یکی از معضلات اقتصاد ایران این است که در مقاطعی در اثر دخالتهای بیمورد دولت در اقتصاد یا در اثر بحرانها، اقتصادش دچار عدم تعادلهایی میشود و این عدم تعادل بهعنوان یک بیماری مزمن سالها و بعضا دههها، در اقتصاد ایران باقی میماند بدون آنکه کسی بتواند یا بخواهد کاری برای آن انجام دهد. دو نرخی و بعضا چند نرخی بودن ارز در اقتصاد ایران یکی از همین موارد است. اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته، جز در دو مقطع سال 1372 و نیز دوره بین سالهای 1381 تا 1390، همواره نظام دو یا چند نرخی ارز را تجربه کرده است.
علاوهبر این، گاه در اثر بحران، مجموعه دولت ناتوان از کنترل شرایط بوده و به ناچار نظام دو یا چند نرخی را پذیرفته است که نمونه آن را میتوان بعد از تشدید تحریمها در سالهای اخیر دانست. البته به عقیده نگارنده، سودجویانی که تجربه سوءاستفاده از دههها نظام دو و چند نرخی ارز را داشتند، از به هم ریختن نظام تکنرخی ارز استقبال و حتی آن را تشدید کردند. اخبار تکاندهنده از مدیریت شرایط بحرانی ارز در آن روزها نشان میدهد که تا چه حد یک عده قصد کنترل شرایط را داشته یا برعکس، فرصت رانتخواری را برای عدهای دیگر فراهم کردهاند. حال ما با یک نظام دونرخی ارز مواجه هستیم که با توجه به برداشته شدن بسیاری از تحریمها، امسال سالی سرنوشتساز برای تکنرخی شدن ارز است. اما بازگرداندن نظام ارز تکنرخی، خود به خود اتفاق نمی افتد و نیازمند توجه به نکاتی است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
1) سیاست تکنرخی کردن ارز چه در سال 1372 و چه در سال 1381 با پذیرش نرخ بازار آزاد ازسوی دولت همراه بوده است و نه برعکس. دلیل این است که نرخ بازار آزاد اثرات تورمی و کاهش ارزش واقعی ریال را بهتر (و نه کامل) لحاظ کرده است و اصولا تفاوت در نرخ ارز دولتی و بازار آزاد، بهدلیل عدم تمایل دولت برای کاهش ارزش ریال متناسب با تورم رخ داده است. امروز نیز اگر بازار آزاد با نرخهای حدود 3500 تومان به تعادل رسیده است، پافشاری بر نرخهای بسیار پایین مثلا 3100 تومان پیشنهادی در بودجه سال 95، اگر هم بتواند به صورت مقطعی ارز را تکنرخی کند، در میانمدت و بلندمدت شکننده خواهد بود. یادمان باشد در هر نرخی که ارز قرار گیرد، بانک مرکزی باید با تزریق ارز از آن قیمت دفاع کند. آیا با این میزان کاهش قیمت نفت، دولت ذخایر ارزی کافی و توان مبارزه نامحدود با بازار آزاد را دارد؟ اگر هم داشته باشد، آیا باید ثروت ایران صرف سیاستی منسوخ و قبلا تجربه شده شود که در نهایت مشوق واردات بیش از حد و فشار بر تولیدات داخلی است؟
2) تکنرخی کردن ارز یک مساله و تداوم آن مسالهای دیگر است. عدم موفقیت تکنرخی شدن ارز در سال 72 و موفقیت آن در سال 81 یک دلیل مهم دیگر هم داشته و آن مساله تورم بوده است. تکنرخی شدن ارز در سال 72 بهدلیل تورمهای شدید آن زمان و اصرار دولت به ثبات نرخ ارز شکست خورد و سبب فاصله گرفتن دوباره نرخ ارز دولتی و بازار آزاد شد. در سال 81 اما تورم پایین تر بود و البته ذخایر ارزی دولت ناشی از نفت گران نیز بیتاثیر نبود. از این منظر، امسال تکنرخی شدن ارز شرایط خوبی دارد؛ البته به شرطی که تورم، پایین و تحت کنترل باقی بماند؛ اما بهنظر میرسد تصمیمات اقتصادی فعلی در راستای تداوم کاهش و حتی ثبات تورم نیستند. کاهش دستوری سود بانکی و اتخاذ سیاستهای انبساطی دیگر درحالیکه نقدینگی به ارقام سرسامآوری رسیده است، نمیتواند خبر خوبی برای تداوم تورم پایین باشد که یکی از الزامات موفقیت در تداوم تکنرخی بودن ارز است.
3) تکنرخی کردن ارز فقط نیازمند توجه به پارامترهای اقتصادی نیست. در
حقیقت، اگرچه نظام چندنرخی ارز معایب زیادی در کل برای اقتصاد ایران دارد و
عدم تعادلها و ناهنجاریهای زیادی ایجاد کرده است، اما مسلما برای یک عده
منافع اقتصادی زیادی فراهم میکند. گرفتن ارز دولتی و فروش آن در بازار
آزاد شکل ساده این منافع است. واردات با ارز دولتی و فروش آن به مردم با
نرخ ارز آزاد و صادرات مجدد نیز شکلهای دیگر هستند. علاوهبر این، دو نرخی
بودن به حوزه سودآوری برخی شرکتها نیز رخنه کرده است. مثلا سودآوری برخی
شرکتهای حتی بورسی در این است که مواد اولیه را با ارز دولتی وارد کرده یا
نرخ خوراک خود را به نرخ دولتی پرداخت ولی فروش صادراتی خود را با ارز
آزاد محاسبه کنند. شیرینی این سودهای بادآورده آن قدر هست که عدهای مانع
از اقدام دولت برای احیای نظام تکنرخی ارز شوند یا با اخلال در مسیر برجام
و ایجاد تنش، شرایط سیاسی را به نفع منافع خود نگه دارند. مسلما یکی از
الزامات تکنرخی شدن ارز، شکستن مقاومت این عده به نفع کل جامعه ایران است.
حسین راهداری
این جمله فوق مسموع نیست. اصلا در کشورهایی که سوبسید می دهند و یا از کالاهای خاصی از طریق تعدیل تعرفه های گمرکی حمایت می شود و یا کمک هزینه های دولتی برای خرید و زیارت و تحصیل پرداخت می شود و یا اصلا معافیت مالیاتی در نظر گرفته می شود دیگر کسی به ذهنش هم نمی رسد البته بجز بنی صدر که چنین فاجعه ای در نرخ ارز درست کند که صد تا عاقل هم نتوانند بعد از چهل سال درستش کنند.
دوستان فقط یکی از سیاست های ترجیحی برای حمایت انتخاب می شود و نه همش باضافه مدت دارد (سال اتمام دوره حمایت فیسکال که نقطه مهم بازی سیاست مداران است) و نه مادام العمر و موروثی. بنابراین به دلایلی که شما با عوارض آن مواجه هستید حمایت از طریق کنترل نرخ ارز و یا تبعیض و چند نرخی در هیچ کشوری اعمال نمی شود و هیچ انسان عاقلی بصورتی که در متن اصلی مقاله درج شده از آن حمایت نمی کند و هیچ انسان عاقلی اینگونه توجیه را نمی پذیرد.
حالا من که اقتصاد دان نیستم پول بگیرم برای این صحبت ها و تنها مجوز دخالت من طرح موضوع از طریق نشریه مترقی ایران اکونومیست اما برگ سبزی است. بگذریم از اینکه موجبات دلواپسی رانت خورها می شویم "مسلما یکی از الزامات تکنرخی شدن ارز، شکستن مقاومت این عده به نفع اقتصاد جامعه ایران است. "
امیدوارم انتقامجویی شان موجب رستگاریمان بشود.