به گزارش شرق، ماموران پليس شهرستان كازرون چندي قبل در جريان وقوع قتل در يك منزل مسكوني قرار گرفتند. وقتي به آنجا رفتند با زني ميانسال مواجه شدند كه گلولهاي به سينهاش اصابت كرده بود. شواهد نشان ميداد تير از فاصله نزديك به مقتول كه عصمت نام داشت شليك شده است. از سويي از آنجا كه نشانهاي از وقوع سرقت يا ورود غريبه به خانه وجود نداشت كارآگاهان به اين نتيجه رسيدند كه قتل توسط يكي از اعضاي خانواده عصمت انجام شده است به همين دليل شوهر و پسر اين زن در مظان اتهام قرار گرفتند. اما شوهر عصمت در قتل بيگناه بود.
او در بازجوييها از اختلافاتي سخن به ميان آورد كه با پسرش حميد داشت. او گفت اين اختلافات عصمت را هم درگير كرده و باعث شده بود حميد با مادرش چندين بار مشاجره كند. از آنجا كه حميد از خانه فرار كرده بود وي به عنوان مظنون شماره يك پرونده شناخته و تحقيقات براي پيدا كردن مخفيگاه او آغاز شد. اين تجسسها چند روز به طول انجاميد تا اينكه بالاخره افسران جنايي ردپاي جوان فراري را پيدا كردند و توانستند او را به دام بيندازند.
حميد وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به قتل مادرش اعتراف كرد و گفت از كاري كه كرده به هيچوجه پشيمان نيست. وقتي حميد به بازپرس ويژه قتل معرفي شد و توسط وي تحت بازجويي قرار گرفت جزييات جنايت و انگيزهاش را از قتل فاش كرد و گفت: «من از مدتها قبل ميخواستم براي خودم خودرويي بخرم اما هيچ پولي نداشتم چون شاغل نبودم و براي گذران زندگي از پدرم پول ميگرفتم چند بار به پدرم اصرار كردم برايم ماشين بخرد اما قبول نكرد و گفت پول كافي براي اين كارها ندارد. من از اين رفتارهاي او خيلي ناراحت شدم تا اينكه فكري به ذهنم رسيد و آن را با پدرم در ميان گذاشتم و به او گفتم سهم ارث من را تا وقتي زنده است، بپردازد تا بتوانم خودرو موردعلاقهام را بخرم اما پدرم با اين پيشنهاد هم مخالفت كرد.»
متهم به قتل ادامه داد: «مخالفت پدرم با خواستههاي من باعث شد با او دچار اختلاف شوم و در اين بين كسي نبود كه از من حمايت كند و مادرم هميشه طرف پدرم را ميگرفت و از او جانبداري ميكرد، همين موضوع سبب شده بود از نظر رواني به شدت به هم بريزم. مادرم هميشه من را تحقير ميكرد و رفتارهايش با توهين همراه بود. ديگر نميتوانستم اين وضعيت را تحمل كنم. تا اينكه روز حادثه دوباره بر سر اختلافات قديمي با مادرم جر و بحث كردم و در حاليكه به شدت عصباني بودم ناگهان ياد سلاحي افتادم كه از مدتها قبل در خانه نگهداري ميكرديم. سراغ آن رفتم و گلولهاي به مادرم شليك كردم. بعد از اينكه مادرم فوت شد براي اينكه دستگير نشوم فرار كردم. در اين مدت هم به هيچوجه احساس عذاب وجدان نداشتم و الان هم از كاري كه كردهام پشيمان نيستم چون رفتارهاي مادرم با من تحقيرآميز بود.»
بازپرس پرونده بعد از ثبت كردن اعترافات اين جوان از آنجا كه وي سابقه بيماري رواني داشت او را به پزشكي قانوني معرفي كرد تا درباره ميزان جنون وي تحقيق شود. بنا بر اين گزارش متخصصان پزشكي قانوني بهزودي پسر جوان را معاينه خواهند كرد و تحقيقات پيرامون اين پرونده پس از اعلام نظريه متخصصان ادامه خواهد يافت.