بازیگران که با لباسها و تیپهای عجیب و متفاوت روی فرش قرمزهای فیلمها حاضر میشوند، گاهی برای بازی در یک نقش مجبورند گریمهای زشتی را تحمل کنند.
کلیشه و تکرار در هیچ کاری جذابیت ندارد، مخصوصا در میان بازیگران اگر قرار باشد بازیگری همیشه با یک تیپ و شخصیت شناخته شده در همه فیلمها حاضر شود، بعد از مدتی محبوبیت خودش را از دست میدهد و حتی ممکن است دیگر کاری به او پیشنهاد نشود. به همین دلیل آنها همیشه به دنبال ایجاد تغیرات چه در پوشش و چه در ظاهر خودشان هستند و میخواهند زیباتر دیده شوند.
اما نکتهای که در این گزارش مورد بررسی قرار میگیرد این است که برخی از بازیگرها هستند که برای حضور در یک اثر حاضر میشوند ساعتها و ساعتها زیر گریم باشند و زشت شوند یا اینکه خودشان را بیش از اندازه لاغر یا چاق کنند! یا حتی از پروتز استفاده کنند، موهایشان را کوتاه کنند و لنز بگذارند. اینکه بازیگری حاضر باشد زیباییاش را که امروزه یکی از فاکتورهای بازیگری محسوب میشود، کنار بگذارد و با همه توان بخواهد استعداد و توان خودش در کار را به نمایش بگذارد، اتفاق بزرگی است.
کامرون دیاز
در سال ۱۹۹۹ کامرون دیاز در سه فیلم «عروسی بهترین دوستم»، «ماسک» و «ماری» بازی کرد که در هر دوی آنها نقش دختر جوانی را داشت که تیپ و ظاهر هر دو یک شکل بود و با اینکه دیاز برای فیلم «ماری» جایزه گلدن گلاب را هم بدست آورد، اما نقش متفاوتی را در این زمینه ایفا نکرده بود، تا اینکه جان مالکوویچ از او برای فیلمش دعوت کرد، در فیلم «جان مالکوویچ بودن» باید در نقش زن خانهداری با موهای بهم ریخته بازی میکرد، زنی مخالف تمام نقشهایی که تا به حال بازی کرده بود. دیاز این تجربه را متفاوت توصیف کرده بود و از اینکه مردم او را در گریمی که معمولا داشته، نمیبینند؛ ابراز خوشحالی کرده بود.
چارلیز ترون
بدون شک چارلز ترون یکی از با استعدادترین و البته زیباترین بازیگران نسل فعلی سینمای جهان است. در کارنامه کاریاش او دوبار ظاهر خودش را برای فیلمهایی که بازی میکرده، خیلی زیاد تغییر داده است؛ اولین بار برای نقشی که قرار بود بازی کند، وزن اضافه کرد، دندان مصنوعی گذاشت و با گریمی فوق العاده متفاوت برای بازی در فیلم «هیولا» بر اساس زندگی واقعی یک قاتل زنجیرهای حاضر شد. امسال هم برای بازی در فیلم سینمایی «مد مکس:جاده خشم» موهایش را تراشید و با ظاهری کثیف و پر از گل بازی کرد. این بازیگر در «هیولا» جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و برای «مد مکس» هم نامزد دریافت جایزه شده بود.
نیکول کیدمن
بعضی از افرادی که در این لیست هستند، حتی بیشتر از چیزی که به نظر میرسد حاضر هستند خودشان را زشت کنند! نیکول کیدمن برای بازی در فیلم «ساعتها» بینی مصنوعی بزرگی گذاشت تا بتواند در نقش داستان نویس معروف ویرجیناوولف حاضر شود. او برای این نقش جایزه اسکار بهرتین بازیگر نقش را نیز بدست آورد، البته خیلیها معتقد بودند که این جایزه بیشتر به خاطر گریم و مخصوصا بینی او اهدا شده است.
گوئینت پالترو
در این لیست نقشهای زیادی هستند که بازیگران به منظور اثبات ارزشهای خودشان فراتر از ظاهر حاضر به بازی در آنها شدهاند. «شالو هال» یک فیلم توهین آمیز درباره مبارزه واقعی افراد چاق به شکل خندهداراز برادران فارلی بود، بازی در نقش نامزد چاق یک مرد نفرین شده! که تنها زیبایی درونی دارد را پالترو بر عهده داشت. او در این نقش وزنی نزدیک به ۱۱۳ کیلوگرم د داشت که روی هر صندلی که مینشست تقریبا آن را میشکست.
رونی مارا
شاید خیلی سخت بتوان الیزابت در فیلم «دختری با تاتوی اژدها» را زشت نامید، اما قطعا تصویری که در فیلم میبینیم با رونی مارایی که میشناسیم خیلی فرق میکند و البته زشت است! رونی مارا موهای قهوهای زیبایی دارد که برای این نقش آنها را کوتاه و مشکی کرده است. استفاده از پرسینگهایی روی بینی و گوش ظاهر خوبی به او نمیدهد و همچنین ابروهایش را روشن کردهاند. اینهمه تغییر نشان میدهد که مارا تلاش زیادی برای گرفتن نقش اول فیلم دیوید فینیچر را داشته و البته منتقدان هم تایید کردند که انتخاب خیلی خوبی بوده است. در ضمن مارا هم در گلدن گلاب و هم در اسکار نامزد دریافت جایزه شده بود.
ونسا هاجنز
این بازیگر بیشتر برای بازی در فیلمهای دبیرستانی شناخته میشد تا اینکه در فیلم «پناه بدهید» بازی کرد و در این نقش متفاوت با کوتاه کردن موهایش، اضافه کردن ۱۲ کیلو و البته آویزان کردن گوشوارههای مختلف توجه همه را به خودش جلب کرد. با اینکه ظاهری زیبایی نداشت و فیلم هم چندان موفق نشد، اما هاجنز توانست خودش را به عنوان بازیگر خوب معرفی کند.
اما تامسون
شاید قرار دادن نام اما تامسون در این لیست عجیب باشد و حضور درخشان او در فیلمهایی چون «هاوارداند» و «عقل و احساس» را به خاطر بیاوریم. اما او در فیلم «پرستار بچه؛ مکفی» با ظاهری بسیار متفاوت و عجیب بازی کرد، دندانهای جعلی بزرگ، خال زشت و دوستنداشتنی هم داشت. این فیلم در ادامه داستان «پرستار ماتیلدا» و برای کودکان ساخته شده بود که اتفاقا مورد پسند هم قرار گرفت.