تجربههای تلخ اوپک یکی پس از دیگری در حال تکرار است و حالا زمزمههایی از مرگ خاموش اوپک به گوش میرسد، آخرین نشست عادیاش بی نتیجه بوده، نشست اضطراری که انتظار میرفت پس از آن برگزار شود اتفاق نیافتاد، نشست کم سابقهای که با غیر اوپکیها داشت، شکست خورد و حالا در آستانه نشست بعدی و شاید شکست بعدیاش قرار گرفته است.
تحلیل های ناامیدانه از وضع سالهای اخیر بزرگترین سازمان نفتی که زمانی محل پیوند تعیین کنندهترین فعالان بازار نفت بود، کم نیست. پس از آنکه اوپکیها برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار نفت در غیبت برخی رقیبان خود دندان تیز کرده و به سقفی که قبلا برای تولید به آن متعهد میشدند، پایبند نماندند، کشتی اوپک به کوه یخی کاهش شدید قیمت نزدیک شد، چیزی که اگرچه دقیقا هدف کشورهایی مثل عربستان برای بیرون بردن تولیدکنندگان نفت غیرمتعارف از بازار رقابت بود اما همه ساکنان این کشتی را با بحران مواجه کرد.
پس از شکسته شدن سقف تولید و کوتای کلی در اوپک هر ماه تولید اعضا افزایش یافته و اشباع بازار بیش از پیش بروز پیدا میکرد، عملا اعضای اوپک از نوامبر 2014 تصمیمگیری در مورد قیمت نفت را به دست شرایط و تحولات بازار سپردند و بنابراین انتظار میرفت در نشست صد و شصت و هشتم این مجمع تصمیم تازهای برای بازار نفت بگیرند.
عراق به سرعت تولید نفت خامش را افزایش میداد و ایران سعی میکرد با اعلام برنامههای افزایش تولید در پساتحریم بازار را برای سرازیر شدن منابع تازه نفتی آماده کند، اما اختلاف بین اعضای اوپک در نشست قبل وقتی آشکار شد که نتیجه این نشست چندین ساعته پشت درهای بسته سکوت بود.
به گفته رییس مجمع، در پایان تمام رایزنیها برای نفتی که قیمت آن چنان در سراشیبی سقوط افتاده بود که انگیزه ها را برای سرمایهگذاری به شدت کاهش میداد، اعضای اوپک تنها برای این توانسته بودند توافق کنند که منتظر بمانند و ببینند بازار در ماههای آینده به کدام سو خواهد رفت.
حالا اختلاف بین دو عضو اوپک یعنی ایران و عربستان بیشتر آشکار میشد، اختلافاتی که گره سیاست و اقتصاد را بین این دو پیچیدهتر میکرد و ایران بیش از پیش بر حتمی بودن تصمیم افزایش سریع تولید نفت از روز پس از برداشته شدن تحریمها تاکید داشت و میگفت با قیمت پایین نفت مشکلی نخواهد داشت.
اما سایر کشورهای تولیدکننده در برابر این جدال نفتی سکوت نکرده و تلاش کردند توافقی را برای نجات بازار نفت در آستانه سقوط به دست آورند؛ نشست دوحه اول، نشست تهران و در نهایت آخرین نشست دوحه که با حضور بزرگترین تولیدکنندگان نفت عضو اوپک و البته کشورهای غیرعضو که مهمترین آن ها روسیه بود، برای رسیدن به توافقی جهت فریز تولید برگزار شد، تلاشهای شکستخورده پی در پی برای این توافق بود.
همچنان شعله تنشها گرم است، ایران توانسته تولید خود را روی یک شیب صعودی حرکت دهد و البته آمارها نشان میدهد به جز عراق سایر کشورهای عضو اوپک عملا نتوانستهاند به حجم تولید خود در سال جدید رقم چشمگیری را بیافزایند.
اما مهمتر از اینها، حرکت جدید عربستان به سوی تحول در سیستم اقتصادی است که مشخصترین تاثیر آن در سیاست نفتی این کشور تغییر وزیر نفت و تغییر نام وزارت خانه مربوطه است.
عربستان میخواهد وابستگی اقتصادش را به درآمدهای نفتی کاهش دهد و حالا مهمترین مهره اوپک را تغییر داده، خالد الفالح پنجمین وزیر نفت عربستان و البته مجری سیاستهای شاهزده جوان عربستان، محمد بن صالح است.
اما اوپک نباید به این تغییر امیدوار باشد، علی النعیمی در روزهای پایانی وزارتش برای اجرای شدن فریز نفتی تلاش میکرد و جانشین ولیعهد عربستان که سکاندار سیاستهای نفتی این کشور است با طرح فریز موافق نیست؛ وزیر جدید وزارت خانهای که حالا نامش وزارت انرژی، صنعت و منابع زیرزمینی آمده تا این نگرانی شاهزاده را برطرف کند.
شاهزاده سی ساله عربستان دلیلی برای پیوستن به توافق نفتی توقف سطح تولید نمیبیند مگر آنکه ایران نیز از موضع خود کوتاه آمده و به این توافق بپیوندد، الفالح مامور افزایش تولید نفت خام عربستان است اما این بار نه در جهت شعلهور تر کردن آتش جنگ نفتی بلکه برای پاسخگویی به افزایش تقاضای فصلی داخلی نفت خام و البته بیرون راندن ایران و عراق از عرصه رقابت در فروش به هند و چین.
اما وزیر نفت تازه عربستان وقتی برای اهمیت دادن به بازار جهانی نفت ندارد، ماموریتهای خانگی الفالح فرصت را برای درگیر شدن در تنشهای خارجی بازار از او میگیرد.
فروش سهام آرامکو، افزایش ظرفیت پالایشگاهی، پتروشیمی و سایر صنایع نفتی این کشور و حرکت به سوی استفاده از انرژی های تجدید پذیر ، از جمله این ماموریت های جدید است که باعث می شود این پرسش در ذهن شکل گیرد که برای عربستانی با نگاه جدید نفتی، اوپک در مقطع کنونی چه میزان اهمیت دارد؟
نگاه عربستان به اوپک و تحلیل این کشور از ضرورت فعالیت در قالب این سازمان میتواند برای کارتل بزرگ نفتی سرنوشتساز باشد، آنچه مسلم است این است که اوپک بدون عضوی که یک سوم تولید آن را در اختیار دارد قدرت اجرایی سابق را از دست خواهد داد.
بنابراین شاید آنچه در نشست صد و شصت و نهم اوپک اهمیت دارد بیش از نتیجه بخش بودن آن برای سیاست گذاری در بازار نفت، جو حاکم بر آن است، اینکه کشورها دور یک میز چه نگاهی به یکدیگر خواهند داشت، چه راهی را با رقبا پیش می گیرند و اساسا چقدر به سازمانی که سالها از طریق آن سکان بازار نفت را به دست گرفتند، پایبند مانده اند؟