كیهان:چه كسانی درپی انتقام بودند ؟!
«چه كسانی درپی انتقام بودند؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان است كه در آن میخوانید؛«... از امروز تا روز انتخابات هر كس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به كار گیرد، قطعاً به كشور خیانت كرده است».
نكته فوق، فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به رؤسای دولت و مجلس است كه نزدیك به دو هفته قبل و با اشاره به شرایط حساس كنونی ایراد شده بود. رهبر انقلاب در همین دیدار تأكید كرده بودند كه دولت و مجلس به جای پرداختن به بحث های بی حاصل، تمامی امكانات و توان خود را برای رسیدگی به مسائل مهم و حیاتی كشور و مخصوصاً مقابله جدی با پدیده گرانی و رفع این مشكل از چرخه معیشتی اقشار كم درآمد و محروم به كار گیرند. توصیه رهبر معظم انقلاب علاوه بر آن كه به لحاظ جایگاه قانونی و از آن مهمتر، مقام و جایگاه ولایت امری ایشان لازم الاتباع است، به لحاظ عقلی و منطقی نیز به وضوح و بدون كمترین ابهامی قابل فهم است و آنان كه این واقعیت عریان و معادله بی مجهول را درك نمی كنند، چه بخواهند و چه نخواهند به مردم و كشور خیانت كرده اند و تنها تخفیفی كه می توان برای آنها قائل شد این است كه بدون قصد خیانت، مرتكب خیانت شده اند!
یعنی از سه عنصر تشكیل دهند جرم- عنصر معنوی (نیت)، عنصر مادی (انجام عمل مجرمانه) و عنصر قانونی (تأكید قانون بر مجرمانه بودن عمل)- فقط عنصر اول یعنی «نیت سوء» كسانی كه مرتكب جرم بزرگ دیروز شده اند قابل پذیرش نیست و نمی توان گفت كه انگیزه خیانت داشته اند!
اما شواهدی در دست است كه نشان می دهد واقعه تلخ و ناگوار و خیانت آمیز دیروز توطئه مشترك «اصحاب فتنه» و «حلقه انحرافی» بوده است. دو جریانی كه برخلاف آنچه به ظاهر ادعا می كنند، در پس معركه دست در دست یكدیگر دارند و برای عملیاتی كردن توطئه های مشترك از برخی مسئولان ساده اندیش و یا -خدای نخواسته- خودباور بهره می گیرند. بخوانید...!
1- كدام جریانات از تقابل دولت و مجلس سود می برند؟ كدام محافل، تعامل مثبت و سازنده این دو قوه در راستای اطاعت از رهنمود رهبر معظم انقلاب برای كاهش اختلافات و گره گشایی از رنج های اقتصادی مردم را برنمی تابند و آرامش و گره گشایی را به زیان خود ارزیابی می كنند؟ چرا ناگهان باید فضای همدلی و همفكری دو قوه برای اتخاذ تدابیر مشترك اقتصادی و رسیدگی به دغدغه های آزاردهنده طبقات مستضعف و كم درآمد جامعه به هم ریخته شود؟ چه كسانی آرامش جامعه و امیدواری توده های شریف مردم به همت مسئولان برای حل معضلات را با اهداف بعضاً اعلام شده خود در تعارض می بینند و به جای آن اصرار دارند فضای مسموم التهاب و تشویش و بدگمانی و یأس را زیر پوست افكار عمومی تزریق كنند؟ فقط نیم نگاهی به اظهارات و مواضع و عملكرد دو جریان فتنه و حلقه انحرافی طی چند ماه اخیر بیندازید و سپس اتفاقات دیروز مجلس را كه در متن و حاشیه استیضاح وزیر كار رخ داد را به ارزیابی بنشینید.
2- دو هفته پیش رهبر معظم انقلاب رؤسای دو قوه، شماری از رؤسای كمیسیون های مجلس و برخی مقامات دولتی را احضار كرده و ضمن گلایه از فضای مجادله و تعارض میان مسئولان، از آنها خواسته بودند به اقتضای حساسیت شرایط، اهتمام به امور خطیر كشور را در اولویت قرار داده و حتی مسائل مهم -به زعم خود- را فدای «اهم» كه همان مسائل كلان كشور و از جمله دغدغه های معیشتی مردم و معضل تورم است، كنند. ایشان همچنین خواستار تنازل طرفین برای پیشبرد اصلاحات و تدابیر اقتصادی شده بودند. اظهارات رهبر معظم انقلاب در این جلسه آمیخته ای از انذار و تبشیر، و عتاب و عطوفت بود. در پی این رهنمود راهبردی، جلسات ارزشمندی برای هم اندیشی دولت و مجلس برقرار شد و به تصمیم های مثبتی هم برای حمایت از اقشار ضعیف جامعه نزدیك گردید. این جلسات در حال نهایی شدن بود كه ماجرای دیروز به وقوع پیوست. ماجرایی كه پی آمد خسارت آفرین آن، از پیش قابل پیش بینی بود و كیهان در تماس با برخی از چهره های خدوم هر دو طرف دولت و مجلس به عواقب ناگوار آن اشاره كرده بود.
3- موضوع عزل و نصب آقای سعید مرتضوی به ریاست «صندوق/ سازمان تأمین اجتماعی» از چند ماه قبل به مسئله ای كشدار -و البته كم مایه- تبدیل شده بود. وی به هنگام انتصاب، قاضی معلق قوه قضائیه بود. بنابراین دولت در این انتصاب وارد موضع اتهام شد و سپس با اتخاذ شیوه «قانون دانی و قانون شكنی» به دور زدن قانون مبادرت ورزیده بود. خارج كردن حوزه مدیریتی یاد شده از نظارت وزارت كار و سپردن حكم مدیریت آن به معاون اول رئیس جمهور، دور از شأن دولت و ریاست جمهوری بود، چرا كه تمكین و اجرای یك قانون- حتی اگر ضعیف و ناقص تلقی شود- به لحاظ عقلی، منطقی و حقوقی، به مراتب خردمندانه تر از مواجهه با قانون و یا دور زدن آن است. به تعبیر سوم، یك مدیر دولتی -و هیچ مدیر دیگری- مجاز نیست و حق ندارد با این توجیه كه فلان حكم قضایی یا قانون را نمی پسندد ضوابط قضایی یا تقنینی را دور بزند.
در عین حال باید از نمایندگان محترم- و بعضاً رنجیده خاطر- مجلس پرسید؛ اولاً با استیضاح وزیر كار و بركناری یا ابقای وی قرار بود به كدام مقصود عقلانی برسند. جز اینكه با عزل وی، بی ثباتی تازه ای در نظام اداری پدید آورند و یا پس از ابقای وزیر فقط یك تنش غیر ضروری آفریده باشند؟! و در هر دو صورت، مسئله مورد اختلاف اصلی سر جای خود باقی بماند؟ ثانیاً آیا با توجه به مسائل و موضوعات مهم تر كشور، آیا این مسئله اولویت داشت یا باعث شد اولویت مهم و در دستور كار دو قوه مجدداً به حاشیه برود؟ (مجدداً تأكید می شود اقدام دولت در تقابل با حكم دیوان عدالت اداری و نظر مجلس، ناپسند و غیر قابل دفاع است).
4- اقدام رئیس جمهور در ایراد اتهام به برادر رئیس مجلس- فارغ از صحت و سقم آن، آن هم برای ایجاد انفعال و به هم ریختن جلسه- اقدامی غیر اخلاقی، غیر عقلانی و نوعی تحریف صورت مسئله است. صرف نظر از شیوه مذموم به كار رفته در این اتهام پراكنی، نفس این كار نوعی دفاع بد از وزیر كار بود كه نتیجه آن در رأی معنی دار نمایندگان نشان داده شد. هیچ ناظر بی طرفی این روش را تأیید نمی كند كه با متهم كردن برادر رئیس مجلس- صرف نظر از درست و یا غلط بودن اتهام- خود او به جای متهم بنشیند و آنگاه از این برچسب، برای پاسخ به اعتراضات حقوقی و قانونی نمایندگان استیضاح كننده استفاده شود... گنه كرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری!... متأسفانه این جدیت در پی جویی اتهامات اقتصادی، درباره مثلاً ملاقات آقای «م» با متهم اول یك پرونده فساد كلان اقتصادی در هتل لاله و... دیده نمی شود! چرا؟!
5- چه كسانی اصرار داشتند شماری از نمایندگان استیضاح كننده را -و نه همه آنها- را تشجیع كنند كه در فضای همدلی پیش آمده بین دولت و مجلس، یك موضوع چالشی نظیر استیضاح را پیش بكشند؟ در میان این گروه كسی است كه دو هفته پیش مدعی شد خوب است یكی از ساكتین فتنه رئیس جمهور شود! و شبكه دولتی انگلیس از او به عنوان اصلاح طلب جدید یاد كرد. از آن سو چه كسی تله گذاری كذایی را برای تهیه یك ویدئوی 25 دقیقه ای از یك ملاقات 24 ساعته طراحی كرد و مطالبی تقطیع شده، مبهم و بودار را تحویل رئیس جمهور داد تا خرج ماجراسازی در مجلس شود؟ آیا رئیس جمهور در این اقدام تبلیغاتی به طرف مقابل شلیك كرده است یا به سمت خود و دولت تیر انداخته است؟ كدام مركز مشترك از این تقابل دولت و مجلس سود می برد و ذوق زده است؟ كافی است همین دیشب و امروز تیتر برجسته روزنامه های زنجیره ای و سایت های داخلی و بیگانه را مرور كنید تا پاسخ سؤال را دریابید!
بدخواهان با دو بازوی- فتنه و حلقه انحراف- مجلس و دولت را به سوی درگیری تازه سوق داده اند تا از مردم متدینی انتقام بگیرند كه حماسه نهم دی را -فارغ از بازی نامزدها- آفریدند، پای انقلاب ایستادند و در همین انتخابات مجلس سال گذشته با مشاركت معنادار خود به دهان دشمن زدند.
بلافاصله بعد از واقعه تلخی كه دیروز در جلسه علنی مجلس اتفاق افتاد، رسانه های دشمن با ذوق زدگی از درگیری و اختلاف شدید مسئولان در دولت و مجلس خبر دادند و حال آن كه به گواهی آنچه گذشت، رخداد دیروز ناشی از كم توجهی- البته غیرقابل توجیه- مسئولان محترم بوده است. اگرچه تلخ و ناگوار بود ولی با هوشیاری دولت و مجلس كه نشانه های آن بعد از وقوع ماجرا دیده می شود، نمی تواند تكرار شدنی باشد و با جرأت می توان گفت كه دشمنان بیرونی و دنباله های حقیر داخلی آنها در فاصله ای كوتاه پس از آن ماجرا شاهد ادامه همدلی اخیر پیش آمده میان دولت و مجلس خواهند بود و همین جا بایستی بار دیگر هشدار چند ماه پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان را گوشزد كرده و امیدوار بود كه غفلت پیشین به تكرار ننشیند؛ «یكی از راه ها، ایجاد وحدت است. اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، كشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤسای محترم هشدار می دهم.
من از رؤسای قوا حمایت كردم، باز هم حمایت می كنم- مسئولند، باید كمكشان كرد- اما به آنها هشدار می دهم... البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشكالی هم ندارد- دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است- اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهای گوناگون، به اختلاف علنی، به گریبانگیری، به مچ گیری منتهی شود... اختلافات را نباید علنی كرد؛ اختلافات را نباید به مردم كشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریك كرد. از امروز تا روز انتخابات، هر كس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به كار بگیرد، قطعاً به كشور خیانت كرده.»
خراسان:رنجنامهای به جای سرمقاله
«رنجنامهای به جای سرمقاله»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم كورش شجاعی است كه ر آن میخوانید؛این نوشته نسبتاً كوتاه یك سرمقاله نیست بلكه «رنجنامه»ای از دل برخاسته است آن هم برخاسته از دلی پرخون.
دلی پرخون از این بی تدبیری، بداخلاقی و لجبازی های مكرر و بس بی ثمر و البته پر از هزاران ضرر برای امروز و فردای ملك و ملت و وطن و انقلاب عزیزمان.مگر یك قاضی تعلیق شده كه در ماجرای جنایت كهریزك اتهاماتی متوجه او شده است تا چه حد نزد آقای احمدی نژاد جایگاه دارد هر چند این فرد خدمات خوبی هم انجام داده باشد. قاضی متهمی كه متأسفانه به دلایلی كه مهمترین آن قصور و سهل انگاری و عدم پی گیری موثر قوه قضاییه در رسیدگی دقیق و البته سریع اعلام نتیجه و انشای رأی و اطلاع رسانی درباره پرونده اوست هنوز تكلیفش روشن نشده است كه شاید اگر رسیدگی به این پرونده و انشای رأی دقیق با سرعت لازم انجام می شد به احتمال زیاد، بسیاری از مسائل و مشكلات مربوط به حاشیه ها و انتصاب این شخص در پست های مهم و مخالفت ها با این انتصاب ها پیش نمی آمد.
مگر آقای رئیس جمهور چه ویژگی ها و امتیازات بی نظیر و منحصر به فردی در آقای مرتضوی سراغ دارد یا برای او متصور است كه تا بدان حد بر ابقای او اصرار ورزید كه به خاطر او و یا به خاطر بر كرسی نشاندن حرف خودش به نوعی با دور زدن قانون یك بار اسم سازمان را به شكلی صوری تغییر داد، یك بار ابلاغ حكم او را به معاون اول رئیس جمهور واگذار كرد و... و آخر سر هم به جای دفاع منطقی و متین از تصمیم و اصرارش بر ابقای مرتضوی در ادامه ماجرای «بگم بگم»های معروفش بستر رقم خوردن حاشیه ها و روزی بسیار تلخ و زجرآور را در مجلس فراهم آورد و با ادامه كنش گری هایش و نشان دادن چشمه ای دیگر از آن چه كه زیبنده رئیس قوه مجریه كشور نیست در بخشی از صحبت هایش در جریان استیضاح وزیر كار، موجب شد، - در جریان استیضاحی كه نمایندگان با ترجیح مصلحت بر مسائل دیگر می توانستند از طرح آن بپرهیزند - گفت وگوها و تنش ها و تشنج های پیش آمده در «بهارستان» یك روز نه زیبا و خاطره انگیز پاییزی بلكه یك روز پاییزی حزن انگیز و دل خون كننده در بهارستان، چهره كریه خود را به نمایش بگذارد و به جای این كه خواست مردم عزیز و تأكیدهای مكرر رهبر فرزانه و هوشیار انقلاب بر وحدت و همدلی و همكاری مسئولان و به سطح جامعه نكشاندن اختلاف ها وجهه همت آقایان قرار گیرد و تلاش و همت و همدلی و همیاری مضاعف برای به سامان رساندن امور كشور در پیش چشم ملت به نمایش گذاشته شود و تلاش كارشناسانه موثر، بایسته و همه جانبه برای حل مشكلات معیشتی مردم دغدغه اصلی و اساسی آنان و همه مسئولان و قانون گذاران باشد متأسفانه حرف هایی گفته شد و كنش ها و واكنش هایی نشان داده شد كه سنخیتی با خواست مردم عزیز و سكاندار انقلاب و خلف صالح امام سفر كرده مان نداشت.
و خلاصه آقای احمدی نژاد باز هم از آن كارهایی كرد كه نباید و آقای لاریجانی هم گر چه در این جلسه در مقام «واكنش گر» بود و نه «كنش گر» اما بی گمان او نیز می توانست لااقل قدری زبان به كام گیرد و مقداری از درجه و حرارت و اطناب واكنش هایش بكاهد كه متأسفانه این كار را نكرد و با تعابیر و جملاتی هر چه می خواست و شاید بیشتر آن چه در ذهن داشت را به تلویح و تصریح و كنایه گفت.
خلاصه باید به این آقایان و خصوصاً به آقای احمدی نژاد خسته نباشید و دست مریزاد گفت كه در ایام دهه فجر و آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی چقدر كام دلسوزان ملك و ملت و انقلاب و نظام و مردم نجیب ایران را شیرین كردند!! آن هم در شرایطی كه دشمنان این ملت به خاطر ایستادگی و اصرار بر اصول انقلاب، باورها، حقوق حقه خود، استقلال و پیشرفت هر روز فشارهای سیاسی و اقتصادی را بر مردم بیشتر می كنند و بر دامنه لفاظی و گنده گویی هایشان علیه ملت می افزایند. آن هم در شرایطی كه بیداری اسلامی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی این ملت موجب خیزش و انقلاب در بسیاری از كشورهای اسلامی شده است و چند دیكتاتور سقوط كرده اند و مردمان این كشورها همچنان به انقلاب ایران و ملت ایران به چشم یك الگو می نگرند.
آن هم در شرایطی كه رژیم اشغالگر قدس، دولت آمریكا و برخی دولت های اروپایی به دنبال كوچكترین ضعف و سوژه ای هستند كه اوضاع میهن عزیزمان را سیاه و نا به سامان نشان دهند.
آقای احمدی نژاد آیا محاسبه كرده اید كه اتفاق دیروز بهارستان چه خونی به دل مردم و همچنین دلسوزان و محبان ایران و انقلاب در جهان كرد؟ و حتماً آقایان می دانید كه پس از این ماجرا چه شور و شادمانی و غوغایی در دل دشمنان ملت به پاست و چه خنده هایی بر لب آنان نشست و در رسانه هاشان چه ها كه نكردند و نخواهند كرد؟
گر چه از چنین اتفاقاتی و ماجرای فتنه سال ۸۸ دل ملك و ملت و همه وفاداران و دلسوزان ایران و انقلاب خون است اما همچنان امیدواریم و هر روز امیدوارتر می شویم چرا كه نگاه دارنده این دین و میهن را خدای قرآن و امام زمان(عج) می دانیم پس دلخوشیم كه عمود خیمه نظام همچنان با توكل به خداوند، هوشمندانه همچون ناخدایی در اوج اخلاص و توكل، كشور و نظام را بر مسیری كه باید هدایت می كنند. هر چند «فتنه گران» خارجی و معدود عوامل داخلی آنان و همچنین جریانات انحرافی، فتنه كنند و سنگ بیندازند و خواسته و ناخواسته در زمین دشمن بازی كنند و دل مردم و رهبر را به درد آورند و دل دشمنان را شاد كنند و لبخند بر لبانشان بنشانند.
آری تا قیام مهدی فاطمه همچنان دلخوش و بس امیدواریم كه این انقلاب و كشور و نظام به بركت انفاس قدسیه صاحب الزمان (عج) و خون هزاران شهید به خون خفته و تا عرش خدا پر كشیده و هوشیاری مردم و رهبری عزیز علی رغم همه تهدیدها ، فشارهای سیاسی و تحریم های اقتصادی و همچنین فتنه گری و انحراف و بداخلاقی و تنش آفرینی ها از همه گردنه ها و نشیب ها سرافرازانه عبور خواهد كرد.
جمهوری اسلامی:چه كسی باید صداقت نشان دهد؟
«چه كسی باید صداقت نشان دهد؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن میخوانید؛جوبایدن، معاون رئیسجمهور آمریكا از جمهوری اسلامی ایران خواسته است مستقیماً با آمریكا وارد مذاكره شود. وی در آستانه برگزاری كنفرانس امنیتی مونیخ در مصاحبه با نشریه 'زودویچه زاتیونگ' چاپ مونیخ از رهبران ایران خواست برای حل و فصل مسأله هستهای به پای میز مذاكره با قدرتهای جهانی باز گردند. رسانههای غربی از جوبایدن نقل كردهاند كه وی همچنین گفته است آمریكا همواره آماده مذاكره با ایران بوده ولی ایران باید از خود صداقت نشان دهد.
كنفرانس امنیتی مونیخ یك اجلاس سالانه است كه در چهار دهه گذشته هر ساله برگزار شده و طی آن بسیاری از مقامات كشورهای مختلف نقطه نظرهای خود را درباره مسائل مورد نظر مطرح میكنند. هر چند اجلاس مونیخ یك اجلاس غیررسمی است ولی آنچه در آن مطرح میشود تأثیر زیادی برروی روند مسائل جاری جهان دارد. در كنفرانس مونیخ، افرادی كه دارای سمت رسمی دولتی نیستند نیز برای ابراز نظر حضور مییابند.
دیروز یكشنبه در اجلاس مونیخ موضوع هستهای ایران با عنوان 'مسأله ایران و توازن قدرت در منطقه' مطرح شد و علی اكبر صالحی وزیر امورخارجه كشورمان نیز در این زمینه سخن گفت. علاوه بر این، بحران سوریه نیز از موضوعات مطرح شده در این اجلاس بود كه رئیس ائتلاف مخالفان دولت سوریه و اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در امور مربوط به بحران سوریه به اظهارنظر درباره آن پرداختند و در دیدارهای حاشیهای توافقاتی نیز برای حل و فصل غیرنظامی این بحران صورت گرفته است.
در جریان كنفرانس سال جاری مونیخ آنچه بیش از سایر موضوعات مورد توجه قرار گرفت، اظهارات جوبایدن وزیر خارجه آمریكا بود كه خواستار مذاكره مستقیم میان آمریكا و ایران شد. وی البته تلاش كرد ایران را به اقدام برای دستیابی به سلاح اتمی متهم كند تا بتواند تحریمها علیه ایران را توجیه نماید ولی آنچه در سخنان معاون وزیر خارجه آمریكا قابل تأمل است اینست كه وی گفت رهبران ایران اگر صداقت نشان دهند میتوانند با آمریكا بطور مستقیم مذاكره و مسائل فیمابین را حل و فصل نمایند.
درباره اظهارات 'بایدن' توجه به این نكته لازم است كه قبل از هر چیز این سخنان نوعی تلاش برای ترغیب ایران به انجام مذاكره مستقیم با آمریكاست. این احتمال نیز وجود دارد كه معاون رئیسجمهور آمریكا درصدد برآمده باشد با این سخنان، زمینه را برای نوعی تبادل نظر غیرمستقیم با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در حاشیه اجلاس مونیخ فراهم نماید. به عبارت روشن تر، این سخن جوبایدن كه گفته است آمریكا همواره آماده مذاكره با ایران بوده و اكنون نیز آماده است، ارائه بخش مربوط به 'هویج' سیاست 'چماق و هویج' واشنگتن است كه همواره در برابر ایران بكار گرفته و میگیرد. بخش مربوط به 'چماق' این سیاست همان است كه درقالب تحریمها نشان داده میشود.
علاوه بر این، معاون رئیسجمهور آمریكا در همین سخن خود، مسئولان ایرانی را به عدم صداقت نیز متهم كرده و گفته درصورتی كه آنها صداقت نشان دهند میتوانند با آمریكا مستقیماً مذاكره كنند. درباره این اتهام و اصل دعوت به مذاكره، دو نكته را باید مورد توجه قرار داد.
اول آنكه بیصداقتی، ویژگی دولتمردان آمریكائی است كه نه تنها در مورد ایران بلكه درتمام عرصههای سیاست خارجی كشور متبوع خود نشان میدهند و در این زمینه شهره هستند. جالب است كه حتی در زمینه همین موضوع هستهای كه آقای 'بایدن' ایران را متهم به تلاش برای دست یابی به سلاح اتمی میكند، زرادخانه آمریكا برخلاف مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پر از بمبهای اتمی است و آمریكا اولین كشوری است كه از سلاح اتمی علیه مردم كشور دیگر استفاده كرده كما اینكه به سلاحهای شیمیائی و خوشهای نیز در موارد متعددی متوسل شده است. ادعاهای پرطمطراق دفاع از حقوق بشر درسراسر جهان و پیشگام بودن در نقض حقوق ملتها در قارههای آمریكا، آفریقا، اروپا و آسیا و استفاده خلاف قانون از زندانهای گوانتانامو، ابوغریب، بگرام و زندانهای مخفی اروپا، آبروئی برای دولتمردان آمریكائی باقی نگذاشته است.
لشكركشی به كشورهای مختلف كه تازهترین آنها افغانستان و عراق و معروفترین آنها ویتنام است، از نقطههای سیاه در پرونده دولت آمریكاست كه علیرغم فریادهای دموكراسی خواهی دولتمردان این كشور انجام شده است. این روزها حمایت مطلق واشنگتن از تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به سوریه و كمكهای تسلیحاتی، مالی، سیاسی و تبلیغاتی تروریستها در سوریه برگهای متعددی بر پرونده قطور سیاستهای دوگانه و ضد بشری آمریكا افزودهاند. با چنین سابقه و عملكردی، دولتمردان آمریكائی نمیتوانند ادعای صداقت كنند.
دوم اینكه سیاست 'چماق و هویج' آمریكا لااقل در مورد جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد. این سیاست را اسلاف آقایان اوباما و جوبایدن تجربه كرده و نتیجهای نگرفته اند، از این پس نیز چنین سیاستی راه به جائی نخواهد برد و بهتر است معاون رئیسجمهور آمریكا وقت خود را صرف آن نكند.
به ساكنان كاخ سفید توصیه میشود به جای متهم ساختن مسئولان ایرانی به عدم صداقت، برای تأمین یكسانی در گفتار و رفتار خود تلاش كنند و از این پس به سراغ سیاست چماق و هویج هم نروند. آنها میتوانند با تغییر در رفتار خود و نشان دادن صداقت كه محورهای سه گانه آن را بارها مسئولان ایرانی اعلام كرده اند، زمینه را برای اعتمادسازی فراهم نمایند و سپس از ایران تقاضای مذاكره كنند.
جمهوری اسلامی ایران نه تنها هرگز درها را به روی مذاكره درصورتی كه دولتمردان آمریكائی صداقت نشان دهند و خوی مداخلهگری را ترك نمایند، حقوق ضایع شده ملت ایران را جبران نمایند و نسبت به آینده نیز متعهد شوند كه هوس مداخله نكنند، نبسته بلكه حتی در مواردی كه به مسائل منطقه مربوط میباشد با آمریكا مذاكره نیز كرده است. اكنون نیز این دولتمردان آمریكائی هستند كه باید با اصلاح رفتارهای خود زمینه را برای قابل اعتماد بودن فراهم سازند و سپس از ایران درخواست مذاكره نمایند.
رسالت:ریتم هیجان انتخابات
«ریتم هیجان انتخابات»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حامد حاجیحیدری است كه در آن میخوانید؛
مطلب اول
انتخاباتهای كشور ما، بویژه به دلیل نبود سازماندهی و هیئتهای سیاسی توانمند و دیرپا، در بازه زمانی كوتاه پیش از انتخابات، سطح فوقالعاده و بینظیری از هیجان را موجب میشوند.
این هیجان، از چند جهت اهمیت و ویژگی دارد:
مطلب دوم
یكی از حیث گستردگی جغرافیایی هیجان است. بنا به نتایج پژوهشها و گزارشها، در اقصی نقاط كشور، شامل روستاهای دور دست و شهرهای كوچك، گرایشی ویژه برای رأی دادن هیجانآمیز شكل گرفته بود.
این، موضوعی است كه اهمیت بیش از پیشی در انتخابات مییابد، و بویژه، پس از انتخابات سال 1384، خودآگاهی مردم مناطق پیرامونی نسبت به منافع مشترك بیشتر شده است.
این، فرمولی است كه در انتخابات آتی هم تكرار خواهد شد.
با احتمال زیاد، در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آتی، كسی رئیس جمهور خواهد شد، كه رأی تهرانیها را با خود ندارد.
باید به این وضع عادت كنیم، و قبل از انتخابات، آگاهی لازم را به این جامعه بدهیم. باید قبل از انتخابات آگاهی لازم را به تهرانیها بدهیم؛ مبادا هنوز كه هنوز است، گمان داشته باشند كه همه باید رأی و نظر آنان را قبول داشته باشند، و روی این وهم، كشور را با هزینههای سنگین آشوب مواجه سازند.
مطلب سوم
وجه دوم ویژگی یافتن روند انتخابات در ایران، كه بیمارگون هم هست، بالا بودن سرعت رشد هیجانات انتخابات است.
این سرعت بالا، وقتی بیمارگون میشود كه سرعت رشد هیجانات و به میدان آمدن مردم، خیلی بیشتر از سرعت تولید اطلاعات و تحلیلها و مآلاً رشد هوشیاری مردم است.
این نیز بازمیگردد به ناكارایی مفرط گروهها و سازماندهیهای سیاسی در كشور ما.
مردم و حتی فعالان سیاسی، عادت كردهاند كه در جریان انتخابات غافلگیر شوند. گزینههایی به میدان بیایند كه تا چهار/پنج ماه قبل از انتخابات شاید كسی هم به آنها فكر نمیكرد.
اقشار عادی و حتی نخبگان، از كجا باید بدانند كه فلان كاندیدا عقاید و مبانی اصولی فكریاش چگونه است؟ پاكدست و قابل اعتماد است یا نه؟ نظرش راجع به تورم و یارانه و ارز و سكه و بورس و انرژی اتمی و استقلال و آزادی و فرهنگ و ارزشها چیست؟ و اگر هم بشناسند، از كجا میدانند توش و توان و برنامه او برای پاسخگویی به این مسائل مبرم چیست؟
مطلب چهارم
• یك وجه دیگر آسیبزا در انتخابات ما، 'روند' عجیب شتاب در رشد هیجانات انتخابات است. 'روند' رشد هیجانات هم بسیار نامنظم و بیالگو و غیرمترقبه صورت میگیرد.
• این 'روند'، خصوصاً خود را در فوران تنفرها نشان میدهد. در واقع، این بالا و پایین شدنهای هولناك باعث میشود كه پس از شكلگیری انتخاب در افراد، طوری انتخابكننده یا انتخابكنندگان از سایر گزینهها احساس خطر كنند كه بیش از حد واقعی و درست آنان را سیاه و تیره و تار جلوه دهند.
در چنین فضایی، بیش از رأی مثبت، رأی منفی و لج و لجبازی شكل میگیرد.
مطلب پنجم
در نتیجه چهار ویژگی مذكور، امكان پیشبینی نتایج نیز پایین و دشوار خواهد بود. البته معمولاً نظرسنجیهای بیطرفانه و رسمی در دسترس نیستند، و خصوصاً از حیث تأثیر نامطلوب و تصنعی كه ممكن است بر نتایج انتخابات اثر بگذارد، شاید مطلوب هم نباشد. ولی به هر حال، در این شرایط، حتی از نظرسنجیها هم كار زیادی برنمیآید.
ماهیت بیشكل فرآیندها، موجب میشوند كه رأی در چند هفته انتهایی شكل بگیرد، و بیش از آنكه به صورت مثبت شكل بگیرد، الگوهای منفی و تنفرها و خشمها تعیین كننده میشوند. این احساس و تحول و تحرك و تأثیرات مخرب آن، در روانشناسی اجتماعی تودهها و در فنون تبلیغات و اقناع، و در دانش امروزی علوم سیاسی، ناشناخته نیست.
اینها آسیبهای گل درشتی هستند، و جا دارد تا هیئتها و احزاب سیاسی جدید و تازهنفسی شكل گیرند كه خصوصاً كار آموزش سیاسی را در سطوح اجتماعی مختلف سازمان دهند.
دكتر حامد حاجیحیدری
سیاست روز:رای به دو نیم كردن بچه!
«رای به دو نیم كردن بچه!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد پیرعلی است كه در آن میخوانید؛بدون تردید حكایت دو زنی كه مدعی مادری یك بچه بودند و شكایت خود را نزد حضرت امیر(ع) بردند شنیدهاید. در آن حكایت علی(ع) حكمی عجیب مبنی بر دونیم كردن كودك میدهد. در پی این حكم، حال مادر اصلی دگرگون شده و از ادعای مادری خود صرفنظر میكند و البته این تدبیر و فراست هوشمندانه حضرت امیر موجب روشن شدن حقیقت و تمیز مادر اصلی از بدلی میشود.
نگاهی به اتفاقات این روزهای كشورمان موید آن است كه رای طرفین مناقشات داخلی به دو نیم كردن و چه بسا چند نیم كردن بچه مورد ادعا و حق مورد دعوی، قرار گرفته است.
این حكایت بیشباهت با فضای كنونی ما ندارد. روز گذشته ادبیات و سخنان مطروحه میان مسئولان اجرایی و مقننه در مجلس شورای اسلامی حاكی از این بود كه مدعیان حقداری و خود را حق مطلق پنداری، بسیارند و همه آنان حاضرند مصالح و منافع كشور، چونان بچه حكایت فوق چند تكه شود و احدی راضی نمیشود از آنچه كه خود میپندارد حق اوست بگذرد و آبروی نظام بر آبروی خود ترجیح داده نمیشود.
این در حالی است كه توصیه اكید دلسوزان نظام، نظامی كه حاصل از جان گذشتن هزاران مرد و زن بیادعا و گمنامی است كه نه از آبروی خود بلكه از عزیزترین داشتههای خود گذشتند، همواره بر سعه صدر، بردباری و كظم غیظ همه مسئولان در همه قوا و نهادها و اجتناب از بروز گفتار و رفتار چالشآفرین بوده است؛ چرا كه در شرایط كنونی كشور، امیدواری بیش از گذشته بدخواهان نظام بر راهبرد «از درون پاشی نظام به واسطه اختلافات داخلی» قوت گرفته است و بسیار مبرهن است كه تغییر ادبیات واشنگتن نشینان در گشودن باب مذاكره از باب تلطیف روابط و برقراری فصل جدیدی از ارتباط بدون تنش نیست، بلكه آنان این سیاست و رویه را برای تشدید اختلافات و برهم زدن یكپارچگی داخل ایران مناسب دیدهاند، والا هنوز شواهدی دال بر كنار آمدن معاندان سیساله كشوری به نام جمهوری اسلامی ایران، مشاهده نمیشود و اتفاقات روز گذشته آنان بسیار امیدوارتر خواهد ساخت.
علیهذا آغاز ادبیات اخلاقمحورانه آقای عسگراولادی (حفظهالله) موجب امیدواری حاكم شدن رفتار و گفتاری اخلاقمدار و منطبق بر آموزههای دینی، خصوصا در حوزه سیاست را نوید میداد، اما رویداد روز گذشته مجلس نشان داد كه تا رسیدن به استیلای چنین اخلاقی در فضای عمومی كشور فاصله زیادی داریم.
حیف است كه در این مقال موجز و مختصر حكایت خدو انداختن عدو بر صورت حضرت امیر(ع) در غزوه خندق و درنگ حضرت امیر(ع) را یادآور نشویم؛ ایشان این رفتار را برای امثال مدعیان پیروان كنونی خود به ودیعه نهادند كه هر كاری كه در آن منیت و عصبیت و خشم فردی باشد، نزد پروردگار فاقد ارزش است و در قاموس مدیریت اسلامی نمیگنجد. اگر همین توصیه و سفارش آن بزرگوار آویزه گوش هر مسئول و مدیر در نظام اسلامی میشد، بدون شك وضعیت ما به گونهای دیگر رقم میخورد.
آخر اینكه اگر چه همگان بر جمله «مملكتی كه ولی فقیه دارد بنبست ندارد» صحه میگذاریم، اما دلیل نمیشود بن بست خود ساخته، ایجاد كنیم، پس تكلیف و وظیفه ما چه میشود و تا چه وقت باید ظرفیت ذیقیمت ولایت فقیه را صرف مسائل بسیار كوچك كنیم. روی سخن این سطور به تمام كسانی است كه توصیه اخیر رهبری كه تحریك فضای عمومی كشور در آستانه انتخابات را خیانت دانسته بودن را فراموش كردهاند است.
تهران امروز:در زمین دشمن بازی نكنیم!
«در زمین دشمن بازی نكنیم!»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سید جواد سید پور است كه در آن میخوانید؛جلسه علنی دیروز مجلس حاوی اتفاقاتی بود كه نه تنها كمكی به حل مشكلات موجود نمی كند كه ممكن است بر بار مشكلات هم اضافه كند. موضوع دقیقا روشن است. مجلس از حق قانونی خود برای استیضاح یكی از وزرا استفاده كرده و بعد از توضیحات موافقان و مخالفان به این نتیجه رسید كه ادامه تصدی آقای شیخالاسلام بر وزارت كار به صلاح نیست لذا رای به عدم اعتماد به وی داد.
اگر موضوع به همین حالت شروع و تمام میشد، نه تنها هیچ ایرادی به آن نبود كه نقطه قوت هم محسوب میشد. لیكن متاسفانه داستان به همین سادگی كه میتوانست باشد، نبود و اتفاقات تلخی رخ داد و كلماتی بر زبانها جاری شد كه شایسته مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی نبود. باید به یاد داشته باشیم كه همین چندی پیش توصیههایی از سوی مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ آرامش كشور و عدم دامن زدن به اختلافات مطرح شد كه همین یك توصیه حجت را بر تكتك مقامات و شخصیتها از صدر تا ذیل تمام كرده و میكند كه بههیچوجه وارد جنجالسازی نشویم.
اگر در كنار این توصیه مهم نگاهی هم به اوضاع كشور بیندازیم آن گاه معلوم میشود كه رعایت این توصیه ضروری تر از هر زمان دیگری است. چرا كه از یكسو كشور با فشارهای خارجی بیسابقهای روبروست و از سوی دیگر هم سایه مشكلات اقتصادی بخصوص گرانی و تورمی كه اخیرا بر اقتصاد كشور عارض شده است، میطلبد تمام اختلافات و تفاوت سلیقهها و... را كنار بگذاریم و تمام نیروی خود را صرف دفع تهاجمات خارجی و ساماندهی اوضاع اقتصادی كنیم. كما اینكه طی دو هفته گذشته با توصیه رهبر معظم انقلاب برگزاری نشستهای مشترك دولت و مجلس برای نحوه ساماندهی به اقتصاد كشور اقدام مناسبی بود كه مورد حمایت عمومی هم قرار گرفت.
انتظار میرفت كه این روحیه همكاری و عدم دمیدن به فضای اختلافی در جلسه دیروز مجلس هم رعایت شود تا شیرینی نشستهای مشترك تحتالشعاع قرار نگیرد. ولی در كمال تاسف جلسه علنی مجلس به دعوایی بین روسای دو قوه تغییر جهت داد كه البته شروعكننده آن هم شخص آقای رئیسجمهور بود كه سعی بر این داشت با رفتن به سوی حواشی موضوع جلسه را عوض كند و رئیس مجلس را هم ناچار از واكنش كرد و او چارهای جز برخی توضیحات نداشت.
بیشك در این بگومگوها خطایی رخ داده و فضای عمومی كشور را بیجهت و بیدلیل دچار هیجان كاذب كرده است. كافی است اخبار رسانههای خارجی و سایتهای معاند را تنها دقایقی بعد از شروع این دعواها رصد كنیم، درمییابیم كه آنان صفحات ویژهای را باز كرده و بهصورت ثانیهای كلماتی را كه بین سران دو قوه ردوبدل میشد، پوشش میدادند و از فرط خوشحالی هورا میكشیدند.
بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا نیاید، بخشهایی از وقایع رخ داده در جلسه علنی دیروز مجلس بازی در زمین دشمن بود و جا دارد سریعا به این بازی خاتمه بدهیم. برای جبران اشتباه رخ داده میطلبد مقامات محترم تغییر رویه داده و هر چه زودتر برای كاستن از التهاب كاذبی كه درست شده است، اقدام كنند.
وطن امروز:كدام فجر؟! كدام ملی؟!
«كدام فجر؟! كدام ملی؟!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم دكتر زهرا طباخی است كه در آن میخوانید؛كار خوبی نیست وقتی قشری از هنرمندان و روشنفكران سر تا پای وقت و حوصلهشان درگیر جشنواره هنری فجر است یك نفر به اصطلاح «غیرهنری» بدون بسمالله وارد معركه شود و زیر آب كل جریان را بزند اما...
میهمان مشهدالرضا بودم و اتفاقا از سر بیكاری آخرین ساعات شب را مقابل سیمای ملی میگذراندم. به شبكه 4 كه رسیدم چهره آشنای سیدمحمد حسینی، سردبیر ماهنامه سینمارسانه- به قول اتاق فرمان برنامه اختصاصی جشنواره فجر، «مجریكارشناس برنامه»- كنترل بیحوصلگیام را به دست گرفت. چند دقیقهای دقیق شدم... مشكل سینمای امروز ما چیست كه انقلابی محسوب نمیشود؟ درد كجاست؟ بهشتی، مدیر اسبق فارابی با غرور آغاز كرد... مشكل؟! مشكل توهم است آقا! مضمون صحبتش این بود كه شما – احتمالا منظورش قاطبه سینمانروها بود و احیانا حزباللهیها- در هپروت یك ایدهآلی ساختهاید و خودتان هم نمیدانید چه میخواهید! پیش خودم گفتم عجب! این یعنی اعلام رسمی یك جنگ فرهنگی تمامعیار! بحث از این هم جریتر شد آنجا كه با اشاره به كلیپ پخش شده از شهید مظلوم آوینی جناب آقای بهشتی مدعی شد «مرحوم(!) آوینی این اواخر كاملا با ما هماهنگ شده بود و...!» مجری دخالتی بجا كرد و گفت شاید منطقیتر باشد به جای دیگران، آوینی را از نوشتههایش بشناسیم... بهتر نیست؟ بهشتی گفت: اهه! البته كه بهتر نیست... ما همدورهاش هستیم و اینجا حاضریم! حالا چون به عنوان «انقلابیهای آن دوره» چیزی ننوشتهایم نباید حرف بزنیم؟!
خلاصه! كار به اینجا رسید كه بر فرض «مرحوم آوینی» با ما مخالف بوده... كه چی؟! او یك نظری داشته و ما هم یك نظری! حالا همه باید چون آوینی معتقد به این نظر بوده آن طور عمل كنند؟!
اوضاع اینقدر مزخرف شد كه باقی بحث را نمینویسم همین بس كه آخر این خط خطرناك طلبكارمآبانه به آنجا رسید كه میهمان از مجری پرسید «معلوم نكردید آسیب جشنواره فجر و سینما كجاست!» ما كه مثل همه آن 74 میلیونی كه با سینما فعلا تا روز قیامت كبرای فرهنگی قهر كردهاند تریبونی نیافتیم تا آسیبهای سینمای امروز كشورمان را برشماریم اما بد نیست گاهی هم كه یكی مثل این آقای حسینی تصمیم میگیرد یك سوالكی نرمنرمك و با ادبیات لین از مسؤولی با سابقه قریب به 2 دهه تكیه زدن بر كرسی مدیریت بخش مهمی از سینما بپرسد كمی از موضع طلبكاری كوتاه بیاییم! بالاخره شما یك نظری دارید و «شهید آوینی» هم یك نظری! چرا همیشه آوینیها و هممسلكهایش باید ساكت شوند و در میانه شبیخون فرهنگی كتاب بنویسند تا شما فرصت مبسوط مدیریت بر فرهنگ بیابید؟!
این مدیریت همیشه طلبكار فرهنگی كشور ما به اندازهای غره به خود است كه گاهی انسان تصور میكند چقدر مردم ایران هوسباز و دمدمیمزاج شدهاند كه خواستار «سیاستگذاری فرهنگی» در عرصه سینمای قریب به 110 درصد دولتی هستند! وقتی صحبت از سیاستگذاری میشود یك میهمان برنامه خود را به آن راه میزند گویی هرگز خللی در عرصه فرهنگ این كشور نبوده است و دیگری صحبت از «بد بودن و زشتی» حضور دولت در عرصه هدایت فرهنگی سینما با پیش كشیدن زشتی رفتار «فاشیستی حزب توده» میكند.
انگار هالیوود متعلق به دوران پارینه سنگی است و «جدایی نادر از سیمین» ما به جهت افكتهای مافوق هنریاش شایسته دریافت اسكار و برگزیده شدن در قریب به 100 جشنواره معتبر جهانی شناخته شده است! یا مثلا «یك خانواده محترم» به خاطر «هنرشناسی» اماراتیها مورد تقدیر جشنواره كذا و كذا واقع شده است، مثل «گ-ف» كه ناگهان به اندازهای در هنر بازیگری رشد یافت كه شایستگی شنا در اقیانوس تختخواب دونفره(!) هالیوود را یافت! درپیتاندیشی هم حدی دارد! گاهی یك مزخرفاتی را به اسم تحلیل به ملت ناراضی تحویل میدهند كه انسان چهارشاخ میماند هدف از یادگاری نوشتن روی این دیوار بیفكری چیست اصلا! بویژه آنجا كه مدعی میشوند «جشنواره فجر انقلاب اسلامی» را مادرش زایید تا هنریها و سینماییها سالی یكبار دور هم جمع شوند و به كارهای یكدیگر نمره بدهند آن هم در یك مسابقه درونگروهی!
یعنی اصلا «سهم ملت» در این جشنواره زبانم لال «ملی» یكی چیزی است در حد چك برگشتی! همین قدر هم كه وصول شده باید كلاهمان را 7 آسمان بیندازیم بالا! بنا بود در جشنواره بیمدیریتی حالا فجر انقلاب یا ذبح انقلاب یا هر چیز دیگر انقلاب صادر نشود كه الحمدلله با مدیریت عالی فرهنگی در طول سالیان، به این مهم دست یافتیم.
احیانا این میان اگر «پیامهای پرت و پلا» مثل دروغگو بودن قاطبه مردم ایران، فقر مدل آفریقایی ملت یا مثلا سبك زندگی بیناموسی 90 درصد به بالای مردم هم صادر شد موردی ندارد! اینجا صحبت از مدیریت كلان فرهنگی است كه «وزیرش» پناهنده انگلیس است و شكر خدا كسی هم احساس شرمندگی از این بابت نمیكند! بروید خدا را شكر كنید «مفتونها» در فتنه اسرائیلی- آمریكایی 88 فتانه نشدند وگرنه كه الان به جای «جشنواره فجر انقلاب اسلامی» مفتخر به برگزاری نخستین دوره «ایران آیدول» یا مثلا «راك فارسی» بودیم و امروز روز دیگر بیشك «فارسها با استعداد هم شده بودند»! مدیریت فرهنگی كه معتقد به كار فرهنگی و اصولا «اعمال مدیریت» در حوزه فرهنگ نباشد نتیجهاش میشود «همكاری داوطلبانه» بخشی از زیرمجموعه فرهنگ و هنر این مملكت با نام « دوستان بیبیسی فارسی»! بنگاه جاسوسی شناخته شده با تابلوی 60 متری گلدرشت! شاهدش میشود پرس و جوی «مهدی هاشمی» از وزیر ارشاد بابت دستگیری نوچههای رسانهایاش در بازتاب و بهار و اعتماد! آنكه برای خدا فیلم میسازد و بازی میكند و بازی میگیرد شانس بیاورد «مدیریت ارزشی» سنگ مقابل پایش نیفكند تا بعد از یك عمر افتخار سراغ درپیتسازی نرود! اینطور میشود كه نه فیلمهای ارزشی جشنوارههای ما حاصل زحمات مدیران است و نه فیلمهای ضدارزشیمان حاصل دسترنج ذهن دستكم یك مشت روشنفكر ضددین و ضداخلاق وطنی! فیلمنامههای بیناموسی امروز و بیاخلاقیهای آنچنانی بروزیافته در قشر فرهنگی حاصل مدیریت بینظیر «غربیهای كاربلد» است كه خاموشفكران بیهنر ایرانی بابت خوشرقصیهایشان از این ورطه گلآلود سیمرغ فجر ایرانی و خرس طلایی برلینی و نخل طلای كن دریافت میكنند.
حكایت گربهرقصانی در شبهای سفارت دردی است كه با بگیر و ببند نمیتوان درمان كرد چرا كه این «گندهدماغهای بیهنر امروزی» حاصل هندوانههای اهدایی دیروز سیستم بیمار خودمان هستند. 70 سال دیگر هم كه بگذرد استاد فلانی و بهمانی روی این سن با دندان «دست عسل نشان» مدیران وطنی را گاز میگیرند و با دست سیمرغهای وطنی حاصل 30 سال خدمت به لژیون را درو میكنند! این تیپ جشنوارهها سالهاست ملت را به وجد نمیآورد... «ملی» به جشنوارهای میگویند كه دستكم 20 میلیون بیننده داشته باشد... با 500 هزار نفر دل همان مدیرانی شاد میشود كه از مدیریت «آمار و ارقام ملیاش» را هم نیاموختهاند! جشنواره ملی فجر انقلاب اسلامی هر وقت جلسه آسیبشناسی برگزار كرد تا دریابد چرا امروز ارتباطش با «انقلاب اسلامی» در كوچههای «فشن نیویوركی» گم شده است و پیشوند «ملیاش» كجا مانده ارزش جشن گرفتن خواهد یافت. تا آن روز میجنگیم و به فضل خدا روزی در تنگه مرصاد حق سیدشهیدان اهل قلم را در عرصه فرهنگ از بیهنران خواهیم ستاند.
آفرینش:پایبندی به قانون اساسی و آینده عراق
«پایبندی به قانون اساسی و آینده عراق»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است كه در آن میخوانید؛اخیرا در الانبار و موصل مخالفان مالكی با شعارهایی خواستار كنار رفتن مالكی از قدرت شدند و در همین راستا نیز نزدیك به یك ماه است كه تظاهراتی علیه دولت نوری مالكی در استان های الانبار، نینوا، صلاح الدین، دیالی و بغداد جریان است. حتی آیت الله سیستانی، نیز وارد عرصه شده و ضمن انتقاد از عملكرد دولت خواستار پایان دادن به بحران جاری در عراق شده است. همزمان با این امر نیز جریان های سیاسی كرد، سنی و همچنین جریان صدر به رهبری مقتدا صدر رویكرد های تندی بر ضد دولت مالكی از خود نشان داده اند و نمایندگان مجلس عراق هم پیش قانونی را به تصویب رسانده اند كه به موجب آن برای ریاست سران سه قوا محدودیتی قائل شدند.
در این میان اگر به تنشهای چندماه اخیر در عراق نگاهی داشته باشیم باید گفت از یك سو همچنان تنش ها و اختلافات بین حكومت اقلیم كردستان و دولت بغداد وجود دارد و از سویی نیز اختلافات بین احزاب شیعه و سنی در داخل عراق افزایش یافته است . علاوه بر این نیز در چند هفته اخیر و بعد از بیماری جلال طالبانی رئیس جمهور نیز تظاهراتی در مناطق سنی نشین و عرب بر ضد دولت رخ داده و عملا نیز برخی از كشورهای منطقه ای در اندیشه بهره برداری از این تنشها بوده اند.
در شرایط كنونی هر چند برخی معتقدند كه باید با تغییر دولت به كاهش اختلافات كمك كرد، اما باید گفت هر گونه تغییر در وضعیت كنونی عراق باید با مشاركت همه طیفها به ویژه طیف های اصلی سیاسی حاضر در پارلمان گرفته شود. یعنی در شرایط كنونی نمی توان گفت به خاطر كاهش مخالفت های استانهای سنی نشین با مالكی باید به تغییر دولت اندیشید. چرا كه تظاهرات هایی در مخالفت با لغو قانون دادخواهی و عدالت و نیز ماده چهار موسوم به ماده تروریست بیانگر توجه و حمایت های گسترده از دولت مالكی است .در این شرایط همچنان كه مراجع دینی و سیاسی و.. اشاره كرده اند باید به گفتگویی قویتر و اساسی تر بین سه جبهه اصلی كرد سنی و شیعه در عراق اندیشید.
چرا كه با وجود طرح های منطقه ای و بین المللی و همچنین نگاه بازیگران غربی و عربی به عراق اكنون جنگ داخلی و فراهم اوردن زمینه های تجزیه عراق این كشور را تهدید میكند و برای جلوگیری از سناریوهای بدتر و حفظ وحدت و یكپارچگی نخست باید با وضعیت كنونی كنار آمده و جدا از گسترش همپیمانی بین گروه ها و احزاب شیعه محور ائتلاف مهم شیعه و كرد را تقویت كرد.
در این حال در راستای حل منازعات و برون رفت از این وضعیت و جلوگیری از طرح درخواست هایی كه مبتنی بر لغو قانون اساسی و مانع تراشی در روند سیاسی عراق و افزایش اختلافات داخلی جناح های سیاسی داخل را در نظر دارد باید از تمام جریانهای سیاسی خواست برای حل مشكلات سیاسی به قانون اساسی رجوع كنند و از هرگونه برخورد طایفهای خودداری كنند. چرا كه افزایش تنش می تواند زمینه ساز افزایش تنشهای مذهبی و قومی گردد و فرصت مناسبی نیز در اختیار نظم ستیزان داخلی و منطقه ای قرار دهد تا عراق را صحنه تاخت و تاز خود قرار دهند.
حمایت:نگاهی بر مونیخ
«نگاهی بر مونیخ»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن میخوانید؛نشست امنیتی مونیخ در حالی برگزار شد كه محورهای اصلی آن را بررسی مسئله سوریه تشكیل میداد. هر كدام از حاضران در صحنه سوریه با توجه به دیدگاه و نگاه خود در حاشیه این نشست، اقداماتی را برای به ثمر رساندن اهداف خود صورت دادند. از جمله نكات قابل توجه در این نشست دیدار احمد معاذ الخطیب، رییس ائتلاف مخالفان سوریه با لاوروف وزیر امور خارجه روسیه بود. این دیدار در حالی صورت گرفته بود كه در قبال آن، چند نكته قابل توجه است.
نخست آنكه روسیه در كنار ایران و چین همواره بر اصل مذاكره میان تمام گروههای مخالف سوری و دولت سوریه تاكید داشته و دارند و طرحهای آنها نیز بر گرفته از همین اصل می باشد. ثانیا، كشورهای غربی تاكنون مانع از آن میشدند كه سران گروههای مخالف به مذاكره با كشورهایی مانند ایران، چین و روسیه بپردازند و همواره بر اصل سرنگونی نظام سوریه تاكید داشته اند.
آنها برای اجرای این طرح، همواره نشستهای متعددی برگزار كرده تا مانع از آن شوند كه جریانهای مخالف از مسیر خواست غرب خارج شوند. ثالثا، گروههای مخالف همواره تاكید داشتهاند كه پذیرنده روند گفتوگو نخواهند بود و بازی در زمین غرب، صهیونیستها، تركیه و كشورهای مرتجع عربی را ادامه میدهند. این امر چنان بوده كه حتی خطیب رسما اعلام كرده بود هرگز به حرف روسیه گوش نخواهد كرد و فقط سرنگونی نظام سوریه را دنبال میكند.
رابعا، در جدیدترین طرح اعلام شده از سوی اخضر الابراهیمی نماینده سازمان ملل در امور سوریه، نامی از بركناری اسد به میان نیامده و بر تشكیل دولت ملی با استمرار حضور اسد در قدرت تاكید شده است. با توجه به این شرایط، می توان گفت كه نشستهای برگزار شده در مونیخ نشانه تعدیل و یا تغییر در مواضع كشورهایی مانند روسیه ، چین و ایران نمیباشد، چرا كه آنها از ابتدا، گفت و گو را راهكار پایان مسئله سوریه عنوان كرده و برای آن نیز تلاش های گسترده ای داشتهاند.
بر این اساس میتوان گفت كه تغییر اصلی در مواضع مخالفان و حامیان آنها صورت گرفته است. به عبارتی دیگر میتوان گفت كه شرایط در سوریه چنان پیش رفته است كه آنها دیگر توان اجرای سیاستهای گذشته را نداشته و در نهایت به راهكار گفتوگو روی آوردهاند. البته این بدان معنا نیست كه رفتار آنها با تغییرات گسترده ای همراه باشد و از ادامه بازی در زمینه دشمنان سوریه دست برداشته باشند. اما به هر تقدیر این رویكرد نشانهای بر تعدیل مواضع آنها است كه نشانگر حقانیت تفكر گفتمان مطرح شده از سوی ایران، روسیه و چین میباشد.
مردم سالاری:سكانس پایانی بگم – بگم
«سكانس پایانی بگم – بگم»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم محمدحسین روانبخش است كه در آن میخوانید؛ رفتاری كه محمود احمدینژاد روز گذشته در مجلس به نمایش گذاشت نه تعجب برانگیز بود و نه بیسابقه؛ در واقع احمدینژاد دیروز همان احمدی نژاد همیشگی بود، با همان ویژگیهایی كه همه از او سراغ داریم، همان احمدینژادی كه قبل از رئیس جمهور شدنش، اتهام زنی به دیگران را با نمایش هالهای مقدس دور سر خود و اطرافیانش شروع كرد و در طول این هفت ساله ادامه داده و روشهایی را به كار گرفته كه درشان یك مدیر نظام اسلامی نیست: وی قبل از انتخابات گفت «اگر بنده رئیس جمهور شوم بسیاری از لولههایی كه به خزانه وصل است و اموال مردم را میمكد قطع خواهم كرد» (10 خرداد 1384) و بعد از مرحله اول گفت «آنچه از صندوق بیرون آمد وحی الهی است» (30خرداد 1384) و به این ترتیب نشان داد كه برای بالا رفتن از چه روشهایی استفاده میكند و چگونه حاضر است همه داشتههای انقلاب و اعتقادات را برای خود هزینه كند، زیر سوال بردن همه دولتهای قبل از خود، ادعای وجود هاله نور دور سرش بعد از سفر به نیویورك و در همان زمانها رویارویی با علما و مراجع در داستان ورود زنان به ورزشگاهها، انتساب عملكردش به امام عصر (عج) و در عین حال زیر بار گرانی و تورم و سوء مدیریت نرفتن، انكار هولو كاست از یكطرف و حمایت از سخنان مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل از یك طرف، از اصولگرایی دم زدن و از سوی دیگر تكذیب شعار «نفت بر سر سفرهها بردن» در حالی كه هم متن سخنانش در این زمینه و هم عكس بیلبوردهای تبلیغاتی اش وجود داشت، ادعای عدالت داشتن و دائم از آن دم زدن و در كنار آن، مانع از بررسی پروندههای اطرافیان شدن و عنوان اینكه كابینه خط قرمز من است، اظهار اینكه اسامی مفسدان اقتصادی در جیب من است و در عین حال اطرافیان خود و رفتارشان را ندیدن، در ظاهر دم از قانون زدن و در باطن نهادینه كردن قانون گریزی و... اتفاقاتی نیست كه یكبار و دوبار اتفاق افتاده باشد و از یاد برود.
اگر بخواهیم اتفاقات دیروز را به صورت مجرد بررسی كنیم و بپرسیم كه واقعا چه شده است كه دیروز مجلس شورای اسلامی و مردم شاهد وضعیتی بودند كه اصلا در شان یك نظام اسلامی و سالم نیست، به نتیجهای نمیرسیم، باید همه اتفاقاتی كه طی هفت هشت سال اخیر بوقوع پیوسته را زنجیرهای از اتفاقات بدانیم كه به هم مربوط بودند و نتایج و پیامدهای همه اتفاقات و رفتارها و كردارهای این سالها هرگز به محدوده ای خاص نیست، مگر حرفهایی كه در ایام انتخابات ودر مناظرههای انتخاباتی بیان شد را میتوان تمام شده دانست و مثلا گفت كه بر گذشتهها صلوات بفرستیم ؟!
همه آنچه دیروز در مجلس بوقوع پیوست، برآیند و پیامد همه این اتفاقات است و اگر روزگاری در مقابل حرفها و رفتارهای ناپسند در تریبونهای رسمی و غیر رسمی، در مناظرههای انتخاباتی و در اتهام زنیهای عجیب و غریب و در سوءاستفاده از اعتماد و توجه مردم، آن چنان كه باید موضع گیری میشد، چنین نمیشد كه داستان «بگم – بگم» به مجلس شورای اسلامی برسد و به قول معروف، چاقو دسته خودش را ببرد! از سوی دیگر داستانی كه سعید مرتضوی برای فاضل لاریجانی درست كرده بود، دعوت و فیلم برداری كردن و سوء استفاده از آن برای فشار به رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه، هم علی القاعده اولین بار نیست كه صورت میگیرد و بد نیست كه در این زمینه هم كمی تا قسمتی گذشته سعید مرتضوی و رفتارهایش بررسی شود كه آیا پیش از این هم چنین كارهایی نشده است و آیا این رویه جاری برای بعضی گروهها و افراد مجرم نبوده است؟!
سخنان دیروز علی لاریجانی در پاسخ به حرفهای احمدینژاد را هم میتوان مرور كرد و به موضوع دیگری اشاره كرد : اینكه نه تنها رفتارهای احمدینژاد ندیده گرفته شد، بلكه كسانی كه با حسن نیت و دلسوزی، رفتارهای نادرست را تذكر میدادند، نیز به جای آنكه قدر ببینند و بر صدر بنشینند، با مشكلاتی مواجه شدند، و حالا حرفهای همان افراد از دهان علی لاریجانی بیان میشود.
دیروز لاریجانی در واكنش به اظهارات احمدینژاد گفت: «اقدامات مافیایی و توطئه آمیز در سطح یك رئیس جمهور نیست و برخی رفتارهای دولت كیان اخلاقی جامعه را به فساد میكشاند»، «شما افرادی را به عنوان یاران خود انتخاب كردهاید كه پرونده دارند و نمیگذارید به آنها رسیدگی شود»، «شما قانون را تمكین نكرده اید»، « این یك اقدام توطئه آمیز علیه رئیس قوه مقننه نبود؟! كه آقای مرتضوی بستگان ما را دعوت میكند بعد فیلم میگیرد؟ دستگاه تحت نظر رئیسجمهور چطور این كار را میكند نمیدانیم ولی ما از این كارها نمیكنیم.
خود این كار یك كار مافیایی نیست؟ این اخلاق است؟ ودر سطح یك رئیس جمهور است كه دیگران را تهدید كند؟ آقای رئیس جمهور مشكلات كشور اینهاست»، «چه فایدهای دارد از عدالت صحبت كنیم و با این روشها كیان اخلاق جامعه را به فساد بكشانیم» و... این سخنان به نظرتان آشنا نیست و در مناظرههای انتخاباتی بیان نشده بود؟! و بارها منتقدان دولت این سخنان را در این هفت هشت سال نگفته بودند؟! دیروز، مجلس شورای اسلامی فقط سكانس دیگری از «بگم– بگم » بود، سكانسی كه قرار نبود در فیلمنامه باشد اما باید امیدوار باشیم كه این روش و رفتارها پایان یابد و این سكانس پایانی این گونه رفتارها باشد.
ادامه چنین وضعیتی نه به نفع مردم است و نه مشكلی از كسی حل میكند و نه كمكی به انتخابات پیشرو میكند، از همه حوادث سالهای اخیر عبرت بگیریم و سعی كنیم در این روزها شرایطی فراهم شود كه آرامش دوباره به كشور بازگردد و فشاری كه روی دوش مردم است، كاهش یابد.
شرق:خوشآمد در نشست مونیخ
«خوشآمد در نشست مونیخ»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم یوسف مولایی است كه در آن میخوانید؛كنفرانسهای بینالمللی محل مناسبی برای تبادل نظر نمایندگان كشورها و تصمیمسازی در مناسبات بینالمللی است. كنفرانس امنیتی مونیخ به لحاظ اعتبار و جایگاه خود فضای مناسبی برای هم اندیشی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم كرده و فرصت مناسبی برای هماندیشی كنشگران بینالمللی ایجاد میكند. حضور نمایندگان ائتلاف ملی سوریه در این اجلاس و عدم دعوت از نمایندگان دولت سوریه بیانگر این واقعیت است كه تحولات سوریه وارد مرحله جدیدی از روند خود شده است.
آقای «الخطیب» به عنوان رییس شورای ائتلاف ملی، نشستها و مذاكرات مختلفی با نمایندگان رسمی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برگزار كرد. در این میان، دیدار و مذاكره وی با وزرای امور خارجه ایران و فدراسیون روسیه كنجكاوی و توجه بیشتری را به خود جلب كرده است. با توجه به مواضع قاطع ایران و روسیه در حمایت از دولت اسد و مخالفت با هرگونه مداخله خارجی در امور داخلی سوریه، صرف دیدار با نماینده ائتلاف ملی میتواند به منزله انعطاف در این مواضع قلمداد شود.
2-مهمتر از این مذاكره با آقای الخطیب، ارتقای جایگاه شورای ملی ائتلاف و پذیرش جایگاه ائتلاف به عنوان مخاطب دارای صلاحیت بینالمللی از دیگر موضوعات قابل توجه این نشست است. هرچند كه بیش از صد كشور جهان قبلا «شورای ملی ائتلاف» را به رسمیت شناخته و در سطوح مختلفی با آن روابط دیپلماتیك برقرار كردهاند با این وجود دیدار با وزرای امور خارجه ایران و فدراسیون روسیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نقطه عطفی در روند گذار سوریه به شرایط جدید و البته گامی مثبت و سازنده محسوب میشود.
قبلا گفته شده هر ابتكار عملی كه بتواند از خشونت، خونریزی و تخریب بیشتر جلوگیری كند باید به عنوان یك اقدام بشردوستانه مورد استقبال قرار گیرد. ایران و روسیه میتوانند با استفاده از حسن مناسبات خود با دولت اسد، شرایط مساعدی برای انجام گفتمان فراگیر ملی در سوریه را فراهم كرده و از این طریق امكان برون رفت از بحران موجود را محقق سازند. ایران و روسیه از موقعیت منحصر به فردی در تاثیرگذاری مثبت و سازنده بر تحولات سوریه برخوردارند.
به همین دلیل هر دو نماینده سازمان ملل در امور سوریه یعنی آقای عنان و اخضر ابراهیمی به نقش تعیین كننده ایران و روسیه اذعان داشته و ایران و روسیه را به عنوان بخشی از «راه حل» معرفی كردهاند. دعوت سرگئی لاوروف از آقای معاذ الخطیب برای سفر به روسیه و انجام مذاكرات جدی و انتقاد گاه و بیگاه مقامات روسیه از مواضع آقای اسد، بیانگر این واقعیت است كه روسها، مواضع سابق خود مبنی بر محكوم كردن هرگونه مداخله خارجی در امور سوریه را حفظ كردهاند.
در عین حال آنها به رغم مخالفت جدی در شورای امنیت با هر قطعنامهای كه زمینه را برای مداخله نظامی فراهم میكند، به این باور رسیدهاند كه تداوم وضعیت موجود علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین و غیرقابل جبران به مردم سوریه خطر بسیار جدی برای امنیت و ثبات منطقه محسوب میشود. این تحلیل وجود دارد كه برای پایان بخشیدن به این بحران گزینهای جز كنار آمدن با شورای ملی ائتلاف و درگیر كردن آن با روند مذاكرات فوری و جدی با دولت سوریه وجود ندارد.
در شرایط موجود به نظر میرسد كه همهكنشگران بینالمللی از فعال شدن دیپلماسی روسیه و ایران استقبال میكنند. مسلما دیپلماسی روسیه از ظرفیت و شانس بسیار بالایی برای ایجاد فضای مناسب مذاكره برخوردار است. روسیه به عنوان عضو دایم شورای امنیت میتواند در قالب یك بازیگر تمام عیار بینالمللی از نفوذ و توانایی خود برای متعادل كردن مواضع كشورهای عربی، آمریكا و متحدانش سود برده و از سوی دیگر به عنوان یك دوست دولت سوریه، آقای اسد را به اتخاذ سیاستهای سازنده ترغیب كند.
از طرف دیگر روسیه میتواند از مناسبات عالی خود با ایران برای پیشبرد روند گذار مسالمتآمیز به شرایط جدید استفاده كند. این فرصت بسیار خوبی برای مخالفان اسد است كه به دور از احساسات و هیجانات و با درك مسوولیت تاریخی خود از مذاكرات مسكو استقبال كرده و شرایط را برای یك راهحل ملی، سازنده و مسالمتآمیز فراهم كنند.
متقابلا دولت آقای اسد نیز باید با درك مسوولیت تاریخی خود ابتكارات جدید فدراسیون روسیه را به عنوان یك فرصت ارزیابی كند. مسلما دولت روسیه در این حركت و ابتكار عمل، از هماندیشی و همراهی ایران سود خواهد برد. شروع هر چه سریعتر این مذاكرات چشمانداز و افق امیدواركنندهای برای مردم سوریه به تصویر میكشد. حمایت سازنده كنشگران بینالمللی از ابتكار عمل مشترك روسیه و ایران، راه به سوی آینده روشن را بسیار هموار میكند.
ابتكار: لطفاًدست نزنید قیمتش بالاست؟!
«لطفاًدست نزنید قیمتش بالاست؟!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم هادی وكیلی است كه در آن میخوانید؛در گذشته این جمله اتكت روی كالاهای نایاب،گرانقیمت و عتیقجات بود ولی حالا به جای قیمت خود جنس به تابلوی بالای سر،سبزی خوردن،مواد غذایی،لوازم منزل و تمامی مایحتاج مردم تبدیل شده است.
مغازه دارها از فروش نرفتن اجناس و خرید نكردن مردم ناراحت نیستند بلكه ترجیح میدهند كه جنس امروزشان فروش نرود چرا كه مطمئن هستند فردا به قیمت بالاتری فروش خواهد رفت.مردم هم با حسرت از جلوی ویترین مغازهها رژه میروند و با مقایسه قیمتهای روزانه،سر سام میگیرند.گروهی حسرت به دل كه چرا روزهای قبل خرید نكرده اند و گروه دیگر انگشت به دهان در حیرت روزهای آینده اند.بخشی از مردم آینده نگر به صورت خود جوش دست به آنالیز نیازهای زندگی زده اند ومتناسب با واقعیتهای پیش آمده هر روز قلمی از سبد هزینهها را حذف میكنند ولی متاسفانه سرعت افزایش قیمتها قدرت تمركز خانوادهها را در محاسبه اولویتها و انتخاب موارد غیرضرور جهت حذف و صرفه جویی مختل كرده است.
فشار سنگین قیمتها دامنه انتخاب را هر روز گسترده تر میكند پیش از این،مردم نوبت خرید گوشت،مرغ و ماهی را در منحنی حذف و صرفه جویی داشتند و به جای خرید هفته ای یك بار به خرید دو هفته ای وحالا به ماهی یك بار محدود شده است اما این مقدار هم جوابگوی سونامی افزایش قیمتها نسبت دامنه صرفه جویی شامل میوه،برنج،حبوبات،پوشاك،و.... شده است.
اكنون كه تا شب عید نوروز كمتر از یك ماه و نیم بیشتر باقی نیست بخشی از مردم آیتم تغیییر دكوراسیون منزل و نو كردن مبلمان كه رسم هر ساله آنان بود را حذف كرده اند و دیگر از آنهمه حرص و عطش خرید شب عید كه از سه ماه پیش همه را میگرفت و باعث ترافیك سنگین خیابانها بود، خبری نیست.گویا واقعیت اقتصاد امروز ایران در حال اصلاح فرهنگ عمومی است همواره محدودیت و مضایق و فشارها، قدرت اصلاح گری و پالایش رفتار را دارد البته همه مردم در چنین هنگامههای،رفتار یكسانی ندارند.
آنچنانكه گفته آمد برخی باآینده نگری، خود به استقبال مشكلات رفته و شرایط را تطبیق میدهند.منطق زندگی را با منطق واقعیتها سازگار میسازند اما برخی این روزها تمام یاد و ذكرشان خریدن،انباشته و جمع كردن میباشد.در منطق اینان نه یادی از قناعت هست و نه ذكری ازمناعت طبع وجود داردو نه ذره ای رحم نسبت به دیگران دارند.ذكرشان قیمت لحظه ای دلار و سكه شده است و از اینكه چرا بیشتر خرید نكرده اند و انباشت بیشتری ندارند حرصشان بالاست.
این گروه به دلیل حسرت و طمع نسبت به قیمتهای آینده مناعت طبع از دست داده اند و دیوانه وار،دل و اعصاب به سیل بازارسپرده ا ند.بی رحمانه نسبت به تحولات پیرامون گمان آن دارند كه میتوانند با انباشت بیشتر و سودهای مقطعی جان سالم به در برند.شاید نمیدانند همه سرنشینان یك كشتی هستیم و میخ به دست گرفتن و سوراخ كردن آن به غرق شدن همگان میانجامد.
امیر المؤمنین علی(ع) فرمود:"كسی كه به خاطر دنیا اندوهگین باشد از قضا و قدر الهی ناخشنود است" آن كه دلش با دوستی دنیا پیوند خورده باشد قلبش به سه چیز آلوده میگردد:1- اندوهی كه از او جدا نشود 2- حرصی كه او را ترك نگوید و3-آرزویی كه هیچگاه به آن نخواهد رسید.
آرمان:تغییر موضع در قبال سوریه و تحكیم موقعیت ایران
«تغییر موضع در قبال سوریه و تحكیم موقعیت ایران»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم
محمدعلی سبحانی است كه در آن میخوانید؛تلاشهای مقامات دیپلماتیك ایران برای تعدیل اوضاع در سوریه با جدیت بیشتری ادامه دارد و این روزها همزمان علیاكبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران در جریان كنفرانس مونیخ و همینطور سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی كشورمان در سوریه مشغول رایزنیهایی در این خصوصاند. اكنون ایران سعی در ایجاد تفاهم میان تمام گروههای درگیر در سوریه با دولت بشار اسد را دارد. اتخاذ این موضع و تلاش برای درك مخالفان آقای اسد مطمئنا حركتی سازنده برای كشورمان خواهد بود.
ملاقات آقای صالحی با معاد الخطیب حركتی مثبت است كه باید ادامه یابد و اصرار بر پیگیری این دست اقدامات از سوی كشورمان ضروری به نظر میرسد. ایران تا نتواند با طرفهای داخلی و خارجی دولت آقای اسد ارتباط برقرار كرده و به گفتوگو با آنها بنشیند، در جهت تعدیل شرایط سوریه نمیتواند در كوتاه مدت گام موثری بردارد.
همانگونه كه طرفهای مخالف دولت اسد نیز كه تا چند ماه پیش به شكل یكسویه در موضع نفی كامل نظام سیاسی این كشور بودند نتوانستند حركتی سازنده انجام دهند و نهایتا به این نتیجه رسیدند كه حل بحران سوریه به جز از راه مفاهمه دو طرف داخلی و خارجی درگیری در این بحران امكانپذیر نیست. بر این اساس كشور ما هم در راستای كاهش حجم فشارها باید این سیاست را با قدرت ادامه دهد. درخصوص مساله سوریه چنین اقدامی دو دستاورد كلی و مهم برای ما خواهد داشت.
اول آنكه تلاش برای مفاهمه با مخالفان بشار اسد امكان رسیدن به راهحلی دیپلماتیك را افزایش میدهد كه از این بزنگاه هم افق مسائل منطقه درخصوص سوریه امید بخشتر خواهد شد و هم باعث تحكیم بیشتر جایگاه ایران در مسائل منطقهای میشود. از سویی اتخاذ موضعی میانی بین دولت سوریه و مخالفان آن تاثیر بسیاری بر جایگاه كشورمان در مساله سوریه و تحولات آن خواهد داشت.
واقعیت این است كه ایران درخصوص سوریه نباید فرصت را از دست بدهد چرا كه میتواند از آن برای تحكیم وجهه بینالمللی خود استفادهای بینظیر كند. اما هنوز هم برای گرفتن امتیاز مثبت در این خصوص دیر نشده و ایران با توجه به سطح نفوذی كه در منطقه و سوریه دارد میتوان نقشی سازنده به نفع خود و منطقه ایفا كند.
بهار:حركت در مسیر صحیح
«حركت در مسیر صحیح»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم محمدعلی سبحانی است كه ر آن میخوانید؛از حدود چهار ماه پیش موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه دستخوش تحولاتی شده و حمایت یكجانبه از دولت اسد جایش را به میانجیگری و تلاش برای یافتن راهحل سیاسی برای حل بحران داده است. حالا وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران با رهبر مخالفان اسد دیدار و گفتوگو كرده است. این دیدار نشان میدهد كه ایران گام بزرگی در این مسیر برداشته و باید تایید كرد كه این رویكرد، منطقی و در جهت منافع جمهوری اسلامی است.
رفتارهای چهار ماه اخیر دستگاه دیپلماسی ما در قبال بحران سوریه نیز نشان از برنامهای مشخص برای اصلاح مواضع پیشین است. هر چند شرایط بهگونهای است كه ممكن است ایران بهزودی پاسخ مثبتی از سوی مخالفان دریافت نكند اما این مسئله نباید مانع ادامه روند كنونی شود.
دلیل این مسئله هم این است كه با توجه به رویكرد پیشین ما در قبال این بحران، مخالفان نمیتوانند بهزودی با دولت ایران به شكل گسترده و جدی توافق كنند و به تبع آن تفاهم گستردهای میان مخالفان و دولت سوریه صورت بگیرد. اما مهم این است كه این موضع و این مسیر ادامه یابد، همه تلاش كنند بین طرفین درگیر در بحران سوریه راهحلی یافت شود و در نهایت خشونتها در سوریه متوقف شود.
همزمان با این دیدار، آقای جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی ایران به دمشق سفر كرده و با مقامات این كشور از جمله بشار اسد دیدار كرده است. پیش از آن هم سرگئی لاورف، وزیر خارجه روسیه هم با معاذ الخطیب دیدار كرد. به وضوح میتوان دید كه پشت این دو ملاقات تصمیمی مشترك میان ایران و روسیه وجود دارد تا نشان داده شود كه موضع آنها بر مبنای مذاكره با دو طرف درگیری و تلاش برای حل مشكلات سوریه از طریق گفتوگو است.
با این حال نكته اساسی در حل بحرانها این است كه همه دولت باید در ساختار خود مخالفان را بپذیرند، این غلط است كه آنها را تروریست یا وابسته به بیگانه خطاب كنیم. در سوریه هم همین رویكرد دولت موجب بحرانی شدن اعتراضها شد و آن را به وضعیت كنونی كشاند كه میتوان آن را «بنبست» تلقی كرد اما ادامه شرایط «بنبست» هم زمینهای ایجاد میكند كه دو طرف متوجه شوند باید دنبال راهحل سیاسی باشند.
بنابراین میتوان اینگونه تصور كرد كه دیدار معاذ الخطیب و علیاكبر صالحی نشانگر خروج نسبی طرفین از بنبست سیاسی باشد. هر چند هنوز نمیتوان خوشبین بود كه اختلافات عمیق میان دولت سوریه و مخالفان به سادگی حل شود و این دو به سر میز مذاكره بروند.
دنیای اقتصاد: پای نامرئی دولت روی دست نامرئی بازار
«پای نامرئی دولت روی دست نامرئی بازار»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دكتر سید احمد میرمطهری است كه در آن میخوانید؛اگر پای صحبت اقتصاددانان آشنا با اقتصاد ایران نشسته و چارهجویی برای مشكلات كنید،آنها قبل از هر اقدامی به ضرورت حل مشكل ساختاری اقتصاد ملی، اشاره كرده و نظام مبتنی بر بازار را در مقایسه با بزرگ شدن دولت راهكار خروج از بسیاری از بنبستها میدانند. صاحب این قلم هم بهطور اصولی با این تفكر موافق است؛ اما برای به اجرا در آوردن آن جهتگیریهایی را توصیه میكند.
اصلاح ساختار اقتصاد ملی قبل از هر چیز، نیازمند داشتن دیدگاه توسعهای برای بخش صنعت و صنعتی شدن است، آن هم در استانداردهای جهانی. تحقق این مهم هم مستلزم ثبات كلان اقتصادی و هم برقراری الزاماتی در ابعاد قانونی، سیاسی و اقتصادی است. اما مهمترین وجه این دیدگاه توسعه بخش خصوصی است و رشد بخش خصوصی هم مستلزم استقرار تاسیسات بازار است و بهطور مشخص منظور از تاسیسات بازار، كوچك كردن و كم كردن دخالتهای دولت در اقتصاد، آزادسازی اقتصادی و استقرار نظام قیمتها است. در این فرآیند آخرین مرحله هم میتواند خصوصیسازی واقعی باشد. اما چه شده كه بخش خصوصی ایران نتوانسته یا نمیتواند توسعه و رشد خود را با آهنگی مناسب با خواستههای اقتصاد ملی هماهنگ كند.
اگر نیازهای بخش خصوصی را برای رشد این بخش فهرست كنیم از كارآفرینی، ظرفیتهای سرمایهای، نیروی انسانی و زیربنایی شروع میشود تا پول كه همگی در بخش خصوصی هست، پس چه چیزی كم است كه هر روز عرصه را به طرف مقابل كه خواهان گسترش حجم و دخالت دولت است، واگذار میكند؟ آیا علت اصلی، ریسكگریزی بخش خصوصی نیست؟ آیا توقع بخش خصوصی حاضر بودن همه چیز برای این بخش، توسط مهر و سپهر است؟ امروز آنچه اهمیت دارد این است كه هم بخش خصوصی و هم دولت در راستای منافع ملی با یكدیگر همكاری كنند. اگر از بخش خصوصی در اینجا انتقادی شد، شرط انصاف، نقدی از دولت را هم میطلبد.
بهطور مثال جریان واگذاریها و خصوصیسازیها طی سالهای اخیر بهجز گسترش حوزه نفوذ بخشهای عمومی و شبهدولتی نتیجهای نداشته است یا اجرای فاز اول طرح تحول اقتصادی و حذف یارانهها كه منجر به وابستگی بیشتر مردم به دولت، حداقل از جنبههای درآمدی شده، فعلا ارمغانی برای بخش خصوصی نداشته است.اما برای طرفداران سرسخت اقتصاد مبتنی بر بازار نیز نكتهای هست. از یكی از چهرههای بزرگ اقتصاد در سطح بینالمللی نقل است كه «بازار خدمتگزار خوبی هست؛ ولی ارباب خوبی نیست.»
ترجمان این عبارت آن است كه همه چیز را نمیتوان به بازار سپرد و تنها از این مكانیزم برای دستیابی به رشد استفاده كرد. در اینجا در عین حال این توقع هم هست كه دولت به نوبه خود به سمت رویكردهای طبیعی خود سوق پیدا كند؛ یعنی بسترسازی برای رشد و ساماندهی بازارها و تنظیم آن و جلوگیری از افراط و نظم بخشی.امروز دنیا فهمیده است كه بازار باید خدمتگزار اقتصاد ملی باشد نه ارباب آن و تحولات و رخدادهای ناشی از بحران مالی جهانی از سال 2008 میلادی تا به امروز تاییدی است بر این ادعا. این وظیفه بخش خصوصی است كه به نحوی عمل كند كه دولت پای نامرئی خود را از روی دست نامرئی بازار بردارد، اگر چنین نشود، نتیجه آن جز پافشاری چیزی نیست.