گشت نامحسوس ارشاد، با سازماندهی 7 هزار نفر قرار است مردم تهران را تحت نظر قرار دهد و برای بدحجابان تشکیل پرونده دهد.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
1
- چه بر سر جامعه آمده است که 37 سال بعد از انقلاب اسلامی، در پایتخت
جمهوری اسلامی ایران، 7 هزار نفر را سازماندهی کرده اند که در خیابان ها،
مردم را بپایند و علیه آنها گزارش دهند که فلانی صدای ضبط ماشین اش بلند
بوده یا موهایش از زیر روسری، بیرون زده بود و آرایش فلان دختر کذا بود و
لباس بهمان زن، چنان!
2 - مسؤولانی که "گشت نامحسوس" را طراحی کرده
اند، آیا اصطلاح " اعتماد اجتماعی" را نشنیده اند و آیا به این فکر کرده
اند که گشت نامحسوس، چه آسیب وحشتناکی به اعتماد اجتماعی می زند؟ چقدر قرار
است بدبینی افراد به یکدیگر در جامعه پمپاژ شود؟
این طرح قرار است چه دستاورد ارزشمندی داشته باشد که به قربانی شدن تتمه اعتماد اجتماعی در جامعه امروز ایران می ارزد؟!
3
- اساساً مگر قرار است این طرح دستاوردی هم داشته باشد؟ اگر برخوردهای
سلبی جواب داده بودند، باید تا کنون که انواع برخوردها از شلاق و جریمه و
بازداشت و ... صورت گرفته، نتیجه مطلوب حاصل می شد که نشده و از این به بعد
هم نخواهد شد.
آزموده را آزمودن خطاست و شگفتا که "راه هزار بار رفته و نرسیده" را باز هم می روند!
ماموران غیرمحسوس پلیس امنیت در تهران
4
- گفته اند که مکانیزم کار این 7 هزار نفر این گونه است که اگر خانمی در
خودرویی حجابش کامل نباشد یا صدای موسیقی اش بیش از حد بلند باشد و ... ،
پلاک خودرو را به مقر پلیس گزارش پیامک می کنند و پلیس مالک خودرو را احضار
می کند و اگر شخص نرود، پلیس به در خانه اش می رود... .
واقعاً این
چه کاری است؟ وانگهی، پلیسی که دهها و صدها مسؤولیت سنگین از تأمین امنیت
شهرها و روستاها و جاده ها و مرزها گرفته تا مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر
و شناسایی باندهای تبهکار و نظم دادن به رانندگی و ... دارد آیا واقعاً
این همه وقت مازاد دارد که هر روز به گزارش 7 هزار نفر ، فقط در تهران
رسیدگی کند، احضاریه بفرستد، پرونده تشکیل دهد، بازجویی کند، اگر نرفتند،
نیرو بفرستد به در خانه ها و ... ؟! اگر هر نفر از این 7 هزار نفر، روزی
فقط 3 گزارش بفرستند، روزانه 21 هزار پرونده علیه شهروندان تشکیل می شود و
پلیس مجبور است ماهانه بیش از 600 هزار پرونده را بررسی کند!
واقعاً چه خبر است؟
5
- این 7 هزار نفر کیستند؟ آیا آنقدر قابل اعتماد هستند که بشود اطمینان صد
در صدی داشت که هر آنچه گزارش می دهند، عین واقعیت است؟ و اساساً قابل
اعتماد بودن افراد نیز از منظر حقوقی، ثابت کننده ادعا نیست و باید ادله
حقوقی اثبات هر اتهامی در میان باشد. لذا اگر یکی از این افراد بگوید که
صدای موسیقی فلان ماشین بلند بود و صاحب ماشین بگوید نبود، چگونه می خواهند
ثابت کنند؟ مگر آن که ضوابط حقوقی را نادیده بگیرند که انتظار نمی رود هیچ
دادگاهی چنین کند.
6 - اگر این 7 هزار نفر، آنقدر قابل اعتماد
هستند که به صرف یک پیامک شان، سیستم پلیس وارد عمل می شود و علیه شهروندان
این کشور، پرونده تشکیل می دهد، یک پیشنهاد عالی برایشان داریم: کشور در
عرصه های گوناگون به بازرسان و حافظان امین نیازمند است. این افراد معتمد
را آموزش دهند و از آنها برای مبارزه با رشوه خواری، اختلاس، زمین خواری و
حفاظت محیط زیست استفاده کنند که در این عرصه ها، بسیار بیشتر به وجودشان
نیاز است.
7 - و سر آخر این که رفتارهای دوگانه با شهروندان تا کی
می خواهد ادامه یابد؟ چگونه است که همین زنان و دختران با همین پوشش و سر و
وضع، در 22 بهمن و انتخابات، قدر می بینند و شریف و عزیز خوانده می شوند
ولی در روزهای دیگر، متهمانی که سر و کارشان با پلیس است و بگیر و ببند؟!
عصر ایران