پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۳

بابا مخیر چهره ماندگار دامپزشکی و مرد علمی ایران درگذشت

ايران اكونوميست :بابا مخیّر چهره ماندگار دامپزشکی ایران و مرد علمی سال ۱۹۹۸ ایران در سن ۷۱ سالگی درگذشت.
کد خبر: ۱۵۲۰۵

 بابا مخیر چهره ماندگار دامپزشکی و مرد علمی ایران درگذشت

به گزارش خبرگزاری فارس ، مرحوم استاد بابا مخیر چهره ماندگار دامپزشکی ایران دارای مدرک دکترای عمومی دامپزشکی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و دکترای تخصصی علوم زیستی (اقیانوس شناسی) از دانشگاه پاریس بود که پیکر این استاد امروز تشییع و به خاک سپرده شد.

وی در سال 1997 به عنوان دامپزشک نمونه جهان و نیز در سال 1998یک سال بعد از سوی مرکز بین المللی بیوگرافی کمبریج به عنوان مرد علمی سال برگزیده شد.

بابا مخیّر متولد 1320 بود، پس از سالها تدریس و تحقیق به ویژه در زمینه بیماریها و انگلهای ماهیان با درجه استادی به افتخار بازنشستگی نائل شده و عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بود.

تألیف و ترجمه چهار جلد کتاب و انتشار 80 مقاله علمی از جمله خدمات ارزشمند این استاد مرحوم است.

همچنین ریاست دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ، معاونت تحقیق فرهنگستان علوم ، ریاست گروه اقیانوس شناسی یونسکو در ایران و غیره از جمله برخی مسئولیتهای ایشان بوده است.

از مهمترین خصوصیات استاد که در همان برخورد اول نظر مخاطب را به خود جلب می‎کرد، ویژگی بارز اخلاقی و منش والای ایشان و در عین استادی فروتنی قابل ملاحظه استاد بود.

وی در مورد معرفی خود به حکیم مهر گفته بود: من در سال 1345 فارغ التحصیل شدم. پایان نامه‌ام درباره بیماریهای قارچی دامی بود. مرحوم دکتر علوی و مرحوم دکتر رفیعی و بخصوص جناب آقای دکتر شیمی که عمرشان باعزت باشد و خداوند حفظشان کند پیشنهاد کردند که در دانشکده دامپزشکی مشغول خدمت بشوم. آن موقع خدمت نظام انجام می‎دادم و بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی به خدمت اعزام شده بودم. یک توضیح هم عرض کنم که من رتبه اول بودم و طبق مقررات باید به خارج اعزام می‎شدم، ولی وزیر فرهنگ آن زمان تصمیم گرفته بود با هزینه های اعزام به خارج مدرسه بسازند و از بدشانسی یا خوش‏شانسی از این امتیاز محروم شدم! لذا به پادگان ونک برای خدمت نظام می‎رفتم که پنجاه رأس اسب داشتند و من و آقای دکتر سبزپوشان بعد از اینکه درجه گرفتیم مأمور آنجا شدیم. کشیک‎های شب را من داشتم که بتوانم صبح آزاد باشم و به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و گروه انگل شناسی و قارچ‎شناسی که آن زمان جزء گروه انگل شناسی بود ولی الآن جزء گروه میکروبیولوژی است. عرض کردم که پایان نامه‎ام هم در زمینه مونیلیازیس بود و بیشتر هم با جناب سرهنگ آژیر در امور دواب ارتش در میدان رشدیه کار می‎کردم. مدتی مقدمات آزمایشگاه قارچ شناسی را فراهم کردم و بعد کتابی ترجمه کردم به نام Fungal Disease of Animal و چند نفر از همکاران بعداً علاقمند شدند که در این زمینه کار کنند. خانم دکتر شیبانی از مرکز بهداشت دانشگاه تهران درخواست انتقال به دانشکده ما کردند و اول به صورت مأمور آمدند. بعد از مدتی مرحوم دکتر عزیز رفیعی بنده را خواستند و گفتند که گروه قارچ شناسی به حد اشباع رسیده و من فکر کردم می خواهند من را مرخص کنند. گفتم جناب رئیس می خواهید من را مرخص بفرمایید؟! فرمودند نخیر ، رشته جدیدی برای دانشکده در نظرگرفته‎ایم که می‎خواهیم شما را برای آن کاندید کنیم و آن دریاشناسی و اقیانوس شناسی است. ایشان فرمودند با این امکانات آبی نظیر دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان و آبهای داخلی که در کشورمان هست در آینده نیاز زیادی به مسائل دامپزشکی و بهداشتی آبزیان خواهیم داشت. گفتم درخدمتم. شاید هم از روی حرف شنوایی من، گفتند کمک می‏کنم که به فرانسه برای تحصیل در این رشته بروید. در این زمان بود که فعالیت قارچ‎شناسی را کم کردم و به آموزش زبان فرانسه در درجه اول و فراهم کردن مطالبی در رابطه با این رشته جدید مشغول شدم.

قرار شد که از طرف دانشگاه تهران به رایزن فرهنگی سفارت فرانسه برای اخذ بورس معرفی بشوم. اول آنجا مصاحبه انگلیسی با ما کردند و بعد هم فرانسه، چون توضیح داده بودم که در زمان دبیرستان انگلیسی خوانده و تازه شروع به خواندن فرانسه کرده بودم و بالاخره موفق شدم. منتها چون هنوز رسمی نبودم قرار شد حقوقم قطع بشود و بعد از اینکه برگشتم و رسمی شدم دوباره برقرار شود و با هنوز هزینه بورس تحصیلی که حدود هفتصد فرانک بود عازم فرانسه شدم. در آنجا در دانشکده علوم رشته اقیانوس شناسی زیستی مشغول به تحصیل شدم. توضیحاً عرض کنم که اول استاد من پروفسور دراش گفتند که من باید سال آخر دوره لیسانس این رشته را بگذرانم چون رشته‏ام را از دامپزشکی به زیست دریا و اقیانوس شناسی داشتم تغییر می دادم. من چیزی نگفتم ولی بعد از اینکه از اتاقشان بیرون آمدم از منشی پرسیدم که این قانون است؟ ایشان فرمودند : در فرانسه قانون ، خود استاد است! گفتم پس می شود یک وقت دیگری به من لطف کنید؟ فکر می کنم دوشنبه رفته بودم چهارشنبه مجدداً نوبت دادند. من رفتم خدمتشان و توضیح دادم که در ایران و دانشگاه تهران مسائل ماهی شناسی و علوم زیستی دریایی در دانشکده دامپزشکی است و این هم یک فرهنگ است. ایشان چند سؤال کردند که چه کار تابحال کرده‎اید؟ من یک کتابی را ترجمه کرده بودم ، البته فرد دیگری رقیب من شده بود و آن را زودتر چاپ کرده بود ، نام این کتاب دنیای زیر اقیانوس‌ها بود. ایشان بعد از اینکه چند سؤال هم در این زمینه پرسیدند فرمودند بروید برای دوره فوق لیسانس ثبت‌نام کنید که یک سال اضافی به این صورت لغو شد و یک دنیا شادی و خوشحالی برایم به همراه داشت. البته در شورای آموزشی دانشگاه پاریس هم ایشان معادل لیسانس اقیانوس شناسی زیستی را برای من گرفته بودند و برمبنای آن اجازه دادند که به دوره فوق لیسانس بروم. خلاصه کلام اینکه فرمودید انتخاب این رشته خواستم بگویم این رشته به دلخواه من نبود! یک سال آموزش در آزمایشگاه و دانشگاه و سه ایستگاه دریایی مدیترانه شرقی ، غربی و مانش در شمال فرانسه سپری شد.

بعد از آن پایان نامه‎ام بود که موضوع انگلهای ماهیان خاویاری دریای خزر را انتخاب کردم. بنابراین بطور خلاصه عرض کنم که دامپزشکی در زمینه آبزیان تخصص من است و در این دنیای وسیع روی انگلها کار کردم و چون در گروه انگل شناسی هم مشغول بکار بودم پلی زدم بین مسائل دریایی و اقیانوسی و انگل شناسی.دکترای من را که ارزیابی کردند نوشته‏اند دکترای علوم زیستی اقیانوس است.

روحش شاد.
آخرین اخبار