جام جم:مقاومت حضور و همدلی
«مقاومت حضور و همدلی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است كه در آن میخوانید؛انقلاب اسلامی ایران كه دشمنانش عمری سه ماهه و حداكثر شش ماه برای آن پیشبینی میكردند، فردا سی و چهارمین سالگرد خود را جشن میگیرد. جشن سی و چهارمین بهار انقلاب اسلامی در حالی برگزار میشود كه طی 33 سال گذشته، با چالشها و بحرانهای رنگارنگ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و امنیتی دست و پنجه نرم كردهایم و آنها را با تحمل سختیها، رنجها و شهادتها و انواع هزینهها با موفقیت، پشتسر گذاشتهایم. البته هیچگاه انتظار نداشتیم و نداریم كه نظام سلطه و مستكبران عالم برای چنین نظامی فرش قرمز بگسترانند و مسیری هموار برای تداوم آن فراهم كنند.
سی و چهارمین جشن پیروزی انقلاب اسلامی همچنین در حالی برگزار میشود كه فراتر از مشكلات ریز و درشت كه در داخل كشور با آنها روبهرو هستیم و بر آنها نیز فائق خواهیم آمد، جهان در آستانه تحولات بزرگی است كه انقلاب اسلامی ایران در شكلگیری این تحولات، یا نقش اول را دارد یا جزو بازیگران موثر است.
برخی از این تحولات را كه میتوان جزو دستاوردهای انقلاب اسلامی قلمداد كرد بهاجمال مرورمیكنیم. نخست، به هم خوردن معادلات قدرت در منطقه حساس خاورمیانه و شمال آفریقاست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریكا و متحدانش تلاش كردند از تكرار چنین رویدادی در كشورهای منطقه جلوگیری كنند.
مشابه انقلاب اسلامی ایران دیگر تكرار نشد، اما موج اسلامخواهی از خروش نیفتاد؛ حزبالله در لبنان و حماس و گروههای مبارز دیگر در فلسطین عرضاندام كردند، تركیه لائیك به دست اسلامخواهان افتاد و دیگر حكام وابسته به آمریكا در مصر و تونس به دست مردم از قدرت ساقط شدند و دیگر حكومتهای منطقه چون عربستان و بحرین و ... شبها آسوده نمیخوابند و هر لحظه در انتظار سقوط خود به سر میبرند. عراق و افغانستان نیز ماجرای شنیدنی دارند و تحلیلگران غربی این تعبیر را به كار میبرند كه آمریكا این دو كشور را دو دستی تقدیم ایران كرد!
تحول بسیار مهم دیگر وضع رژیم صهیونیستی است. صهیونیستها كه آرزوی سرزمینی از نیل تا فرات را در پرچم خود هم به نمایش گذاشتند امروز با استیصال كامل، نگران بقای حكومت حداقلی خود هستند و تحلیلگران یهودیالاصل آمریكایی هم عمری حداكثر ده ساله برای این رژیم پیشبینی میكنند.
شرایط رژیم صهیونیستی كه حاكمان و دولتمردان آمریكا اعم از دموكرات و جمهوریخواه، امنیت و منافع ملی آن را مساوی با امنیت و منافع آمریكا میدانستند، به جایی رسیده است كه بخشی از نخبگان ذینفوذ آمریكا امروز در این اصل راهبردی تشكیك كرده و امنیت و منافع اسرائیل را الزاما مساوی امنیت و منافع آمریكا نمیدانند.
تحول مهم و قریب الوقوع دیگر، كوچ آمریكاییها از خاورمیانه به جنوب شرق آسیاست. به نظر میرسد آمریكاییها باتوجه به رشد روزافزون چین و پس از شكست پرهزینه در عراق و افغانستان و از بین رفتن یا كاهش نفوذ قدرتشان در كشورهای منطقه و همچنین وضع رو به افول رژیم صهیونیستی، به دنبال كاهش تعهدات خود در منطقه و استقرار بیشتر در اطراف مرزهای چین هستند تا این اژدهای زرد را از تبدیل به اقتصاد اول جهان و مشكلآفرینیهای بعدی بازدارند و بتوانند آن را مهار كنند.
مهمترین مشكل برای آمریكاییها در این میان «جمهوری اسلامی ایران» است كه در غیاب آنها، ابرقدرتی او در منطقه بیش از پیش نمایان میشود؛ لذا به زعم خود تلاش میكنند، كاهش تعهدات خود در منطقه را با جمهوری اسلامی ایران تضعیفشده همزمان كنند. اعمال تحریمهای سنگین، رودررو كردن مردم با نظام، مهار برنامه هستهای ایران و وادار كردن ایران به مذاكره با آمریكا از جمله اقدامات آمریكاییها برای تحقق «ایران ضعیف» است.
تحولات در اتحادیه اروپا، بازگشت اروپاییها به آفریقا و لاغر شدن طبقه متوسط و گسترش فقر در آمریكا نیز از دیگر مواردی است كه جهان را در آستانه شرایط جدید قرار داده است.
توجه به این تحولات بزرگ از یك سو عظمت انقلاب اسلامی و ضرورت صیانت از آن را نشان میدهد، از سوی دیگر جهانی متفاوت را كه مستكبران در آن ضعیفتر و بامشكلات بزرگتر و مستضعفان رو به قدرتمندتر شدن هستند، نوید میدهد و بخصوص درباره ایران اسلامی این واقعیت را نمایان میسازد كه شرایط دشوار اقتصادی كنونی طولانی مدت نخواهد بود و به شرط مقاومت ملت ایران و حضور در صحنههای مهم چون مراسم 22 بهمن و انتخابات و همدلی مردم و مسئولان بار دیگر روزگار چون شكر آید!
كیهان:صدایی كه همه جا به گوش می رسد
«صدایی كه همه جا به گوش می رسد»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسام الدین برومند است كه در آن میخوانید؛فردا آغاز سی و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی است و 22 بهمن هر سال دو معنای روشن و بدون ابهام دارد؛ یكی اینكه یك سال به عمر نظام جمهوری اسلامی افزوده شده و دیگر آنكه به پیوست آن دشمنی با نظام یك سال دیگر تداوم یافته است.
34 سال است كه دشمن تلاش می كند تا سالگرد 22 بهمن 57 تكرار نشود و در همین راستا انواع و اقسام توطئه ها و دسیسه ها را به صحنه آورده تا «جمهوری اسلامی» نباشد و ادامه نیابد.
«ترور»، «كودتا»، «جنگ»، «تحریم»، «تهاجم فرهنگی و نبرد نرم»، «پروپاگاندای رسانه ای»، «صدور قطعنامه های به اصطلاح بین المللی»، «پرونده سازی» و طرح اتهامات متعدد علیه ایران اسلامی بخشی از تحركات و كارشكنی های دشمن است تا صدای انقلاب اسلامی پژواك و بازتاب نداشته باشد.
34 سال است كه دشمن «جمهوری اسلامی» را برنمی تابد و نمی تواند نظام و حكومتی را تحمل كند كه بیرون از بستر نظام سلطه و بطور مستقل بر مبنای دكترین «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» عینیت یافته و با قوت به حیات خود ادامه می دهد.
یك روز قطع روابط سیاسی با ایران (فروردین 59) در دستور كار قرار می گیرد، روز دیگر تجاوز نظامی به خاك ایران (اردیبهشت 59) عملیاتی می شود، جنگ 8 ساله و فرسایشی را به ایران تحمیل می كنند، به موازات همه این سناریوها، پروژه تحریم های اقتصادی را به صحنه می آورند تا به اهداف شوم خودشان برسند آنچنان كه یكی از مهره های نظام سلطه نقشه راه دشمن را در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی علنی می كند. «واین برگر» «وزیر جنگ آمریكا در دولت ریگان عجز آلود از به اصطلاح مهار انقلاب اسلامی می گوید؛ «باید ریشه انقلاب اسلامی و ملت ایران را خشكاند»!
اكنون سؤالی كه به میان می آید این است كه چرا دشمن در مواجهه با ایران اسلامی در 34 سال گذشته طرفی نبسته است؟ مگر نه اینكه دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی هر چه در چنته داشتند علیه ایران بكار گرفتند، پس چرا كارگر نیفتاده است؟
اگر مجموع گزینه های دشمن علیه ایران در حوزه های سیاسی، اقتصادی، دیپلماسی، فرهنگی و نظامی بر ضد كشور دیگری بكار گرفته می شد بی تردید از پا درمی آمد.
چه رمز و رازی است كه جبهه استكبار با تمام امكانات و پتانسیل، ایران اسلامی را نشانه می رود ولی ناكام می ماند؟
چرا به تعبیر اندیشكده بروكینگز، آمریكا- دشمن شماره یك جمهوری اسلامی- در مواجهه با ایران آنجا كه باید كم آورده است؛ «ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران»؟
ناكامی بزرگ دشمنان و بخصوص آمریكا با آن دبدبه و كبكبه آنچنان تو ذوق می زند كه حتی صدای رسانه ها و تحلیلگران غربی را نیز درآورده است.
از باب نمونه و از میان حجم پرشمار و انبوه كدها و نمونه های مستند درباره ناكامی دشمنان ایران می توان به گزارش نشریه آمریكایی «فوربس» اشاره كرد كه در رویای براندازی جمهوری اسلامی می نویسد؛ «چه می شد اگر رژیم [جمهوری اسلامی] در ایران تغییر پیدا می كرد، تصورش را بكنید این تغییر چه تحولاتی را برای ما آمریكایی ها در دنیا به وجود می آورد و...» و اذعان می كند كه ایران مانع دستیابی اهداف آمریكا در منطقه است تا جایی كه با وجود تلفات و هزینه های سنگین واشنگتن، این جمهوری اسلامی است كه نفوذ اصلی را در حد فاصل دریای مدیترانه و كوه های هندوكش دارد.
اما برای این كه به پاسخ سؤال های پیش گفته نزدیك بشویم باید این واقعیت غیرقابل انكار را لحاظ كرد كه دشمن با همه توانمندی مالی، نظامی و تكنولوژیك- بخوانید فیزیكی- از شناخت همه جانبه جمهوری اسلامی و ماهیت ایدئولوژیك آن عاجز است و به عبارت دیگر مشكل متافیزیكی است. برای همین است كه دانی یاتوم رئیس پیشین سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی- موساد- در مصاحبه ای درباره ایران می گوید كه این كشور برخوردار از یك خط تلفنی مستقیم با خدا به علاوه موشك هایی با برد بلند است.
این اظهارنظر، مشكل دشمن در تحلیل جمهوری اسلامی را می رساند یعنی كلیاتی را درك می كند اما نمی تواند به تحلیل درست و عمیقی درباره ایران برسد.
«فارین پالیسی»- foreign policy- شفاف تر و صریح تر این واقعیت را اذعان می كند و می نویسد؛ «مشكل اینجاست كه ما نمی توانیم ایران را تحلیل كنیم.»
در همین خط باز باید به مصاحبه جرج سوروس- پدر انقلاب های مخملی- در سی ان ان درباره ایران آدرس داد.
او اواخر سال 89 و پس از ناكامی بزرگ در تحقق فتنه سال 88، وقتی مورد سؤال قرار می گیرد كه چرا برنامه ها و طراحی های شما پیرامون ایران به نتیجه نرسید فقط به این جمله پرمعنا بسنده می كند؛ «حاضرم شرط ببندم كه تا سال دیگر رژیم ایران سقوط خواهد كرد»!
بنابراین دشمن دچار یك استیصال استراتژیك است و نمی داند كه در مواجهه با ایران چگونه برخورد كند و بعد درباره ناكامی این مواجهه چه بگوید و گویا بهترین راه را در «شرط بندی» دانسته كه بالطبع توخالی بودن آن پس از مدت زمانی آشكار می شود.
شواهد و قرائن به وضوح نشان می دهد 34 سال دشمنی با جمهوری اسلامی همراه با «اشتباه در محاسبات» بوده و از همین روی است كه توطئه ها، سناریوها و تحركات دشمن بر ضد ایران به بار ننشسته است.
به عبارت روشن تر هرچند نظام سلطه «سیاست مهار»- containment policy- علیه ایران اسلامی را در دستور كار داشته ولی چون با «اشتباه در محاسبات» پیوندی درهم تنیده داشته است برآوردها و ارزیابی های پیش بینی شده آنها هیچگاه به وقوع نپیوسته است.
اما این «اشتباه در محاسبات» در چند محور و زاویه قابل اعتناست؛
1- یكی از اشتباهات راهبردی دشمن در مواجهه با ایران اسلامی، بی خبری از نصرت الهی است. این وعده راستین خداوند است كه؛ «ان تنصروالله ینصركم» و این قاعده قرآنی بارها در نظامی كه برخاسته از اسلام ناب و آموزه های قرآنی است نمود داشته است.واقعه طبس در اردیبهشت سال 59 یكی از نمونه های بارز آن است.
آمریكایی ها در تجاوز به خاك ایران برای آزادی گروگان ها همه چیز را پیش بینی كرده بودند بجز طوفان و شن های طبس را كه طومار عملیات «پنجه عقاب» را در هم پیچید.
در تمامی 34 سال گذشته، تاریخ شهادت می دهد كه مدد و یاری الهی، دشمنان جمهوری اسلامی را زمین گیر كرده است.
2- یكی دیگر از اشتباهات دشمن در مواجهه با ایران، «مردم» بوده اند. «اشتباه در محاسبات» دشمن آنجاست كه فكر می كند می تواند با اهرم فشارها و تحریم ها، مردم را از نظام جمهوری اسلامی جدا كند اما ملت بزرگ ایران به گواهی تمام بزنگاه های حساس و پرخطر ثابت كرده اند كه پای نظام جمهوری اسلامی ایستاده اند.
یكی از این بزنگاه ها، میدان انتخابات است كه در بیش از 30 انتخابات مردم حضوری حداكثری داشته اند و علی رغم تمام سم پاشی های دشمن و پروپاگاندای رسانه ای به میدان آمدند و حماسه ای ماندگار خلق كردند.
برای همین است كه پس از آخرین انتخابات انجام شده در ایران -انتخابات مجلس نهم- رویترز اعتراف می كند كه پیروز این انتخابات «مردم ایران» بودند.
فردا- 22بهمن 91- نیز علی رغم آنكه این روزها رسانه های دشمن با هیاهو خط اختلاف و نا امیدی را پمپاژ می كنند اما به تعبیر رهبر انقلاب -در جمع مسئولان نیروی هوایی ارتش- مردم كوبنده به میدان می آیند و جواب دشمن را قاطعانه خواهند داد.
3- از دیگر محورهای «اشتباه در محاسبات» دشمن، شناخت ناقص آنها از رهبری و ولایت فقیه در ایران است.
آنها می پندارند می توانند محاسبات رهبر ایران را بر مبنای سناریوهای سیاسی تغییر بدهند و درك عمیقی ندارند كه در جمهوری اسلامی، رهبر به عنوان ولی فقیه بر مبنای اصول تصمیم می گیرد.
مشكل دیگر آنها این است كه رهبری در ایران پیش از همه نقشه راه دشمن را برای آحاد مردم تشریح می كند و بازی دشمن را ناكام می گذارد.
به تعبیر موسسه آمریكایی رند -RAND- رهبر ایران به عنوان مدیری مدبر و مقتدر حرف آخر را می زند.
4-یكی دیگر از نشانه های روشن در اشتباه محاسبات از سوی دشمن پیرامون ایران نتیجه معكوس خروجی ها است.
به عنوان نمونه می توان به میزگرد «سی ان ان» در برنامه «جی پی اس» با اجرای فرید زكریا اشاره كرد كه سال گذشته در آن مطرح شد یكی از علت های قدرت گرفتن ایران در منطقه، سیاست های آمریكاست.
5-و بالاخره باید گفت؛ «ماهیت الهی انقلاب و اشتباه در محاسبات» دشمن است كه نه تنها جمهوری اسلامی به تعبیر آنها مهار نشده است بلكه امروز مدل و الگوی كشورها در بستر بیداری اسلامی است. الگویی كه قادر است ریشه تجاوزات، جنایات، ظلم ها و زیاده خواهی های نظام سلطه را بر كند و تئوری «پایان تاریخ» بر مبنای گفتمان لیبرالی را بخشكاند.
با انقلاب اسلامی پیچ تاریخی دنیا تغییر جهت داده است و فردا بار دیگر صدای پرطنین ملت ایران این واقعیت را عیان و نمایان می كند.
خراسان:آیا پیش فروش سكه، بهترین راه است؟
«آیا پیش فروش سكه، بهترین راه است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عطاء ا... ناصری است كه در آن میخوانید؛روز سه شنبه هفته گذشته، رییس كل بانك مركزی از آغاز دور جدید پیش فروش سكه، قبل از پایان سال خبر داد. در واكنش به این خبر بلافاصله قیمت سكه سقوط كرد و 65هزار تومان كاهش یافت. در همین روز قیمت ها در بازار ارز نیز به تبع آن كاهش یافت. در روزهای بعد، گفته شد كه اجرای طرح پیش فروش سكه قطعی است و كمیته كارشناسی در بانك مركزی به همین منظور تشكیل شده است. در نگاه اول «اعلام» و «اجرا»ی این موضوع امری مطلوب به نظر می رسد و با توجه به اینكه بانك مركزی در دوره های گذشته پیش فروش سكه، به وعده خود در تحویل سكه عمل كرد. این بار حجم بسیار زیادی از تقاضای بازار، به سوی درخواست پیش خرید می رود. در دوره قبل این عمل در حدود 5هزار و 700 میلیارد تومان از این طریق نقدینگی بازار را جذب كرد.
اما آیا پیش فروش سكه، بهترین راه برای جذب نقدینگی و كاهش قیمت سكه و ارز است؟
این عمل در كوتاه مدت موجب كاهش قیمت ها در بازار ارز وسكه می شود اما تاثیر آن مقطعی بوده و در صورت عمل به شیوه سال گذشته، آثار زیان آوری را به اقتصاد كشور تحمیل می كند كه كمیته كارشناسی مذكور باید آن ها را در نظر بگیرد. در ادامه به بررسی اجمالی این آثار می پردازم:
1.بی اثر شدن ابزارهای پولی:
سیاست پولی ابزاری است كه به وسیله آن مقامات پولی یك كشور «عرضه پول» را اغلب با هدف تنظیم «نرخ بهره» به منظور رشد اقتصادی، پایداری و ثبات نسبی قیمت ها و كاهش بیكاری كنترل و مهار می كنند. سیاست پولی بر مبنای رابطه بین «نرخ بهره» در اقتصاد كشور و كل «عرضه پول» تعریف می شود و از ابزارهای متنوعی جهت كنترل یك یا هردو این موارد بهره می جوید تا بر مواردی مانند رشد اقتصادی، تورم، نرخ ارز و بیكاری تاثیر بگذارد. به بیان دیگر، در كشورما، دولت با استفاده از تعیین نرخ سود بانكی و انتشار اوراق مشاركت میزان نقدینگی جاری كشور را كنترل كرده و با این ابزار به طور دائم بر شاخص های مهم اقتصادی تاثیر می گذارد. زمانی كه سكه با اختلاف قیمتی فاحش با نرخ معاملات بازار پیش فروش می شود و خرید آن برای خریدار سودی قطعی و قابل توجه را رقم می زند مردم و صاحبان سرمایه برای خرید آن هجوم آورده و به هر تعدادی كه پیش عرضه شود خریدار برایش وجود دارد. كما اینكه در سال گذشته در حدود 9میلیون و 600هزار قطعه سكه پیش فروش شد و چند ماه بعد به خریداران تحویل داده شد. این تعداد قابل توجه سكه پیش فروش شده، بازار سكه را بسیار حجیم كرده و پس از پایان تحویل سكه های وعده داده شده ما با چندین میلیون قطعه سكه سرگردان در دستان مردم مواجه خواهیم بود كه فقط به قصد سود و یا ترس از زیان اقدام به خرید و فروش آن می كنند و این اقلام ارزشمند كارایی دیگری نخواهد داشت. این حجم بالای سكه های سرگردان موجب افزایش چندین برابری حجم معاملات شده و نوسان های شدید روزانه و كوتاه مدتی را در قیمت آن شاهد خواهیم بود. با مقایسه میزان نوسان قیمت سكه، قبل و بعد از اتمام پیش فروش، به این موضوع پی می بریم. البته بخشی از نوسان قیمت سكه به دلیل نوسان قیمت ارز است، اما با رسم نمودار «كندل استیك» روزانه برای قیمت سكه و قیمت دلار در یك بازه زمانی یكسان و مشخص، پس از اجرای طرح پیش فروش سال گذشته مشاهده می شود كه دامنه نوسانات قیمت سكه بسیار بیشتر از قیمت دلار بوده است و با این روش این نظریه اثبات می شود. افزایش دامنه نوسانات به معنی افزایش سود آوری خرید و فروش است.(و به تبع آن، افزایش زیان عده ای دیگر) در این زمان است كه وقتی می شود با استفاده از نوسان گیری قیمت سكه فقط در یك ماه بیش از 30درصد سود نصیب خود كرد. نرخ سود بانكی و همچنین اوراق قرضه هیچ گونه جذابیتی برای صاحبان سرمایه و سفته بازان نخواهد داشت. حتی اگر نرخ سالانه آن را به 25، 30 و یا حتی بالاتر افزایش دهیم. این گونه است یكی از دو ابزار اصلی كنترل شاخص های اقتصادی كشور بی اثر شده و كنترل بانك مركزی بر بازار پول و اقتصاد بشدت كاهش می یابد.
2.قاچاق سكه به خارج از كشور
با پیش فروش سكه با قیمتی بسیار نازل نسبت به معاملات جاری بازار، همزمان با كاهش قیمت سكه، به سبب جذب نقدینگی و كاهش تقاضا برای ارز، قیمت ارز نیز كاهش می یابد اما كاهش قیمت سكه بسیار بیشتر از كاهش قیمت ارز خواهد بود. به عنوان نمونه، با اعلام خبر پیش فروش قیمت سكه در حدود 4درصد كاهش یافت، اما در همین زمان كاهش قیمت دلار در حدود 2درصد بود. با ادامه این روند، آرام آرام، سكه از ارزش واقعی خود فاصله گرفته و زمینه قاچاق این كالای ارزشمند و سرمایه ملی به خارج از كشور فراهم می شود. اگر هدف اصلی دولت از این عمل، جذب نقدینگی و كاهش نرخ ارز و سكه باشد. بهترین راه برای این كار جلوگیری از افزایش نقدینگی است. وقتی كه فقط در یك سال، نقدینگی كشور توسط بانك مركزی 40درصد افزایش می یابد و به 430هزار میلیارد تومان می رسد. این راهكارهای مقطعی، تنها مرهمی خواهد بود برای جبران كسری بودجه آخر سال دولت و آثار نامطلوب آن در میان مدت و دراز مدت نمایان خواهد شد. اما اگر هدف بانك مركزی صرفا «اعلام» پیش فروش سكه برای غلبه بر جو روانی بازار در روزهای آینده بوده و شیوه پیش فروش، با سال گذشته متفاوت باشد، می توان به تاثیرات مثبت آن امیدوار بود.
جمهوری اسلامی:بار دیگر حماسه حضور
«بار دیگر حماسه حضور»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن میخوانید؛فردا 22 بهمن 1391 مردم ایران جشن ورود به سی و پنجمین سال دوران جدید تاریخ كشور خود را برگزار میكنند كه دوران انقلاب با ویژگیهای استقلال، آزادی و نظام جمهوری اسلامی است.
نفس این واقعه كه انقلاب مردم ایران وارد سی و پنج سالگی خود شده و توانسته تمام توطئههای قدرتهای بزرگ جهانی علیه خود را خنثی كند و با عبور از پیچ و خمهای فراوان و گردنههای صعب العبور به این نقطه برسد، یك پیروزی بزرگ است. بنابر این، اكنون مردم ایران در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی دو جشن دارند؛ یكی جشن اصل پیروزی انقلاب و دیگری جشن مقاومت پیروز در برابر توطئههای رنگارنگ قدرتهای سلطه گر جهانی در مدت سه دهه و نیم.
كسانی كه وقایع دهههای 40 و 50 را به یاد میآورند میدانند كه آمریكا و سایر قدرتهای سلطه گر جهانی برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و سقوط شاه تلاشهای فراوانی كردند اما هوشیاری و صلابت امام خمینی و همراهی مردم با رهبر بیدار و با اخلاص خود، تمام موانع را برطرف كرد و انقلاب را به پیروزی رساند. در آن دوران، آمریكا و شوروی كه دو قطب متضاد و رقیب بودند، در مورد حمایت از شاه ایران و مقابله با انقلاب مردم، اتفاق نظر داشتند. این دو قدرت جهانی حتی در برابر قیام خونین مردم ایران در 15 خرداد 1342 كه در اعتراض به دستگیری امام خمینی توسط رژیم شاه صورت گرفته بود نیز مواضع هماهنگی داشتند و مسكو و واشنگتن هر دو از رسانههای خود، قیام مردم ایران را نكوهش كرده و شاه خائن را مورد حمایت قرار داده بودند.
در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357 علاوه بر مقامات ارشد آمریكائی و اروپائی، حتی 'چوئن لای' كه در رأس حكومت چین قرار داشت و چین در معادلات سیاسی بینالمللی رقیب آمریكا محسوب میشد نیز به ایران سفر كرد تا از شاه و رژیم منحط و وابسته او حمایت و به انقلاب مردم ایران دهن كجی كند. مردم ایران، علیرغم این فشارهای سنگین جهانی كه علیه انقلاب وجود داشت، توانستند تمام موانع را پشت سر بگذارند و با دست خالی در برابر دژخیمان بیرحم و تا بن دندان مسلح شاه بایستند و انقلاب را به پیروزی برسانند.
پیروزی انقلاب اسلامی در چنان شرایط سختی به یك معجزه شبیه بود و دست عنایت الهی در لحظه لحظه رویدادهای این ماجرا آشكارا دیده میشد. به همین دلیل بود كه امام خمینی پیروزی انقلاب اسلامی را غلبه نیروهای رحمانی بر جنود شیطانی دانستند و همواره از این واقعه بزرگ به عنوان یك موهبت الهی كه خدای متعال آن را به ملت ایران به خاطر مجاهدتهائی كه كرده است ارزانی داشته یاد میكردند.
نكته مهم اینست كه همانگونه كه اصل انقلاب در اثر مجاهدتهای كم نظیر مردم ایران به پیروزی رسید، استمرار آن نیز به همین مجاهدت نیاز دارد. مردم ایران در طول 34 سال گذشته به وظایف خود در حراست از انقلاب اسلامی عمل كردند و با هوشیاری در برابر تمام توطئهها ایستادند. تجزیه طلبیهای فرقههای دست نشانده قدرتهای خارجی، تجاوز نظامی رژیم بعث عراق، آشوبها و خون ریزیهای منافقین، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی، سرفصلهای اصلی این توطئهها بودند كه همه خنثی شدند و فعالیت هستهای ایران كه حربه اخیر آمریكا و غرب است نیز زنگ زده شده و كارائی لازم را ندارد. مردم در برابر این قبیل توطئهها هوشیارند و دشمنان انقلاب هرگز با توسل به چنین حربههائی نخواهند توانست به اهداف كینه توزانه خود علیه ملت ایران دست یابند.
آنچه باید همواره مورد توجه باشد اینست كه انقلاب اسلامی در سایه وحدت مردم به پیروزی رسیده و تاكنون نیز هر قدر برای حفاظت از پایههای وحدت تلاش شد به همان اندازه نیز پایههای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حفظ و تقویت شده است. از این پس نیز با حفظ وحدت میتوان این راه پرمانع و سنگلاخ را پیمود. تردیدی نیست كه پیمودن چنین راهی دشوار است اما در این واقعیت نیز نباید تردید كرد كه بر دشواریها میتوان غلبه كرد و به این راه پرافتخار میتوان ادامه داد به شرط آنكه عامل اصلی و رمز بیبدیل پیروزیهای ملت، یعنی وحدت، اساس تمام موضعگیریها و فعالیتها باشد.
تحولات بینظیر و بسیار مهم دو سال اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا كه 'بیداری اسلامی' نام گرفته، بخشی از ثمرات انقلاب اسلامی و آرمانهائی است كه امام خمینی همراه با این انقلاب در جهان امروز مطرح كردند. به روشنی پیداست كه این تحولات به زیان قدرتهای سلطهگر است و به همین جهت آنها تلاش زیادی برای سوار شدن بر موج پدید آمده در اثر این تحولات به عمل میآورند و متأسفانه در پارهای موارد تا حدودی موفق هم شدهاند.
به نتیجه نهائی رسیدن این تحولات و ناكام ساختن قدرتهای سلطهگر در نقشههای شومی كه برای این تحولات كشیدهاند، بستگی زیادی به موفقیتهای انقلاب اسلامی در زادگاه خود ایران، كه پایگاه جهانی نهضت اسلامی است، دارد. در رأس این موفقیتها، همبستگی ملت ایران قرار دارد كه باید در وحدت مسئولان با همدیگر، وحدت مسئولان با مردم و وحدت مردم با همدیگر جلوه گر باشد و زمینه را برای پیشبرد اهداف فراهم سازد.
یكی از جلوههای همبستگی در زادگاه بیداری اسلامی، حضور چشمگیر مردم در راه پیمائی 22 بهمن است كه در ناامید ساختن قدرتهای سلطه گر و خنثی كردن توطئههای شوم آنان نقش مهمی دارد. مردم ایران به دلیل دلبستگی و اعتقادی كه به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دارند، حضور در راه پیمائی 22 بهمن را یك وظیفه فراموش ناشدنی میدانند و فردا بار دیگر پیوند ناگسستنی خود با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را با حماسه حضور به نمایش خواهند گذاشت. انتظار اینست كه مسئولان نیز با تأسی از مردم و برای قدردانی از مردم، همبستگی خود را حفظ كنند و با تمام توان برای خدمت به مردم و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی بكوشند.
رسالت:22 بهمن و طلیعه جهانی شدن اسلام
«22 بهمن و طلیعه جهانی شدن اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حبیب الله عسكراولادی است كه در آن میخوانید؛یوم الله 22 بهمن هنگامه جهانی شدن خروش اسلام خواهان قرن ما و موسم جلالت جهادگران و مجاهدان فی سبیل الله است. یوم الله 22 بهمن سرآغاز عزت پایدار و طلیعه نور و پاكی در حیات طبیه ملت مسلمان واسلام خواه و فداكار ایران است .
یوم الله 22 بهمن روز اعلام آزادی ، استقلال ملت اسلام خواه ایران و خروج از سیطره كفار و ستمگران تاریخ معاصر است .
یوم الله 22 بهمن روز شكست استبداد جهانی و آغاز بهاری ترین فصل تاریخ در آستانه ظهور منجی عالم بشریت است. جهان در یومالله 22 بهمن شاهد یك نهضت تمام عیار آسمانی، یك رهبری الهی و ملتی بود كه در انتظار طلوع فجر لحظه شماری می كردند. انقلاب اسلامی 34 سال است محكم و استوار روی پای خود ایستاده است. هروز نیرومند تر از دیروز !
یوم الله 22 بهمن در تاریخ اسلام ، ایران و جهان یك نقطه نورانی است و به تعبیر امام راحل انفجار نور بود و یك نقطه عطف است.
اعلام یك مسیر الهی منطبق بر حركت انبیاء و اولیای الهی در قرن ماست.
چه خوب است در این روز بزرگ یك دور وظایف و تكالیفمان را در انقلاب باز خوانی كنیم و اهداف و آرمانهای اسلام و انقلاب اسلامی را روخوانی دقیق نماییم.
1- مردم ما برای شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی فداكاریها كرده اند. مردم ما برای تحكیم شعار نه شرقی نه غربی سختی ها و مرارتها كشیده اند.
خونهای پاكی و درصدر آن خون فقها ، علما و دانشمندان بزرگ الهی در پای نهال مقدس انقلاب ریخته شده است.
ما تكلیف داریم از گوهر آزادی در كشور پاسداری كنیم . ما وظیفه داریم از استقلال كشور در برابر حرص و طمع روز افزون قدرتهای جهانی صیانت كنیم .
حفظ نظام جمهوری اسلامی از اوجب واجبات است و باید سهم خود را در این واجب الهی همچون دیگر و اجبات قرآنی ادا نماییم .
ان شاءالله مردم همگی در روز 22 بهمن در سراسر كشور به خیابانها میآیند تا به ادای این سهم فكر كنند. بیشك نخبگان اصیل جامعه پابه پای مردم به ادای این سهم فكر كرده و می كنند.
2- وجه امتیاز بیداری اسلامی ما و انقلاب قرآنی ما درخشش یك انسان الهی ، پاك، شجاع، با تدبیر و عالم به احكام قرآن و عادل بود. نعمت برخورداری از ولایت فقیه شاید با هیچ یك از نعمات الهی انقلاب برابری نكند باید اندیشه كنیم كه آیا وظیفه و تكلیف خود را در اطاعت از ولایت درست انجام می دهیم. در طول تاریخ شاهد ظهور پیامبران و اولیای بزرگ الهی بودیم. اما مردم قدرناشناسی كردند و آنها را در برابر ستمكاران و تبهكاران تنها گذاشتند.
سرنوشت ائمه معصومین علیهم السلام بزرگترین شاهد تاریخی ماست. اكنون بیداری اسلامی در كشورهای منطقه از عدم استحكام و ضعف رهبری و رهبران این جوامع در معرض آسیب است . نگاه مسلمانان جهان به امام (ره) ما و رهبر ماست. آیا همین نگاه در ادای تكلیف نسبت به زعامت و رهبری در جامعه ما وجود دارد . من یقین دارم مردم ما مثل كوه در پشت سر رهبری ایستاده اند و وفاداری خود را بارها ثابت كرده اند. اما باید دید این ادای تكلیف در خواص هم به همان شدت وجود دارد برخی رخدادهای تلخ نشانگر نوعی غفلت از انجام این وظیفه است. باید به خود آییم از مردم عقب نمانیم .
3- خداوند بركات خود را طی 34 سال گذشته از زمین و آسمان در ایران سرازیر كرده است. آیا قدر این نعمات و بركات و شكر آن را به جای آورده ایم ؟ مردم نجیبانه برخی اشتباهات و ندانم كاریها را می بینند و تحمل می كنند. مردم برخی بداخلاقیها و ظاهرگرایی ها و سیاه اندیشی ها را می بینند و صبورانه تحمل می كنند. نخبگان و مسئولان باید قدر این تحمل و صبوری را بدانند و شكر آن را به درگاه الهی به جای آورند مردم ما استعداد خود را در برخورد باهر فتنه طی سه دهه گذشته نشان داده اند. مردم هنر خود را در تصحیح انحرافات نخبگان و مسئولان طی سالهای پس از انقلاب نشان داده اند. آنها با كسی شوخی ندارند هر كس را كه از مسیر ولایت الهیه خارج شود از خود طرد می كنند و از او تبری می جویند به طوری كه ، لم یكن شیئاً مذكورا
4- امام (ره) انقلاب اسلامی را آورد تا دوستی و برادری ملت تحكیم یابد تا نفرت از جامعه ما رخت بر بندد امام آمد تا اخلاق و قانون و احكام نجات بخش اسلام اساس ، مناط و ملاك مناسبات انسانی در جامعه با باشد. اگر از اخلاق، قانون و احكام شرع فاصله بگیریم در دره سكولاریسم سقوط می كنیم و هیچ تفاوتی با نظامهای متعارف كنونی بشر نخواهیم داشت .
میل به سكولاریسم در رفتار سیاسی برخی نخبگان و مسئولان یك رویكرد انحرافی است. باید از این انحراف به خدا پناه برد باید در رفتار سیاسی ، اجرایی و .... ما دین ظهور داشته باشد.
5- خداوند امام (ره) ، و رهبر ما را عزیز كرد . این عزت به خاطر عمل به اوامر و نواهی الهی بود. خداوند آمریكای ستمكار و دیگر دشمنان ملت ما را خوار و ذلیل كرد چرا كه آنها با خدا اعلام جنگ كرده بودند ما باید دست قدرت الهی را در این مبارزه حق و باطل ببینیم . خدا با ماست تا هنگامی كه ما با او هستیم.
یوم الله 22 بهمن روزی است كه همپای مردم با صاحب این انقلاب تجدید میثاق كنیم . او صدق ما را در این تجدید میثاق می داند و به همان میزان انقلاب را یاری خواهد فرمود.
مطئمن هستم در این روز مسلمانان منطقه و جهان نیز همصدا با ملت ما تجدید میثاق خواهند كرد و ما با همین سرعت به سوی جهانی شدن اسلام پیش می رویم. ان شاالله
تهران امروز:انقلاب اسلامی در عرصه عمل
«انقلاب اسلامی در عرصه عمل»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر مصطفی ملكوتیان است كه در آن میخوانید؛نگاه مقایسهای به نتایج و كاركردهای انقلاب اسلامی، از یكسو گویای تغییرات بزرگ و غیرقابل انكار و خیرهكننده ناشی از انقلاب در 34 سال گذشته و از طرف دیگر ترسیمكننده یك دورنمای ایدهال و آرمانی برای آینده است.دستاوردهایی كه در شرایطی به دست آمده كه دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنان همواره در تلاش بوده و از هر اهرمی برای تحت فشار قرار دادن كشور و ناكام گذاشتن طرحها و برنامههای آن بهره گرفتهاند.
بررسی این دستاوردها نشان میدهد كه میتوان آنها را حداقل در 4 زمینه دستهبندی كرد.اول بعد سیاسی كه خود به دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی قابل تقسیم است.سقوط نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی بر پایه اصل ولایت فقیه و مردم سالاری دینی مهمترین دستاورد انقلاب به شمار میرود.
در ابعاد سیاست خارجی انقلاب نیز باید عنوان كرد كه با شكلگیری انقلاب بند سلطه خارجی پاره و استقلال برای ایران به ارمغان آورده شد كه بازتاب زیادی را در جهان بر جای گذاشت.ایران پس از انقلاب در جهتگیری سیاست خارجی خود تغییرات زیادی را شاهد بود و با تكیه بر شعار نه غربی،نه شرقی انقلاب را از دست درازی سلطه گران در امان داشته و مبارزه با نظم سلطهگرانه حاكم بر جهان را سرلوحه اهداف خارجی خود قرار داده و به یگانه منادی صادق مبارزه با آن تبدیل شده است.
بعد دیگری كه باید در زمینه دستاوردهای انقلاب مورد تاكید قرار بگیرد بعد اقتصادی آن است.كسب سود بیشتر هدفی بوده است كه همواره از سوی كشورهای غربی مورد توجه قرار گرفته، از این رو در 34 سال گذشته شاهد این هستیم كه مشكلات اقتصادی زیادی را در مسیر پیشرفت ایران قرار دادهاند.در ابتدای انقلاب شاهد شكلگیری محاصره اقتصادی علیه ایران بودهایم و امروزه این روش به تحریم ایران تبدیل شده است.
اما در این میان همواره مردم هوشیارانه از تهدیدها عبور كرده و با تكیه بر توانمندی خود تحریمها را به فرصتی برای پیشرفت تبدیل كردهاند.خودكفا شدن كشور در بسیاری از زمینهها و وضعیت خاص جغرافیای سیاسی ایران، بیگانگان را از دستیابی به اهدافشان در زمینههای اقتصادی بازداشته است.از سوی دیگر، در اثر پیروزی انقلاب اسلامی، دسترسی عمومی به مقامات، آسان شده و این امر زمینه شناخت بهتر مسائل و مشكلات مردم را فراهم آورده است. سومین بعدی كه باید در بررسی دستاورهای انقلاب به آن توجه كرد، پیشرفت كشور در بعد علمی، فنآوری است.
تلاش برای پیشرفت علمی و خروج از عقب ماندگی علمی یكی از مسائلی بود كه در انقلاب به عنوان یكی از آرمانها مورد توجه قرار گرفت. امروزه طبق گزارش مجامع علمی بینالمللی سرعت پیشرفت علمی در ایران 11 برابر متوسط سرعت جهانی است و این در شرایطی است كه دولتهای سلطهگر غربی از هر اهرمی چون ترور دانشمندان هستهای و غیره استفاده میكنند.
پیشرفت ایران در ابعاد تكنولوژیهای برتر، انرژی صلح آمیز هسته ای، توجه به دانش پزشكی و رشدی كه در این زمینه شاهد آن بودهایم، توجه به تكنولوژی فضایی و پرتاب ماهواره بومی كه ایران را در كشورهای منطقه سرآمد كرده است نشان از توان و پیشرفت ایران در ابعاد علمی پس از انقلاب دارد. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی،كشور ما رشد و پیشرفت همه جانبهای را در فنآوریهای نظامی تجربه كرده واین رشد حتی باعث پیشرفت فنآوری در صنایع غیر نظامی نیز شده است.
این مسئله چهارمین بعدی است كه در زمینه دستاورهای انقلاب باید مورد توجه قرار بگیرد.ساخت موشكهای بالستیك، ساخت انواع سلاحها و موشكهای ضد هوایی، ساخت انواع موشكهای دریایی، ساخت زیر دریایی و دستاوردهای دیگر ایران در زمینه نظامی نشاندهنده افزایش اقتدار ملی در سطح منطقه و جهان برای ایران است.
آفرینش:سبك زندگی ایرانی یا غربی؟
«سبك زندگی ایرانی یا غربی؟»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است كه در آن میخوانید؛مفهوم «سبك زندگی» یا(Life style) از جمله مفاهیم علوم اجتماعی، جامعه شناسی و مردم شناسی است كه در یك دهه اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. سبك زندگی از به هم تنیدگی عوامل متعددی كه در شیوه های زندگی یا اقلیم های زیستن انسان تأثیر می گذارند، به وجود آمده و مجموعه رفتارها، مدلها و الگوهای كنش های هر فرد و مجموعه عوامل و عناصری است كه كم و بیش با هم ارتباط داشته و یك شاكله كلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می آورند. حقیقت آن است كه این سبك نزدیكی بسیاری با مفهوم هویت پیدا می كند و در مناسبات و رفتارهای عینی و واقعی زندگی تاثیر می گذارد.
در این حال در كشورما امروزه از دو مدل و الگوی متمایز و متفاوت سبك زندگی ایرانی- اسلامی و غربی نام برده میشود. در این حال در چند سال گذشته همواره این پرسش در نزد بسیاری از ایرانیان و كارشناسان و همچنین مقامات پیش آمده است كه به راستی سبك زندگی ما ایرانیان تا چه اندازه ای با هویت ایرانی و اسلامی ما نزدیكی دارد و تا چه اندازه ای شیفته ی غرب و غرب گرایی شده است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت امری كه در چند دهه گذشته بدیهی و آشكاربوده است گرایش به سبك زندگی غربی در كشور بوده است. اینكه این نگاه و گرایش چه تاثیراتی در جامعه داشته و دارد خود بحث مفصلی است اما به راستی چرا ما ایرانیان به سبك های زندگی بومی خود توجه چندانی نداشته وعملا فضا را برای مانور و قدرت نمایی سبك های زندگی بیگانه از جمله غربی وشرقی در كشور فراهم آورده ایم؟
این در حالی است كه بسیاری از سبك های زندگی وارداتی بویژه غربی با بسیاری از میراث ایرانی و اسلامی ما ایرانیان تناسبی نداشته و ندارد. در این حال سبك زندگی غربی یك سبك زندگی مصرفگرا، لوكسگرا و همخوان با اقتصاد سرمایهداری مبتنی بر لذتهای اومانیستی است. در حالی كه سبك زندگی ایرانی و اسلامی همخوان با آن نیست.
در این راستا باید گفت جدا از بررسی سبك زندگی اسلامی- ایرانی در مقایسه با سبك زندگی غربی و...باید به آسیبشناسی و تحلیل وضع موجود سبك زندگی مردم جامعه و تدوین برنامه های علمی و عملی راهبردها و برنامههای مناسب بهمنظور اصلاح و اعتلای سبك زندگی اسلامی- ایرانی در افقهای زمانی كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اندیشید. چرا كه نوع كنشگری سبك های زندگی غربی و شرقی در كشور ما و همچنین برتری های تكنولوژیك و بهره گیری مناسب تر از رسانه و... باعث شده است تا جامعه ما همواره در معرض آسیب ناشی از حضور و نفوذ بیشتر سبك زندگی بیگانه باشد و عملا سبك زندگی بومی ایرانی و اسلامی در تنگنای ویژهای قرار گیرد. به گونه ای كه متاسفانه رواج سبك زندگی غربی در بین خانواده ها گسترش یافته و می توان پیامدهای منفی آن را در رفتار های فردی و اجتماعی افراد مشاهده كرد.
وطن امروز:شهدا! سر كدام تقاطع محل قرار؟
«شهدا! سر كدام تقاطع محل قرار؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است كه در آن میخوانید؛یومالله بامعرفت به این میگویند؛ همین كه فهمید به یك راهپیمایی احتیاج داریم، سر رسید. همین كه فهمید بغض فریادهایمان گرفته، پیدایش شد. فردا سران قوا با محافظهای خودشان به راهپیمایی میآیند، ما ملت با محافظهای خودمان. فردا 300هزار شهید از تكتك قدمهای ما پاسداری خواهند كرد. همهاش كه قرار نیست ما شهدا را تشییع كنیم. فردا شهدا شعارهای ما را مشایعت خواهند كرد. تا شهدا هستند، فرزندان انقلاب اسلامی، جلیقه ضدگلوله بر تن نمیكنند. ما ملت هم دیپلمات نیستیم!
فردا از «حضور آزادانه» ملت، فقط باراك اوباما نیست كه باید خجالت بكشد؛ جناب عالیجناب هم باید حیا كند. بدعادت شدهاند بعضیها! فردا من برای «سران اختلاف» دست تكان نخواهم داد. فردا 22بهمن دیگری است... و من اگر دستی برای تكان دادن دارم، آنقدر میگردم و میگردم و میگردم تا «علیرضا و آرمیتا» را پیدا كنم. فردا 22 بهمن، عطر 9 دی دارد. فردا انقلابیترین 22 بهمن فرزندان انقلاب است. روزهای گذشته، سالهای گذشته، ما زیادی به فكر دولت بودهایم.
اگر قرار است هر كه از صندلی خود دفاع كند، ما اجازه نمیدهیم انقلاب اسلامی بیدفاع بماند. اگر قرار است مجلس به فكر خودش باشد و دولت نیز، چرا ما بچههای انقلاب اسلامی، فقط و فقط سنگ انقلاب اسلامی را به سینه نزنیم؟! آیا قرار است فقط «آقا» علیه مذاكره با آمریكا سخن بگویند؟! مگر مردهایم ما؟!... گفتم كه؛ فردا 22 بهمن دیگری است. حضور فردای ما، به اقتضای روزگار، هیچ ربطی به نامزدهای انتخابات ندارد. هیچ ربطی به قوای 3 گانه ندارد. لطفا كسی به خودش نگیرد!
فردا ما به دعوت هیچ حزب و جبههای به میدان آزادی نمیآییم. احزاب و جبههها علیه هم بلدند حرف بزنند، علیه مذاكره اما لال میشود زبان غیرتشان. فردا ما به دعوت همان نازنین خواهیم آمد كه از همه بیشتر مدافع انقلاب اسلامی است. فردا 22 بهمن دیگری است. فردا برای ما، سخنران اصلی مراسم، مادر 4 شهید است. فردا لازم باشد حكایت 9دی، فراتر از شعارهای جایگاه، درد دل پدران شهدا را تكرار خواهیم كرد. رسمیترین شعار فردا، اصلیترین حرف جانباز ویلچرنشین است.
فردا... عشق است خسخس سینه شیمیاییهای والفجر 8 و كربلای 5 و خیبر و بدر. فردا... جلوی مسجد دانشگاه صنعتی شریف، در روز روشن برای «احمدی روشن» دست تكان میدهیم، نه برای این و آن. فردا... 9 دی را قبل از انتخابات میآفرینیم. فردا... مثل انقلابیها راهپیمایی میآییم، نه دیپلماتها. فردا ... «مبارزه»، آزادانه و مردمی، مچ «مذاكره» را با رمز «مرگ بر آمریكا» خواهد خواباند. فردا... حرفمان این است؛ سخن بگو «آقا»... آمادهایم.
ما بچههای انقلاب، مثل بعضیها نیستیم كه گاهی با شرمندگی از انقلاب اسلامی دفاع میكنند. نه انقلاب، شرمندگی دارد، نه دفاع از انقلاب و نه انقلابیگری. بداخلاقی شرمندگی دارد. خیانت شرمندگی دارد. تلاش نكردن برای حل معضل گرانی شرمندگی دارد. سلفیهای سنی و غالیان شیعی را در مصر به وحدت فراخواندن اما خود در داخل اسباب اختلاف شدن، شرمندگی دارد. حرافی شرمندگی دارد. خسته شدن از نوكری برای مردم، شرمندگی دارد. فتنه، شرمندگی دارد. انحراف، شرمندگی دارد. مرعوب آمریكا شدن، شرمندگی دارد. گرانی كه تقصیر نخاع قطع شده رزمنده امالرصاص نیست. فردا... نه! ما نمیآییم كه از ندانمكاری مجلس و دولت دفاع كنیم. فردا... آری!
میآییم تا سران قوا را به وحدت، دعوت كنیم و بگوییم؛ آقایان! در آستانه 22 بهمن، چگونه رویتان میشود كه از مسیر مسجد ضرار تفرقه، وارد خیابان آزادی شوید؟! ما اما جلوی دوربینهای دشمن، اگر به شما لبخند زدیم، حتم كنید از عمق دلمان نیست، مجبوریم! یك نسل به انقلاب اسلامی بهمن 57 مینازد، یك نسل به 8 سال دفاع مقدس مینازد، لیكن نسل من به حراست از ناز نسلهای قبلی مینازد. كار نسل من مهمتر است. ناز نسل من خریدنیتر است. نسل من به «آقا»یی چون «خامنهای» مینازد. به «صبر»، به «بصیرت»... و البته به «انقلاب» و «انقلابیگری».
بچههای انقلاب، بزرگ شدهاند. حالا دیگر «نصیحت» به سن و سال ما میخورد... ما یك بار نصیحت میكنیم، چند بار نصیحت میكنیم... لیكن لازم باشد همان درسی كه به آمریكا بارها دادهایم، به آمریكازدههای فتنهگر و منحرف نیز خواهیم داد. قطعنامه راهپیمایی فردا، این بار، فقط و فقط
وصیتنامه شهداست.
شهدا! فردا... مسیر راهپیمایی ما از جزیره مجنون شروع میشود. سر كدام تقاطع،محل قرار؟!
ابتكار:حال ما خوب است، اما تو باور مكن
«حال ما خوب است، اما تو باور مكن»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم ضیاء هادوی است كه در آن میخوانید؛سوز سردی در هوای شهر پیچیده، سوز برف است و از خود برف خبری نیست، گویا شادی وسپیدی به ما نیامده، شاید هم حرارت اعمال وكردارمان هست كه دانههای برف را نرسیده به بالای شهر نه تنها آب میكند كه بخار میسازد!! میروم تا روزنامه ای بخرم،كنار پیاده رو پسر 9یا 10ساله ای توجهم را جلب میكند، با پاهای برهنه روی زمین سرد وتیره نشسته چند بسته جوراب سیاه و دستمالهای كاغذی سپید جلویش گذاشته و دارد مشق مینویسد و درس میخواند، جلو میروم من را كه میبیند میگوید آقا یك جوراب بخرید ارزان میدهم، میگویم چند ؟ میفهمد كه خواهان هستم، میگوید جفتی 3000 تومان دوتا بخرید 5000 تومان هم میدهم دست در جیبم میكنم و یك اسكناس از همانهایی كه در یك طرفش حق مسلم مارا درج كرده اند به پسرك میدهم خوشحال میشود و دوجفت جوراب به من میدهد.
می گویم:كلاس چندمی؟ میگوید: دوم: میگویم پسر سردت نیست میگوید خوب چرا؟ ولی مجبورم، باید كار كنم پدرم از داربست افتاده و الان قطع نخاعی شده پیمانكارش هم بیمه اش نكرده بود، من وخواهرم و مادرم مجبوریم كار كنیم، -گوشه خیابان را نشانم میدهد _دخترك 7 یا 8 ساله ای كه داد میزند آقا، خانم ، گلهای قشنگ دارم، گل بخرید، پیش خودم میگویم، خدا را شكر این یارانه هارا میدهند وگر نه این مردم چه مصیبتهایی كه نداشتند!!
پسرك میگوید: حواسم بهش هست، خوب خواهرمه !! از غیرتی بودنش خند ه ام میگیرد وتعجب میكنم در زمانه ای كه كم هم نیستند افرادی كه غیرت، شرف وانسانیت را با هسته اش قورت داده اند، پسركی این چنین برای دفاع از ناموس و خانواده اش كار میكند و درس هم میخواند بعد ادامه میدهد، مادرم هم از صبح میرود خو نههای مردم كارگری، روز نامه را در دستم میبیند. میگوید: معلوم شد چند میخواهند عیدی بدهند ؟ تحسینش میكنم از این روحیه ی تلاشگرش واز اینكه برای خودش مردی است ستایشش میكنم میگویم:عیدی؟ میگوید: آره امروز گفتند: ((می خوان بگن چند تومن برای عیدی میدن))، دو زاری ام میافتد كه امروز قرار بوده میزان كمك خیر خواهانه وبشر دوستانه مشترك مجلس و دولت به مردم برای شب عید را اعلام كنند.
می گوید برای خواهرم میخوام كلاه وكفش بخرم خیلی سردش هست برای مامانم یه ژاكت برای بابام هم...... (( عجب صبری خدا دارد)) بلند میشوم تا اشك هایم رانبیند به آن سمت خیابان میروم یك شاخه گل از دخترك میخرم و میگویم برو این گل و این جورابها روبه آن پسرك كه آن گوشه نشسته بده بگو: خیلی مردی، دخترك هاج واج من را نگاه میكند.
سوار ماشین میشوم رادیو را روشن میكنم تا حال وهوایم عوض شود، سرودهای انقلاب 57 را میخواند ، ......تو پناهی بر ضعیفان یا الله..... همه جا ...... یاد كسانی میافتم كه 34 سال پیش دست به دست هم دادند و از ظلم وستمی كه بر آنها میرفت به خیابانها ریختند تا خودشان بر سرنوشت خود وكشورشان حاكم باشند.فریادشان استقلال بود وآزادی بعد خواستند جمهوری هم داشته باشند آن هم اسلامی.چه خونهایی كه ریخته نشد و چه جانها كه فدا نشد تا به این جا رسیدیم و وبرخی از ما كفران نعمت كردیم وچه راحت اتحاد و وحدت آغازین را رفته رفته به تفرقه بدل كردیم، به جای این كه در جهت رفع مشكلات فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی ومعیشتی مردمان این سرزمین بكوشیم، رفتیم سراغ مسایل حاشیه ای واز اصل به دور ماندیم.
بعضی از ما به جای این كه روز به روز سنگی را از جلوی پای این مردم برداریم به بهانههای مختلف سنگی گذاشتیم، و هر روز كه گذشت همدیگر را متهم كردیم و برای اثبات خدمت خودمان به نفی دیگری متوسل شدیم، یادمان رفت تمام رفتار مان زیر ذره بین دقیق نظارت مردم فهیم قرار دارد، و آنها با صبوری همه این رفتارها را میبینند وبه خاطر حفظ نظام كلامی نمیگویند تا مبادا بد خواهان وكینه جویان شاد شوند وبهرههای تبلیغاتی از آن برند . یادمان رفت قرار بود یك موی این كوخ نشینان را به همه ی كاخ نشینان ندهیم، و حالا.................
حالم بد تر میشود موج رادیو را عوض میكنم، این جا رادیو فردا- انتشار نوار مكالمه در مجلس توسط ..... -می روم روی موج وطن خودمان كه هیچ جا وطن نمیشود، رادیو مجلس، عجب سرو صدایی هست، اتحاد قابل وصف و مثال زدنی بین مسئولان برقراراست، از این همه دغدغه برای رفع مشكل مردم در مجلس تعجب میكنم، صدای فریادهای درهم برهم ونگو بگو، بگم بگم روكن، رو نكن، بزار رو كنه، من مجبورم بگم.....عجب اوضاعی هست، بیچاره پسرك كه فكر میكرد امروز میخواهند نرخ عیدی اش را تصویب كنند، به چراغ قرمز میرسم، من كه اهل گذشتن از چراغ قرمز هم كه نیستم: پشت چراغ قرمز میایستم ، عكس شهیدی زیبا در جلوی چشمانم هست میخوانم احوالات شهادتش را و این كه بدن او بی سر به مام وطنش برگشت، به قامت پر شكوهش زل میزنم، دلم لك میزند برای شهیدان ومردان وزنانی راست قامت كه چه زیبا وبا غرور پر كشیدند تا استقلال و آزادگی شان حفظ شود، خوشا به حال شان كه رفتند تا این روزهایی كه بر ما و مردم ما میرود را نبینند، در خیالم غوطه ور میشوم، شمارش معكوس شروع میشود، 180- 179-178-177......به چشمانم زل زده میگوید، اخوی چه خبر؟
می خواهم آبروداری كنم پیش خودم. میگویم او كه نمیبیند، او كه سر در بدن ندارد، بگذار از حال مردمان وامروز كشورمان با افتخار وبه نیكی یاد كنم و كمی تا قسمتی هم آرزوهای آغازین را بگویم و بگویم هنوز بر همان عهد دیرین هستیم، تا احساس نكند كه خون شان به هدر رفته و هدف مقدسشان گم گشته!! صدای رادیو را میشنود به او میگویم كه باور كن كه این افشا گریها كه نه روشنگریها، این نوار و عكس نشان دادنها، این گلو پاره كردنها وفریاد زدنها همه و همه برای مردم است ! اصلا برای شخص و منفعت گروه ودوستان وفامیل نیست، میگویم اینها همه درد دین دارند، همه مسلمان واقعی و پیرو ائمه اطهار و سیره و سلوكشان را سر مشق قرار داده اند ، عهد نامه مالك اشتر سر لوحه كار شان است و همه كار هاشان برای مصالح نظام ودر جهت خدمت به مردم است،تمام فریاد هاشان در دیروز، امروز، فردا، برای آن است كه نظام و حكومت ما استعلا و سر بلندی یابد، اگر هم برخورد حذفی-حصری میكنند برای این است كه مصلحت را در این میبینند تا حكومت و نظام را حفظ كنند، كه حفظ نظام از اهم واجبات است البته این یعنی نه این كه از هر راهی برای حفظ كردن آن كوشیده اند، نه اصلا، چون یادتان هست ما میگفتیم هدف وسیله را توجیه نمیكند، هنوز هم بر سر همان حرف ایستاده ایم و به آن باور داریم، آری برادر، آن حرف مال كمونیستها و ماركسسیتهای بی دین بود، اصلا هم از دین و مذهب و احساسات مذهبی مردم مایه نمیگذاریم تا مخالف مان را از صحنه بیرون كنیم، امروز هم دارند تلاش میكنند درصد عیدی همان كودك خیابان نشین را بالا ببرند، جز به مصلحت نظام نمیاند یشند، اینها همه میدانند كه پیامبر رحمت و انسانیت برانگیخته شد برای مكارم اخلاقی، برای همین است كه در همه جا اخلاق را رعایت میكنند، اصلا دروغ نمیگویند، خیانت در امانت مردم نمیكنند، تهمت نمیزنند، آبروی دیگران برای آنها حرمت دارد و آبرو ریزی نمیكنند، اصلا به فكر زر اندوزی وجمع كردن ثروت برا ی خودشان وفرزندان ودوستان شان نیستند، میدانند كه رفتارشان اعتماد عمومی مردم و جوانان را نشانه گرفته، برای همین هم رعایت انصاف واخلاق را در حرف زدن وعملكردشان دارند، میگویم این سرو صداها برای این است كه همه دوست دارند قانون حاكم باشد ودر چارچوب قانون همه حركت كنند، همه میخواهند جلوی بی قانونی را بگیرند، حرف اول وآخر رادر بین این مسئولین ما قانون میزند، الان هم دارند تلاش میكنند تا مشكلات معیشتی و اقتصادی مردم را حل كنند.
اختلاف بین مسئولین اصلا وجود ندارد، اگر هم موردی باشد آن هم برای این است كه هر یكی بیشتر از دیگری میخواهد به این مردم خدمت كند برای همین هم بعضی وقتها خودروهای خدمت شان به مردم در سبقت از یكدیگر شاید كمی از بغل به هم بخورند، نه اصلا، امكان ندارد شاخ به شاخ شوند، میدانند شاخ به شاخ شدن چه تلفات سنگینی دارد، امروز همه در آن جایی كه قرار بود در راس امورباشد جمع شده اند تا در این زمانی كه همه آرزو دارند زمین خوردن ما راببینند، جلوی زمین خوردن مردم ونظام را بگیرند. این مسئولین ما آن قدر دوست هم هستند و دوست داشتنی و اتحادی بین شان برقرار است كه خنثی كننده ی بسیاری از توطئهها هست، چون آنها میدانند وبه آنها متذكر هم شده اند كه اختلا فهای كوچك را بین مردم بردن یك نوع خیانت به مردم ونظام هست، برای همین هم هست كه مدام عكسهای یادگاری شان را برای هم بلوتوث میكنند وبا هم عكس وفیلم میگیرند كه این اتحادشان بیشتر جلوه كنه، والبته اسناد افتخارو غیر افتخار در خدمت به مردم را نه از برای ریا و یا زبانم لال افشا گری كه از برای روشنگری، برای این كه مردم بدانند كه آنها خدمت گزاران واقعی شان هستند ارائه میدهند و رو میكنند، اصلا رانت، سوء استفاده از بیت المال و اختلاس، قانون گریزی، دور زدن قانون كه اصلا و ابدا، رفیق بازی، فامیل گرایی هم كه وجود ندارد، اگر هم باشد خیلی خیلی خیلی كم هست كه به چشم نمیآید.
خلاصه شهید عزیز آن چنان اتحادی داریم كه نگو، ما قدر خونهای ریخته شده برای آبیاری درخت نظام را میدانیم، قدر تمام آنهایی كه برای مردم و نظام وكشور از گذشته و از سالیان دور تا امروززحمت كشیدند و تلاش كردند را میدانیم و منت دار تلاش شان هم هستیم، میدانیم تفرقه و گسست آفت و رمز خشكاندن این درخت تنومند است برای همین هرگز در صدد تفرقه بر نمی آییم، هر از چند گاهی شاخ وبرگهای اضافی درخت را كوتاه میكنیم، ولی حواس مان هست كه شا خهها و ساقههای اصلی كه سالیان سال با این درخت بودند را كوتاه نكنیم، تنها چیزی كه بین مسئولین ما وجود ندارد تفرقه، تهمت، افترا وبی اخلاقی است، آنها میدانند كه این رفتارها باعث میشود تا مردم وبویژه جوانان از نظام نا امید شوند پس حواس شان هست كه تخم مرگ نا امیدی و یاس را در دلها ی مردم نكارند، چون میدانند كه ملخهای تفرقه هر از چند گاهی به مزارع وحدت ما حمله میكنند .
نگاهی به من میكند، لبخند بسیار تلخی میزند، سرم را پایین میاندازم ، شرمنده میشوم،وزیر لب با خجالت میگویم شما چه خبر اخوی !!!
می گوید حال ما هم خوب است،خیلی خوب، اما تو باور نكن !!! و با دست به آن سمت خیابان اشاره میكند، بنر قشنگی را میبینم كه بر روی آن نوشته شده است ((این عمار))، یاد بزرگ مردی میافتم كه این روزها خیلی تنهاست، ولی هنوز هم سنگ صبور وتكیه گاه مردمان سرزمینم هست، خوشحال میشوم كه هنوز كسی هست كه به ما امید، پایمردی واستقامت بدهد، بوقهای ممتد ماشینهای پشت سر من را به حال خودم میآورد ، چراغ سبز شده است و وقت رفتن!!
شرق: انقلاب ناگزیر
«انقلاب ناگزیر»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم نجفقلی حبیبی است كه در آن میخواید؛پس از برچیده شدن نظامهای استعماری نو، نظامهای دموكراتیك مستقر شدند تا ملتها خودشان بر سرنوشت خودشان حكومت كنند. ملت ایران با توجه به رشد فرهنگی و اجتماعی كه نسبت به دیگر كشورهای منطقه از آن برخوردار بودند، زودتر از دیگر كشورهای خاورمیانه به فكر استقرار یك نظام دموكراتیك افتادند و نظام سلطنتی مشروطه را پذیرفتند؛ در این نوع نظام، مجلس، قانون و اراده ملی حاكم است و قوای سهگانه اداره كشور را بر عهده دارند.
اما در عمل به تدریج اركان دموكراسی نظام مشروطه، كاركرد خود را از دست داد و تنها صورتی از آنها باقی ماند. این بدان معنا بود كه در ظاهر، مجلس و قوهقضاییه وجود داشت اما در حقیقت نظام رو به سوی سلطنت مطلقه میل پیدا كرده بود. اگرچه قضات شریفی نیز در دستگاه قضا حضور داشتند اما صورت كلی آن، مثبت نبود و مجلس هم با انتخابات عجیب و غریب، از نمایندگان واقعی مردم تهی شده بود.
در آنجا هم البته استثناهایی چون شهید مدرس حاضر نبودند. روال قوهمجریه نیز به همین صورت بود. در آن سوی ماجرا، شاه با تكیه بر سلطه خارجی، به حكومت میپرداخت. بر همین اساس بود كه كشورهای سلطهگر برای بهرهمندی از امتیازات نفت، حمایت از شاه را در دستور كار داشتند. مشروطه خواهی مردم ایران اما همچنان ادامه داشت و مردم نظامی مبتنی بر عدالت میخواستند.
نصیحت مصلحان نیز بیتاثیر بود. به دلیل اینكه رژیم پهلوی، تكیه بر كشورهای دیگر را بر همراهی مردم ترجیح میداد، خواستههای ملی كه از طریق مجلس و انتخابات و روی كار آمدن دولت مستقل، به بار مینشیند را نمیدید و به نصایح علما، بزرگان، سیاسیون و شخصیتهای علمی و مذهبی بیتوجه بود روند اصلاح بیفایده قلمداد میشد. درواقع شكاف طبقاتی ناشی از توزیع نادرست ثروت، شرایط اكثریت مردم را وخیم ساخته بود.
به هر حال از سوی دیگر تقریبا تمام مراحل نصیحت و خیرخواهی و تاكید بر لزوم عمل شاه براساس قانون اساسی، نیز طی شده بود. با این حال شاه به دلیل اطرافیان خود در دربار و نفوذ خارجیها، تن به این نصایح نداد. ایجاد محدودیت برای مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسی و مضیقه برای روحانیون و مساجد و دانشگاهیان و سیاسیون، راه را برای مبارزات چریكی و زیرزمینی باز كرد.
وقتی همه سرمایههای اجتماعی ملی، از حكومت شاه قطع امید كردند شاه مصمم بود تا با عوامفریبی و طرح موضوعاتی چون حركت به سوی تمدن بزرگ، ایجاد یك حزب وابسته به قدرت و آرایش ظاهر كشور، بر این فقدان سرمایه اجتماعی غلبه كند. امام (ره) به عنوان رهبر و سخنگوی ملت در مصاحبهای كه در چهارم اردیبهشت 57 با روزنامه «لوموند» فرانسه انجام دادند در چند محور به دلایل بیحاصل بودن اصلاح و لزوم انقلاب، پرداختند. نخست آنكه شاه مجری سیاستهای امپریالیستی است و خودش نیست كه تصمیم میگیرد، رژیم شاه دیكتاتوری است و توضیح میدهند كه مظاهر آن چیست.
اینكه آزادیهای فردی، اجتماعی و نه فقط حقوق سیاسی پایمال شده است، امام تاكید دارند كه مجامع سیاسی و مذهبی در داخل ایران ممنوع شده تا روشنگری درخصوص شرایط كشور صورت نگیرد. بعضا دیده شده كه برخی اقتصاددانان میگویند ممكن است بعضی حكومتهای مستبد هم به سمت رونق اقتصادی بروند اما امام اعتقاد دارد كه شاه، درآمد حاصل از نفت را «تبذیر» كرده است.
تبذیر اصطلاحی قرآنی است كه در كنار اسراف استفاده میشود اما تفاوتهایی با آن دارد. اسراف یعنی استفاده بیش از نیاز مثلا چهار لامپ روشن كنی كه حداقل نور بیشتر میدهد و فایدهای هم دارد اما تبذیر یعنی نابود كردن هر آنچه وجود دارد بدون هیچ استفادهای. این مصاحبه امام در مجموعه سخنرانیهای صحیفه امام جلد سوم صفحات 364 تا 368 برای علاقهمندان قابل استفاده است. این امر پذیرفته شده است كه انقلاب خسارتهایی نیز دارد چون یك دگرگونی كلی است و همه علاقهمند به اصلاح هستند اما تلاش مصلحان پیش از انقلاب، هر بار بینتیجهتر از قبل بود. تسلط دربار بر قدرت و ثروت، این باور را در آنها ایجاد كرده بود كه خیلی بزرگ هستند اما انقلاب اسلامی ثابت كرد، كه اینگونه نیست.
بهار: تجدید خاطره با انقلاب اسلامی
«تجدید خاطره با انقلاب اسلامی»عنوان سرمقاله روزنامه بهر است كه در آن میخوانید؛جمهوریاسلامی ایران برآمده و منتج از انقلاب اسلامی است. انقلاب منشاء و خاستگاه جمهوریاسلامی را در مبارزات تاریخی مردم ایران نشان میدهد و جمهوریاسلامی با رای مردم، نوع و شكل این ثمره و نتیجه انقلاب را تعیین میكند. این دو بیهم بیمعنا و قلب دیگری است.
انقلاباسلامی كه در 22بهمن 57 پیروز شد و به رژیم استبدادی و خودكامه پهلوی پایان داد، در
12 فرودین 58 در قالب قانون اساسی، و نوع نظام جمهوریاسلامی با رای مردم سندیت یافت تا مردم دستاورد پیروزی خود را نه حتی در شعارهای كلی و مفاهیم بنیادین و مترقی «استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی» بلكه شكل مشخص نظام جمهوریاسلامی كسب كنند و ثمره مدون و مكتوب قانون اساسی و جمهوریاسلامی معلوم و معین باشد.
مفهوم «انقلاب اسلامی» با «جمهوریاسلامی» گره خورده است و هر یك بدون دیگری ناقص و مستعد كژفهمی است. انقلاب اسلامی جنبهای سلبی دارد كه ناظر بر ستیز و تباین با استبداد و خودكامگی و حذف مردم در تعیین سرنوشت خود و نفی حق حاكمیت و اراده و سلیقه آنها است. جنبهای ایجابی و اثباتی دارد كه همانا «استقلال و آزادی و جمهوریاسلامی» «بدون یك كلمه كم و یك كلمه زیاد» است.
ارج نهادن و تقدیر و تجدید خاطره با انقلاب اسلامی و مبارزات مردم و اقشار مختلف در سرنگونی نظام دیكتاتوری شاهنشاهی، ارج نهادن و تجدید میثاق با همین شعارها و قانون اساسی به عنوان ثمره انقلاب است. انقلاب اسلامی مفهومی انتزاعی و مجرد نیست كه هر كسی بخواهند برای آن تفسیر و تاویلی از ظن و گمان خود ارایه دهد.
انقلاب اسلامی مفهوم و معنایی است كه جمهوریاسلامی و قانون اساسی مفسر و مبین آن است. هر تفسیری از انقلاب اسلامی كه شعار استقلال، آزادی و جمهوریاسلامی را نقض كند یا مشاركت مردم در تعیین سرنوشت خود را نادیده انگارد یا به روح و متن قانون اساسی و حق مردم آسیب یا آن را محدود و نقض كند، نمیتواند تفسیر حقیقی از انقلاباسلامی باشد.
كسانی كه میان انقلاباسلامی و جمهوریاسلامی مرز مشخصی را تعریف میكنند یا برای انقلاباسلامی ارج و شانی فراتر از جمهوریاسلامی قائل میشوند، تصورات و انگارههایی شخصی و ظنی دارند كه درست یا نادرست بودن آن تنها با ارجاع به متن قانون اساسی و شاكله جمهوریت و اسلامیت جمهوری قابل سنجش و بررسی است. از سوی دیگر تجدید خاطره و یادبود انقلاباسلامی تجدید خاطره و یادبود ارزشها و فضای دوران انقلاباسلامی است.
زمانیكه مردم با حضور شكوهمند و تاریخی خود برادرانه و جاننثارانه و با اخلاص و همت و كمك به همدیگر میكوشیدند تا از درون فضای سیاه و تاریك ستم شاهی به صبح و افق روشن و استقلال و آزادی و جمهوریاسلامی قدم بردارند.
در این فضا منافع فردی، زراندوزی و زورگویی و تزویر امری مذموم بود و همه میكوشیدند تا در خود این انگارههای دوران طاغوت را سركوب كنند. دورانی كه مشكل دیگری، مشكل همه بود و سختیها و تنگناها برای عدهای خاص نبود.
در صف مبارزان راه آزادی كسی به فكر حساب بانكی خود و ویلا و قصر ساختن به قیمت چپاول و غارت منابع مالی و ثروت عمومی نبود. كسی به دیگری برای كسب امتیازات خاص اجتماعی و سیاسی و مالی تهمت و افترا نمیزد. اقشار مختلف جامعه، كرد، بلوچ، ترك و فارس و عرب، همه برادر بودند و همدرد.
اختلافاتی بر سر منافع فردی وجود نداشت و منافع انقلاب و مبارزه قربانی دعواها و اختلافات بر سر قدرت نمیشد. همه بودند، همدل و همدرد. نفتی اگر بود عادلانه در میان همه توسط خود مردم توزیع میشود و برای رعایت فقرا و پیران در منزل تحویل داده میشد. در جانبازی و رشادت و مبارزه همانند دوران جنگ، همه از هم سبقت میگرفتند.
اما امروز این ارزشها و هنجارهای اجتماعی متاسفانه در جامعه رخت بربسته است و در صدر و ذیل خبرها آنچه مهم مینماید و برجسته است منیتها و خودخواهیها و منفعتطلبی لجامگسیختهای است كه هركس برای زودتر و سریع تر و آسانتر به پست و مقام و ثروت و مال رسیدن، از هم سبقت میگیرند و در این سبقتجویی برایشان مهم نیست چه زندگیهایی فنا یا نابود میشوند یا رو به زوال میروند یا چه نتیجهای برای مردم یا نظام دارد. تكریم انقلاباسلامی تكریم همان ارزشهاست و اگر تجدید یادبود و خاطره معنایی داشته باشد، تجدید با همین معانی و ارزشهاست.
دنیای اقتصاد:چرا نمیتوان و نباید بازار را تعطیل كرد؟
«چرا نمیتوان و نباید بازار را تعطیل كرد؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دكترپویا جبلعاملی است كه در آن میخوانید؛تصور اینكه ساز و كار بازار چگونه است و سیستم قیمتی چگونه بهدست میآید و چه علائمی را بروز میدهد، شاید برای افراد غیراقتصادی ساده بیاید و از نظرشان بازار جایی است كه عرضه كننده و تقاضاكننده با هم معامله میكنند و سر قیمتی به توافق میرسند. اما برای اقتصاددانان، موضوع آنقدر ساده و آسان نیست. از نظر آنان بازار سازوكاری است كه در آن متغیرهای پنهان و آشكار بسیاری موثر است و برآیند این متغیرها، قیمتی است كه بروز میكند.
بدون وجود این قیمت، فعالیتهای اقتصادی غیرقابل محاسبه میشوند و در چنین فضایی هیچ پایه عقلایی برای ترسیم كنشها و سیاستهای خوب و بد وجود نخواهد داشت و در نهایت اقتصاد فرو خواهد پاشید. از همین رو است كه اقتصاددانان به هر چه توصیه كنند، به بسته شدن بازار و ممنوع شدن خرید و فروش توصیه نمیكنند.
از نظر آنان نه تنها بسته شدن بازار دردی را دوا نمیكند، بل اصولا بازاری را كه خود مردم به وجود آوردهاند، دست دولت قادر نیست آن را ببندد. شاید بسیاری از روی بیم، تقاضا و عرضه خود را متوقف كنند؛ اما چون متغیرهایی كه بازار را شكل داده بودند به قوت خود باقی هستند، بازار از شكل آشكار، پنهان میشود و قیمتی كه در اندرون بازار شكل یابد بسی بیشتر از قیمت بازار آشكار است و باز مشكل به قوت خود باقی است.
امروز اقتصاد ایران، با شوكهای قیمتی تاریخی در بازارهای مختلف از خودرو و ارز گرفته تا كالاهای ضروری مواجه است. در هیچ كدام از این كالاها با بسته شدن بازار مشكل حل نخواهد شد. با قرار گرفتن دولت به عنوان عرضهكننده و ناظر تمام و كمال، معضل به پایان نمیرسد.
سیاستگذار، بازار را نه به عنوان عامل ایجادكننده مشكل، بلكه باید به عنوان جایگاهی ببیند كه مشكل را به طور آشكار و شفاف به وی نشان میدهد. كدام مشاورهای بهتر از این؟ اگر بازار بسته شود، دیگر سیاستگذار و مردم از كجا بفهمند چه كالایی باید تولید شود چه كالایی را مردم میخواهند و كالا باید چگونه توزیع شود؟ مثلا فرض كنید كه از همین فردا، بازار ارز را ببندیم و یك قیمت را برای خرید و فروش تعیین كنیم كه دولت فكر میكند باید انجام پذیرد.
باز فرض محالی كنید كه اصلا دیگر بازار غیر آشكاری هم تشكیل نمیشود و قیمت آزاد دیگر وجود ندارد؛ نتیجه چنین شرایطی كه در آن قیمت نهاده اصلی اقتصاد نامعلوم است، به جز تولید كالاهایی كه نباید تولید شوند و میشوند، نباید وارد شوند و میشوند، نباید مصرف شوند و میشوند و كسانی كه نباید پولدار شوند و میشوند، نیست.
تازه حتی سیاستگذار هم بدون وجود علامت مهمی چون نرخ ارز، قادر نیست جهتگیری و استراتژیهای خود را تعیین كند. این یعنی عدم كارآیی در بالاترین شكل آن. بزرگترین نقش بازار ایجاد كننده پایه عقلایی برای تعیین رفتارها و سیاستهای اقتصادی. چطور میتوان این مبنا را از دست داد؟