکاران انقلابی «مائو تسه تونگ» است که در نبرد علیه ژاپن در جنگ جهانی دوم نیز مشارکت داشت. «کیم جونگ اون»، رهبر کره شمالی نیز نوه «کیم ایل سونگ» است که در دهه 1930 و 1940 با ژاپنی ها و در دهه 1950 با آمریکایی ها و کره جنوبی ها جنگیده بود.

بر این اساس، حدس و گمان درباره زمزمه هایی که این رهبران از گذشته در گوش خود حس می کنند، جالب خواهد بود. با این حال، مفیدتر آن است که بر نقطه ضعف های این کشورها که آنان را از اقدام بازمی دارد، تمرکز شود.

کره شمالی یک دولت ضعیف است که مدت هاست تهدید و غوغا به تنها راهبرد بقای آن تبدیل شده است. چین یک قدرت در حال ظهور با اقتصادی رو به رشد است، اما اداره شدن آن توسط دولتی تک حزبی، مسائلی را برای آن به وجود آورده است. ژاپن در طول یک دهه گذشته یکی پس دیگری شاهد تغییر نخست وزیران خود بوده است و این امر، این کشور را زیر وزن اقتصادی و نظامی اش فشرده می کند.

همه این عوامل، زمینه را برای حضور و نفوذ آمریکا – که اوباما در قالب «تغییر جهت» به آسیا از آن نام برده – فراهم می کند. با این حال، خود ایالات متحده نیز در این زمینه از ضعف سیاسی رنج می برد. رهبران منطقه، هنگامی که نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد بار دیگر شمار کشتی های خود را کاهش می دهد و یا زمانی که وزیر دفاع آمریکا به واسطه کمبود بودجه، دستور ماندن یک ناو هواپیمابر در بندر را صادر کرد، متوجه این ماجرا بودند.

رهبران منطقه اکنون از خود می پرسند چه کسی پس از «هیلاری کلینتون» و «کرت کمپل»، معاون وزیر خارجه آمریکا، راهبرد تغییر جهت به آسیا را رهبری خواهد کرد. آن ها شاهد مخاطرات موجود، از مالی تا قندهار، که توجه اوباما را به خود معطوف کرده، هستند. آن ها امیدوارند بحران خطرناک تری در منطقه شان به وجود نیاید که این تغییر جهت آمریکا را به حقیقت مبدل کند.
آخرین اخبار