روزنامه تهران امروز: 2 ماه قبل بود که رکورد دار شکار سیمرغ سینمای ایران به مناطق زلزلهزده ورزقان رفت. پرویز پرستویی 57ساله، همزمان با روز جهانی کودک به مدت 12 روز به همراه تعدادی از هنرمندان بین روستاها چرخید و برای بچهها، کتاب خواند، برایشان قصه گفت و با آنها بازی کرد تا حالشان را خوب کند؛ حالی که از اواخر مرداد و زلزله 6.2 ریشتری در منطقه اهر و ورزقان به هم ریخته بود.
سخنگوی کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری استان کرمانشاه گفته است؛ مراسم حقوق بشر ایران در کرمانشاه برگزار ميشود و اولین تندیس مهر این کمیسیون به پرویز پرستویی اهدا خواهد شد.
شکارچی سیمرغ
این بازیگر 2 تیر 1334 در روستای چارلی کبودرآهنگ همدان به دنیا آمد ولی در دروازه غار، گمرک و نازی آباد تهران قد کشید و در روزهایی که ترجیح داده کمتر سراغ بازیگری برود به سراغ زلزلهزدگان رفت. دوری او از بازیگری و انتقادات تندش به وضعیت موجود سینمای ایران حتی شایعه خداحافظیاش از بازیگری را سر زبانها آورد و گفته شد او با این کار میخواهد به روستای چارلی برگردد و همانجا کشاورزی کند، شایعهای که البته توسط خود او رد شد.
با این حال این فعالیت انسان دوستانهاش در ماجرای جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان ورزقان باعث شد تا کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای استان کرمانشاه، پرستویی را به عنوان برنده اولین «تندیس مهر» حقوق بشر انتخاب کند، اتفاقی که شبیه آن در بهمن 62 افتاد. در آن سال، پرستویی 28 ساله برای بازی در اولین فیلم سینماییاش، «دیار عاشقان» (حسن کاربخش) اولین جوانی بود که در تاریخ جشنواره فیلم فجر، سیمرغ میگرفت.
کاری که بعد از آن در ادوار دیگر جشنواره فیلم فجر، 3 بار دیگر تکرار شد تا پرستویی را با چهار سیمرغ بلورین، رکورددار سیمرغ بهترین بازیگر مرد ایران کند. سیمرغهایی که برای بازی در فیلمهای «دیار عاشقان» (حسن کاربخش / 1362)، «آژانس شیشهای» (ابراهیم حاتمیکیا /1376)، «بید مجنون» (مجید مجیدی / 1383) و «به نام پدر» (ابراهیم حاتمی کیا / 1384) شکار کرد. این جوایز البته در کنار انواع تقدیرها و جوایز دیگر جشنوارههایی مثل دفاعمقدس و جشن خانه سینما قرار ميگيرد.
سالهای طلایی 70
به نظر عدهای از منتقدان، دهه 70 سالهای طلایی پرستویی است که او ستاره فیلمهای «ابراهیم حاتمی کیا»، «محمدرضا هنرمند» و «کمال تبریزی» بود و با همراهی آنها در سینمای ایران اوج گرفت. سالهایی که در تلویزیون هم با «محمد ابوبکر» در سریال «امام علی» (داوود میرباقری)، «آپارتمان» (اصغرهاشمی)، «آوای فاخته» (بهمن زرین پور) و «خاک سرخ» (حاتمی کیا)، دیده شد.
سالهایی که تا نیمه دهه 80 ادامه پیدا کرد و به رضای مارمولک (کمال تبریزی) و دو سیمرغ پی در پی در سالهای 83 و 84 برای مرد میانسال کور «بید مجنون» و پدر شیدای «به نام پدر» رسیده بود. به گفته عدهای از منتقدان از این دوره به بعد دوران افول پرستویی آغاز شد. دورهای که او مدام، با تکرار شخصیت حاج کاظم آژانس شیشهای با آن چشمان اشکبار و چهرهای غمزده، بعد از ۱۶ سال در قالب اسیری از جنگ برگشته (خرس/ خسرو معصومی) یا رزمندهای از کما بیرون آمده (سیزده 59 / سامان سالور)، به تکرار افتاد.
این منتقدان حتی معتقدند آخرین کار تلویزیونی پرستویی، آشپزباشی هم از سریال قبلی هنرمند یعنی زیر تیغ، ضعیفتر است. کم نیستند کسانی که میگویند ستاره، ستاره است و در دوران سکون فعلی سینما که خبری از اثری درخشان نیست، پرستویی نباید سابقه و اعتبارش را خرج آثار سطح پایین کند و کنار نشستن بهتر از پرکاری بیهوده است. بازی در 32 فیلم و 8 سریال در عرض 30 سال که نشانهای از گزیده کاری است و صید چهار سیمرغ جشنواره که در بین بازیگران مرد سینمای ایران، رکوردی دست نیافتنی به نظر میرسد گواهی موفقیت پرستويي است.
مرد دیالوگهای ماندگار
پرستویی به عشق سینما قید هیاهوی فوتبال در دوران نوجوانی را زد. آن هم در حالیکه مهراب شاهرخی او را دروازهبان تیم کارگران کرده بود و همینطور قید کارمندی دادگستری را که نشانهای از معاش بهتر بود به واسطه همین عشق به سینما زد و بازیگر ماند تا تبدیل یه یکی از ستارگان سینما شود. پرستویی از ستارگانی است که بعد از انقلاب به سینما رسید.
بعد از «عزتالله انتظامی»، «محمدعلی کشاورز»، «علی نصیریان»و «داوود رشیدی» آمد- کسانی که غولهای سینمای آن دوراه به حساب میآمدند- و در کنار «خسرو شکیبایی»، «آتیلا پسیانی»، «رضا کیانیان»، «داریوش ارجمند» و... درخشید و ماند.
حالا سینمای ایران کلی دیالوگ دارد که با لحن و صدای او در تاریخاش ثبت و ضبط شده است؛ مثل «فیالواقع او اند لطافت،اند بخشش،اند بیخیال شدن واند رفاقت است»، «تو عزیز دلمی دل انگیز...اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود!»
«میدونی گردان بره خط، گروهان برگرده یعنی چی؟» و... اصلا آیا میتوان این دیالوگها و عبارات را جز با صدای پرویز پرستویی تصور کرد؟ در کنار این دیالوگهای ماندگار، نام شخصیتهای قابل توجهی در سینمای ایران هم با نام او گره خوردهاند مثل رضا مارمولک، حاج کاظم آژانس شیشهای، داوود روبان قرمز، سروان قربانی مومیایی 3، جواد کولی آدم برفی، صادق مشکینی لیلی با من است، سلیمانی بیست و... نکته جالب در مورد پرستویی تنوع شخصیتها و کاراکترهایی است که آنها را ساخته است.
شخصیت تاریخی محمد ابوبکر در سریال امام علی، نقش کمدی سروان قربانی در مومیایی3 و صادق در لیلی با من است، کاراکتري دراماتیک مانند پدر شیدا در به نام پدر و حاج کاظم در آژانس شیشهای. شاید اگر شخص دیگری این کاراکترها را بازی میکرد نه ماندگار میشدند و نه حتی خوب از آب در میآمدند.
ستاره فیلمهای جنجالی
علاوه بر اینها پرستویی با کارگردانان نام آشنا و کاربلدی هم کار کرده؛ مثلا با «ابراهیم حاتمیکیا» در آژانس شیشهای، «به نام پدر»، «روبان قرمز»، «موج مرده» و سریال «خاک سرخ».
با «کمال تبریزی» در «مارمولک»، «مهر مادری» و «لیلی با من است»، با «مجید مجیدی» در «بید مجنون»، با «محمدرضا هنرمند» در «مومیایی 3»، «مرد عوضی»، «عزیزم من کوک نیستم» و سریالهای «زیرتیغ» و «آشپزباشی»، با «احمد رضا معتمدی» در «دیوانه از قفس پرید»، با «مازیار میری» در «پاداش سکوت» و «کتاب قانون». فیلمهایی که پرستویی کار کرده عموما پرفروش و جریانساز بودهاند؛ مثلا دو فیلم «مارمولک» و «آدم برفی» که هر دو به دلیل مطرح کردن مسائل حساس از نیمه راه اکران از پرده پایین کشیده شدند. کمال تبریزی در مارمولک، نقش یک دزد را که لباس روحانی به تن میکرد به پرستویی سپرده بود و در آدم برفی (داوود میرباقری) همزن پوش شدن اکبرعبدی، مسئله ساز شد.
فیلمی که پرستویی در آن نوچه ارجمند بود و در همان مدت کوتاهي كه در سال 76 روی پرده رفت، چهار میلیون و سیصد هزار تومان فروخت. اگر چه در این سالهای اخیر هم فیلمی مثل «صدسال به این سالها»(سامان مقدم) و هم آخرین فیلمی که پرستویی در آن بازی کرد یعنی «خرس» (خسرو معصومی) عملا توقیف شدند.
فیلمی تلخ که بازی درخشان پرستویی، «فرهاد اصلانی» و «مریلا زارعی»، مدتی قبل جایزه بهترین فیلم شانگهای چین را از آن معصومی کرد. لیلی با من است (کمال تبریزی) هم با انتقاداتی همراه بود چون اولین فیلمی بود که نگاهی طنازانه به جنگ داشت، موج مرده (ابراهیم حاتمی کیا) هم منتقدانی نسبت به سردرگمی رزمنده دوران جنگ داشتند. فیلم آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمی کیا) هم هنوز بعد از 16 سال، فیلمی تاثیرگذار است که همچنان قابلیت بحث، نقد و گفتوگو دارد. فیلمی که به گفته بسیاری از اهل فن، پرستویی را به اوج شهرت رساند.
نقشی نو برای پرستویی
با این اوصاف به نظر میرسد پرستویی بعد از سالها به جمع همکاران سابقش برمیگردد. پرستویی قبل از اینکه وارد سینما شود، چند ماهی منشی دادگستری تهران بود و از این حیث با وکلا در ارتباط بوده و حالا هم که کانون وکلای کرمانشاه او را بر گرفتن تندیس مهر دعوت کردهاند. بازیگر کارکشته و گزیده کار سینمای ایران در حالی که در جشنواره فیلم فجر امسال فقط در یک فیلم مستند یکساعته به نام حاج کاظم (مسعود مرعشی) حضور دارد در قالبی دیگر فرورفته که دیگر نقش نیست و نشانی از بازی ندارد.
در قالب مردی برخاسته از همدان و رشد یافته در جنوب شهر تهران که دغدغهاش کودکان ورزقانیاند که در سرمای طاقت فرسای آذربایجان شرقی، زیرچادر ماندهاند و چون برادر شهید هم هست به جانبازان سر میزند وبه عیادت افرادی مانند نورالدین عافی که راوی کتاب «نورالدین، پسر ایران» است میرود. پرستویی در 57 سالگی انگار در مسیری دیگر، پرواز میکند.