در ادامه این سرمقاله که به شماره دوشنبه 27 اردیبهشت منتشر شده است، می خوانیم: تکیه بر صادرات هر ماده یا کالایی و وابسته ساختن بودجه به آن، کاری اشتباه است که میتواند هزینههای فراوانی را بر کشور تحمیل کند. اما این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه، استفاده از فرصت صادرات و فروش نفت خام و گاز است. فرصتی که در پسابرجام، بیش از پیش فراهم شده و معاون امور بینالملل وزارت نفت نیز در تازهترین گفتوگوی خود بر آن تاکید کرده است.
ایران دارای بزرگترین ذخایر گاز و سومین ذخایر نفت جهان است و این بدین معناست که از پتانسیل بسیار بالایی برای تولید نفت و گاز و صادرات آن با هدف درآمدزایی برخوردار است. کشورهای دیگری که در زمینه تولید نفت یا گاز حرف اول را میزنند عموما در یکی از این دو حوزه توانمند هستند. اما ایران از این پتانسیل برخوردار است که هم در بازارهای جهانی نفت و هم در بازارهای جهانی گاز، نقشی مهمتر، تاثیرگذارتر و به مراتب پررنگتر ایفا کند.
از یک سو باید این نکته را در نظر بگیریم که در اختیار داشتن نبض بازارهای جهانی نفت و گاز، به معنای افزایش تاثیرگذاری ایران در حوزههای نه تنها اقتصادی، بلکه دیپلماتیک است. عربستان مصداق بارز این ادعاست که صرفا به پشتوانه تولید بالای نفت، نه تنها درآمد بالایی کسب میکند و میتواند هزینه فعالیتهای سیاسی خود را در منطقه تامین کند، بلکه از نفت به عنوان اهرم فشاری برای تغییر موازنه معادلات سیاسی به سود خود بهره میگیرد.
بنابراین افزایش تولید و صادرات نفت و گاز میتواند زمینه را برای افزایش تاثیرگذاری ایران در بازارهای جهانی و به تبع آن در عرصههای اقتصادی و سیاسی فراهم سازد. از سوی دیگر نکته ای که نباید به دست فراموشی سپرده شود، وجود بخش مهمی از ذخایر نفت و گاز کشورمان در میادین مشترک است. هر روز تاخیر در بهرهبرداری از این میادین مشترک به معنای برداشت هر چه بیشتر همسایگان از سهم ایران است.
این امر در میادین مشترک گازی و نفتی ما در جنوب و جنوب غربی بویژه با قطر و عراق مشهودتر است. بنابراین نمیتوان ذخایر نفت و گاز را در میادین مشترک رها کرد تا رقیبان از آن استفاده کنند و در شرایط پسابرجام میتوان از گشایش سیاسی – اقتصادی حاصل از آن برای جذب سرمایه خارجی و ارتقای سطح تکنولوژیک به منظور تسریع در برداشت از میادین مشترک استفاده کرد؛ کاری که عراق طی سالهای اخیر به بهترین نحو ممکن انجام داده و بدون بهانه جوییهای داخلی در مورد نوع قراردادها با شرکتهای بینالمللی و ... به رشدی فراتر از تصور از نظر میزان تولید دست یافته است.
نکته دیگری که در این زمینه قابل توجه به نظر میرسد، این است که مشخص نیست باقی ماندن ذخایر نفت و گاز در میادین غیرمشترک هم تا چه حد به سود ما باشد. روند رشد و توسعه و بهرهگیری از منابع جدید انرژی به حدی است که شاید بیست سال دیگر، نفت و گاز دیگر به عنوان انتخاب اول کشورهای صنعتی و در حال توسعه برای رشد اقتصادی مطرح نباشند. بنابراین لازم است از فرصتهای محدود و در حال گذر به نحو مناسبی استفاده کرد.
طبیعتا تبدیل نفت و گاز به فرآوردههای مختلف یا بهرهگیری از آن در صنعت پتروشیمی، انتخابی صحیح و مقرون به صرفه است که علاوه بر رونق اقتصادی در کشور، در صورت تکمیل زنجیرههای ارزش بویژه در حوزه پتروشیمی میتواند اشتغالزایی بالایی هم ایجاد کند. اما تحقق این هدف نیز منوط به افزایش تولید است؛ ضمن اینکه بین صادرات نفت و گاز به صورت خام به عنوان یک اهرم قدرت اقتصادی – سیاسی در عرصه بینالمللی و تبدیل آن به فرآوردهها در کشور به مثابه ابزاری برای رشد و توسعه اقتصادی و اشتغالزایی، منافاتی وجود ندارد و نمیتوان با فروش و صادرات نفت و گاز به بهانه رونق گرفتن تولید داخل مخالفت کرد.
چرا که این دو مقوله، مقولاتی جدا و هر یک دارای اهداف خاص خود است که وجود دیگری یا تاکید بر آن به معنای نفی دیگری نیست.
بنابراین بهتر آن است در شرایط کنونی با تمام توان برای افزایش تولید نفت و گاز و جبران عقب ماندگیهای گذشته تلاش کرد و به موازات تلاش برای در اختیار گرفتن سهمی شایسته از بازارهای جهانی نفت و گاز که در سند چشم انداز بیست ساله نیز بر آن تاکید شده است، در جهت تقویت امکانات پالایشی و پتروشیمیایی در داخل کشور تلاش کنیم تا از این نعمت خدادادی در دو جهت داخلی و خارجی استفاده مطلوبی به عمل آوریم.
*منبع: روزنامه مردم سالاری، 27 اردیبهشت 1395