روانپزشکان در سالهای اخیر از افزایش آمار ابتلا به بیماریها و اختلالات روانی در جامعه ایران خبر میدهد. به گفته آنها عوامل متعددی بر سلامت و بهداشت روان تاثیرگذار است اما به جز تاثیر 15درصدی ژنتیک بر سلامت روان، عوامل و شرایط اجتماعی هم نقش 50درصدی دارند.
فراتر از روانشناسان، این جامعهشناسان هستند که از اعتماد و سرمایه اجتماعی سخن میگویند.
به اعتقاد آنها آنچه در جریان مجادله بیسابقه رییسجمهوری و رییس مجلس از رادیو پخش شد تنها بر فضای سیاسی کشور تاثیرگذار نخواهد بود بلکه آنچه نگرانکننده است تاثیر این اتفاق در فضای اجتماعی است، در زندگی روزمره مردم، کسانی که امروز دهانبهدهان آنچه شنیده و دیده بودند را نقل میکردند. در تاکسی، در اتوبوس و هر جایی که فضایی برای گفتوگو فراهم بود، اما پیامد تنشها و بداخلاقیهای سیاسی مدیران و سیاستمداران بر زندگی اجتماعی مردم چیست؟
دکتر سعید معیدفر، جامعهشناس، با بیان اینکه در جامعهای که شرایط شفافی وجود داشته باشد جامعه این نوع اختلافها و اتفاقهای سیاسی را راحتتر میپذیرد، افزود: «اما در جامعهای که مردم عموما اطلاعی از درون سیستم و دولت و دستگاههای مختلف حکومتی و قضایی و مقننه ندارند، اتفاقات مشابه آنچه یکشنبه در مجلس رخ داد مثل یک انفجار عمل خواهد کرد چون غیرمترقبه است، آن هم در شرایطی که گفته میشود همه چیز خوب است و مشکلی وجود ندارد و دستگاهها همدل هستند و اختلافی بین آنها نیست. یکباره بغضی میترکد، تمام آن مکنونات بیرون میریزد و برای جامعه عواقب جدی به دنبال دارد.»
به گفته او در چنین شرایطی این تلقی برای جامعه پیش میآید که «میخواهند ما را در بیخبری نگاه دارند» و افراد به ناگاه متوجه تضاد و چالش درون سیستم میشوند در حالی که از سوی دیگر مسئولان از ثبات دائم میگویند و این تضاد به جامعه هم منتقل میشود و در نتیجه هم حساسیتهای اجتماعی بیشتر میشود.
به گفته معیدفر، پیامد اجتماعی دیگری که مجادله روز یکشنبه مجلس برای جامعه خواهد داشت، بیاعتمادی به قانون است.
او گفت: «اینبار به طور علنی با نواری که در مجلس گذاشته شد و اتهاماتی که روسای قوا به همدیگر زدند و طرفینی هم بود و رییس قوهمقننه گفت درباره نزدیکان قوهمجریه پروندههایی داریم که اجازه نمیدهند به آنها رسیدگی شود، طرح چنین موضوعاتی آن هم در مجلس ولو اینکه ثابت شده باشد یا نه موجب رواج سوءاستفاده از قانون و هنجارشکنی در جامعه میشود.»
به گفته معیدفر«مشاهده فضای اتهامزنی، افترا و قانون گریزی در میان مسئولان به نوعی گویی مجوزی برای ناهنجاری توسط افراد عادی جامعه است و آنها خود را مجاز بدانند که از فرصتها سوءاستفاده کنند و به گسترش ناهنجاریها و نافرمانیهای مدنی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی دامن بزنند.»
نگاه مردم به سیاستمداران و گروههای مرجع است، آنها را دنبال میکنند، حتی از آنها الگو میگیرند و گاه هم از آنها متنفر میشوند، شاید به همین دلیل است که چهرهها و از آن جمله سیاستمداران هیچگاه زندگیای شبیه آدمهای عادی ندارند، اگرچه که حق اشتباه کردن دارند اما اشتباههای آنها چند برابر اشتباه آدمهای عادی دامنگیرشان میشود و البته گریبانگیر جامعه.
به گفته دکتر مسعود غفاری، روانشناس و مشاور خانواده، رویدادهایی مانند آنچه روز یکشنبه در مجلس رخ داد در وهله اول احساس ناامنی اجتماعی را افزایش میدهد.
او گفت: «احساس ناامنی اضطرابآفرین است و اضطراب علتالعلل مشکلات عصبی، روانی و اجتماعی است و هرچه در جامعه ثبات سیاسی، مالی و اجتماعی بیشتری حاکم باشد ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی کمتر است.»
به گفته او بسیاری از رفتارهای مردم که اکنون بیش از گذشته دیده میشود مانند مالاندوزی یا احتکار یک موضوع ساده نیست همه اینها معنا دارند و معنای این احتکار و مالاندوزی افزایش احساس ناامنی در جامعه است. غفاری ادامه داد: مردم ترجیح میدهند امروز چیزی را بخرند و میگویند امروز بخری بهتر است تا فردا. این نشان میدهد جامعه نگران است و این نگرانیها و اضطرابها که طبیعتا بخشی از آنها ناشی از کنش و واکنشهای مسئولان است ضدبهداشت روان فرد هستند، فرد سلولی از جامعه است همینطور که افراد آسیب ببینند جامعه هم آسیب میبیند.»
چنانکه سعید خراطها، جرمشناس و استاد دانشگاه هم میگوید، هرگونه کنشی که از طرف مسئولان و دولتمردان صادر میشود به نوعی موجب تولید همان کنش و واکنش آن در جامعه میشود. اگر رفتار دولتمردان خشونتآمیز باشد این خشونت هم علیه خودشان و هم در سطح جامعه بازتولید میشود.
او با اشاره به اتفاق اخیر در مجلس گفت: فساد اداری مستقیما با مقوله حفظ سرمایه اجتماعی در ارتباط است و زمانی که مردم شاهد فساد دولتمردان باشند (چه اثبات شده چه نشده) اعتماد آنها فرو میریزد در حالی که جامعه برای پیشبرد اهدافش به اعتماد اجتماعی و همبستگی نیاز دارد.
به گفته خراطها، اعتماد اجتماعی و همبستگی دو مقوله ذهنی هستند که با فرمان و بخشنامه نمیتوان آنها را در جامعه ایجاد کرد و زمانی که مسئولی مرتکب جرم میشود و تخلف او حتی ممکن است چندین ساله باشد همبستگی مردم از بین میرود و انگ تبهکاری به کل دولت میخورد و رضایتمندی مردم به حداقل کاهش مییابد.
او با تاکید بر اینکه آنچه در فضای اتهامزنیهای سیاسی و افشاگریها، آن هم در سطوح بالای جامعه بیش از هر چیزی آسیب میبیند، اعتماد و سرمایه اجتماعی است؛ به گفته او سرمایه اجتماعی مثل چتری است که مردم را به هم نزدیک میکند، زمانی که سرمایه اجتماعی نباشد انزوای اجتماعی، تکافتادگیها، جرم و تبهکاری در جامعه زیاد میشود.
او ادامه داد: نظریهای داریم با عنوان نظریه انتقال فرهنگی، بنابراین نظریه فرهنگ جرم و تبهکاری از فردی به فرد دیگر منتقل میشود. حالا اگر در کشوری دولتمردان مجرم باشند انتقال چنین فرهنگی در بین مردم سریعتر و بیشتر میشود.
منبع: روزنامه بهار