پس از استعفا یا بركناری سه تن از وزرای كابینه كه حسی از موفقیت كاذب در میان مخالفان بهوجود آورد، عدم محاسبه میزان زیركی و حركت بعدی آقای روحانی اشتباه محاسباتی بزرگی بود كه مخالفان مرتكب شدند، چراكه ارزیابی ابتدایی صحنه تحولات جاری ایران با هر استاندارد محاسبات سیاسی و ریاضی بهویژه پس از انتخابات پارلمانی فوریه (اسفندماه) گذشته، علائمی از تضعیف و تنزیل مخاطرهآمیز موقعیت حسن روحانی نزد افكار عمومی و بلوك پارلمانی را نشان نمیداد.
اما چگونه آنها متوجه این نكته نشدند؟ نكته حیرتآوری است. حسن روحانی شاید در موقعیت انتقادپذیری قرار داشته باشد اما اینكه اولاً این انتقادها با قرائت تندروها موج مخالفت و جدایی از روحانی تعبیر شد، ثانیاً خود پندارانه و اثباتاً این انتقادات را به مثابه نزدیكی تودههای مردم به خود فرض گرفتهاند، موضوعی است كه پاسخ به چرایی آن به عهده خودشان است. آنها چگونه از حاصل جمع ۲+۲ عدد ۵ رابه دست آوردهاند؟ گرچه تندروها از این به بعد مخالفتهای خود علیه دولت و شخص رئیسجمهور را تیزتر، سیستماتیكتر و متمركزتر خواهند كرد، اما بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند با توجه به ماههای پایانی دوره اول ریاستجمهوری روحانی، مخالفان برای فرار از خودكشی شاید مقرون به صرفه باشد از موضع حفظ شرایط بقا در منازعه نابرابر، سیاست مماشات و عدم وادار كردن رئیسجمهور به واكنش را در پیش بگیرند.
آنها لاجرم چارهای هم ندارند؛ چراكه هزینه تمامشده مقابله با او فعلاً بسیار بسیار بالا و در كشاكش درونی حاكمیت سیاسی، به فوریت منجر به آشكار شدن موقعیت متزلزل آنها در ساختار كلی قدرت خواهد شد - كه شد. اگر هم نخواهند موقعیت ویژه شخصی مانند حسن روحانی آن هم با داشتن حامیانی قدرتمند و پرنفوذ مانند آیتالله هاشمیرفسنجانی یا دیگر سیاستمداران مورد توجه مردم را درك كنند بیشك اوضاعی نه بهتر از امروز بیصبرانه به انتظارشان نشسته است. تا آنجا كه به تحولات امروز و ۸ ماهه آینده مربوط میشود نتیجه طبیعی وادار كردن رئیسجمهور به عكسالعمل، به نتیجهای ختم خواهد شد كه ممكن است مانند وقایع روز سهشنبه الزاما به نفع مخالفان تمام نشود. نه صرفا به دلیل جایگزینی فوری مكانیكی و موفق سه وزیر به جای وزرای قبلی. بلكه عمدتا به این اعتبار كه اشتباهات محاسباتی از این نوع، اولاً میتواند موقعیت، جایگاه و اعتبارسیاسی و كاركردی مخالفان در چهارچوب تقسیم قدرت را افشا كند - كه كرد. مانند آشكارشدن جایگاهشان در پارلمان فعلی. ثانیاً بیاعتباری تبلیغات و تخریبهای علیه دولت و رئیسجمهور نزد افكار عمومی را عیان خواهد كرد. نتیجه یك چنین محاسبات اشتباهی را نه روحانی كه مخالفانش تاكنون پس دادهاند.
آقای رئیسجمهور از این جنبه كه مخالفانش نقش محوری در ایجاد محبوبیتش داشتهاند بیشك سیاستمدار خوششانسی است. از سوی دیگر آنچه در محاسبات اشتباه مخالفان جلبتوجه میكند بیدقتی عجیبی است كه در ارزیابی از موقعیت سایر نیروهای تاثیرگذار سیاسی و تصمیمگیر مانند رئیس پرقدرت و پراگماتیست پارلمان ایران علی لاریجانی دارند. لاریجانی كه درتثبیت موقعیت آقای رئیسجمهور در حوزه بسیار مهم قانونگذاری كشور نقش تضمینكننده بیبدیلی را ایفا میكند (چه در پارلمان نسبتا مخالف قبلی و چه در پارلمان همسوی فعلی) در محاسبات مخالفان گنجانده نشده بود. این هم از آن دست اشتباهات عجیبی بود كه مخالفان مرتكب شدند. درحالی كه نگاهی گذرا به كارنامه او در گذشته، حداقل در نقش محوریاش در تصویب توافقنامه هستهای، علیالقاعده باید این آموزه را در برابر مخالفان قرار میداد كه لاریجانی صبحها پنجره اتاق خود را را به روی آنان باز نمیكند.
بیشك مواضع آن روز و تصمیمات امروز او موجب میشود تندروها لاریجانی را نبخشیده و او را بیرحمانه مورد حمله قرار دهند. نتیجه نهایی تحلیل واقعه پارلمانی سهشنبه، بیشك موفقیتی چشمگیر برای رئیسجمهوری است كه از یك سو خود را برای دور بعدی ریاست بر كشور آماده و از سوی دیگر او را از مواضع پارلمان در قبال دولت آینده مطمئن میكند. شاید اگرروحانی به حال خود رها میشد به راحتی امكان ترمیم كابینه و خلع سلاح مخالفان را به دست نمیآورد. اما همانطور كه گفتم در رویارویی با مخالفان، او سیاستمداری خوش شانس استف هر چند به قول آقای رفسنجانی مشكل این است «مخالفان نمیخواهند از شكستهای پیدرپی درس بگیرند؛ اما تاوان سخت آن را مجبورند قبول كنند».