روزنامه آرمان:اول اینکه این جمعیت موذی دیگر از انسانها ترسی ندارد و میتواند در هر نقطه شهر به میان انسانها رفته و غذای خود را پیدا کند. مسئله بعدی مقاومت تدریجی بدن آنها در برابر روشهای ناکارآمد مبارزه شهرداری با موشهای تهران است.
متاسفانه از دو سال پیش كه شهرداری تهران طرحهای مربوط به مبارزه با موشها را با شدت و قدرت و هزینه بیشتری در دستور کار خود قرار داده، آمار جمعیت موشها در پایتخت تغییری نکرده است.
اصلیترین دلیل این اتفاق شاید استفاده از روشهای نامناسب در برخورد با موشهای شهری باشد. درواقع شهرداری مبارزهای با موشها نكرده، جز ریختن سم و گذاشتن تله در چند نقطه، که دیده شدن موشها در فصل زمستان نشان میدهد این روشها بیاثر بودهاند.
از سوی دیگر ورود این سمها به سفرههای آب زیر زمینی و آبهای سطحی باعث آلودگی آب تهران شده است. شهرداری بخش عمدهای از سمهای خود را در جویهای تهران میریزد. این سمها از طریق آبی که مورد استفاده قرار میگیرد میتواند سلامت تهرانیها را به خطر بیندازد. متاسفانه در این مورد خود مردم هم مقصر هستند.
ما هنوز شستوشو با آب جوی را در فرهنگ مردم میبینیم؛ مغازه دارها و کسبه، مغازههای خود را با آب جوی خیابان میشویند، در حاشیه اتوبان ها، همیشه ماشینهایی را میبینیم که متوقف شدهاند و توسط همین آبهای مسموم شسته میشوند. اما اثر سمها به همین جا ختم نمیشود؛ چرا که برخی از این سمها كه دانههایی شبیه به گندم دارند توسط پرندگان خورده شده و آنها قربانی تلاشهای شهرداری برای کشتن موشها میشوند!
در این شرایط اگر گربهها این پرندگان را بخورند، آنها هم مسموم میشوند. در واقع یك مبارزه غلط با موشها میتواند انسان، پرنده و گربه را به خطر بیندازد، بدون اینكه آسیبی به موش برساند! موشها زندگی اجتماعی پیچیدهای دارند. وقتی با غذای جدیدی روبهرو میشوند اول پیشمرگها میخورند و اگر اتفاقی برای آنها نیفتاد، بقیه موشها اقدام به خوردن آن غذا میكنند. درباره سم هم همین اتفاق میافتد. اگر چند موش بمیرند دیگر این غذا مورد استفاده موشهای دیگر قرار نمیگیرد.
با این حساب این سوال پیش میآید که چرا شهرداری هنوز از چنین سمهایی استفاده میکند؛ دلیلش به نظر روشن میرسد. این نوع سمها ارزانترین روش مبارزه با موشها در تهران به حساب میآیند و از سوی دیگر کاملا جنبه تبلیغاتی دارند. نکته دیگری که در بحث مبارزه با موشها باید به آن توجه داشت حضور موشهای نروژی در پایتخت است. این موشها نسبت به موشهای خانگی جثه بزرگتری دارند و به همین خاطر مهاجمتر هستند.
موشهای نروژی حتی همجنسان خود را نیز میتوانند بخورند و اگر در شرایطی قرار بگیرند که منبع غذایی دیگری نداشته باشند، قطعا به جسد انسان هم حمله ور خواهند شد. هشدارها درباره مبارزه با موشها در تهران دقیقا متوجه همین گونه است. موشهای نروژی در صورت وقوع زلزله در تهران، منبع غذایی بیپایانی از اجساد و پیکرهای نیمه جان تهرانیها خواهند داشت. طعمه گذاری، شلیک با تفنگ بادی و دیگر روشهایی که در طول این سالها برای کشتن موشهای تهران به کار رفته همگی روشهای موقتی و کم اثر هستند که به هیچ وجه کفاف جمعیت رو به افزایش موشها را نمیدهند.
در کشورهای دیگر تجربه موفق در مبارزه با موشها، استفاده از دستگاههای صوتی است که با تولید صدایی غیر قابل شنود برای انسان، موشها را از مکانهایی که احتمال وجود غذا در آن هست، فراری میدهند. این روش در حال حاضر در برخی از انبارهای غذایی بزرگ در ایران هم استفاده میشود اما بعید است به خاطر هزینه آن، شهرداری بتواند آن را کار ببندد. روش دیگر استفاده از سمهای دیراثر است.
این سمها موشها را به یکباره نمیکشند و دیگر موشها نمیتوانند به این موضوع پی ببرند که عامل مرگ یک موش، خوردن یک طعمه خاص بوده و به همین خاطر از آن طعمه مسموم استفاده میکنند. این روشها البته به خاطر نوع سمومی که در آن استفاده میشود گران است و قطعا شهرداری نمیتواند آن را به کار ببندد و تنها راهی که باقی میماند همان کاهش دادن میزان غذای موشهاست. از آنجایی که موضوع زباله در تهران به طور کامل تحت مدیریت شهرداری تهران است، کاستن زباله ارزانترین و مطمئنترین راه برای کاهش جمعیت موش در تهران است.