به گزارش مركز اطلاعرساني پليس آگاهي پايتخت، سرهنگ كارآگاه رحيم فرزام، رييس پايگاه يكم پليس آگاهي تهران بزرگ، با اشاره به عمليات كارآگاهان براي دستگيري اين جوان گفت: اين كارگر وقتي به دليل اعتياد به مواد مخدر از سوي مديرش اخراج شد دست به اجراي نقشهاش زد. به گفته فرمانده پايگاه يكم پليس آگاهي تهران اين مرد براي آنكه شناسايي نشود نقشه خود را با بر تن كردن لباس زنانه به اجرا درآورد.
صد ميليون تومان مالم را بردند
ماجرا و طرح آن در پليس مربوط به 5 ماه قبل است؛ زماني كه خانواده كارخانهداري اهل تهران از ميهماني برگشتند و خانه خود را به هم ريخته يافته و متوجه سرقت طلا و سكههايشان شدند. براساس اعلام مركز اطلاعرساني پليس آگاهي تهران، پنجم ارديبهشت امسال فردي در تماس تلفني با مركز فوريتهاي پليسي 110 به ماموران اعلام كرد كه منزلش توسط سارق يا سارقان مورد سرقت قرار گرفته و نزديك به 100 مليون تومان سكه و طلا از منزلش به سرقت رفته است. با طرح اين شكايت ماموران كلانتري 122 دربند در محل سرقت واقع در زعفرانيه، خيابان آصف حاضر شده و به بررسي ماجرا پرداختند. ماموران با حفظ شواهد اوليه موضوع را به پايگاه يكم پليس آگاهي اعلام و تيم بررسي صحنه سرقت در محل حاضر شد. كارآگاهان و تيم بررسي صحنه سرقت پليس آگاهي به بررسي از محل سرقت پرداختند.
نشانههايي از يك سارق آشنا
بررسيهاي مقدماتي كارآگاهان نشان از آن داشت كه سرقت از نوع داخلي است و سارق يا سارقان با اطلاع دقيق از غيبت مالباخته و همچنين اطمينان از نگهداري اموال باارزش در خانه، اقدام به سرقت كردهاند. با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع «سرقت منزل» و به دستور شعبه 5 بازپرسي دادسراي ناحيه يك تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار پايگاه يكم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. پس از اينكه نشانهها و شواهد حاكي از سرقت به دست يك آشنا محرز شد، مالباخته در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: عصر چهارم ارديبهشت به همراه ديگر اعضاي خانواده و براي شركت در مراسم جشن تولد فرزند يكي از دوستان خانوادگي، از خانه خارج شده و حدود ساعت 1:30 بامداد روز پنجم به منزل بازگشتيم. اين مرد كه خود را صاحب يك كارخانه معرفي كرده بود، افزود: در منزل كاملا بسته بود و هيچ گونه اثري كه نشان از تخريب داشته باشد، روي در خانه وجود نداشت اما زماني كه وارد شدم، در كمال تعجب متوجه به هم ريختگي لوازم شده و پس از كمي بررسي متوجه سرقت سكههاي طلا، جواهرات اعضاي خانواده و همچنين مدارك شناسايي و برخي قراردادهاي كاري كارخانه شدم.
دوربين مداربسته تصوير يك زن را نشان داد
كارآگاهان پايگاه يكم در ادامه رسيدگي به پرونده، اقدام به بررسي تصوير به دست آمده از دوربينهاي مداربسته پيشبيني شده در مجتمع مسكوني كردند. تصاوير فردي را نشان ميداد كه حدود ساعت هشت شب و با پوشش زنانه، با استفاده از كليد وارد ساختمان شده و در كمتر از 10 دقيقه از ساختمان خارج و ضمن سوار شدن به يك دستگاه خودروي سمند از محل گريخته است.
در ادامه رسيدگي به اين پرونده، مالباخته بار ديگر ضمن مراجعه به پايگاه يكم پليس آگاهي تهران به كارآگاهان عنوان داشت: فرد ناشناسي با تلفن همراهم تماس گرفته و مدعي شده است كه در صورت پرداخت پول حاضر است اسناد و مدارك شناسايي سرقت شده از منزلم را بازپس دهد. بلافاصله آموزشهاي لازم به مالباخته ارائه شد و سرانجام با انجام تحقيقات پليسي، كارآگاهان موفق به شناسايي و دستگيري فردي به نام «نويد» شدند. با شناسايي و دستگيري «نويد» و حضور مالباخته در پايگاه يكم جهت مواجهه حضوري با متهم، بلافاصله «نويد» به عنوان كارگر اخراجي كارخانه مالباخته مورد شناسايي قرار گرفت. مالباخته پس از شناساي متهم در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: نويد به عنوان كارمند در كارخانه توليدي پوشاك مشغول به كار بود تا اينكه به من اطلاع داده شد كه او به مصرف موادمخدر از نوع شيشه اعتياد پيدا كرده است. چندين بار در اين خصوص به وي تذكر دادم اما زماني كه با بيتفاوتي نويد درباره عدم ترك مصرف موادمخدر روبهرو شدم، به ناچار حدود شش ماه پيش مجبور به اخراج او از كارخانه شدم.
وقتي فهميدم ميخواهد اخراجم كند نقشه كشيدم
نويد در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: زماني كه مالباخته از موضوع اعتياد من اطلاع پيدا كرد و مرا به اخراج تهديد كرد قبل از آنكه از كارخانه اخراج شوم، در يك فرصت مناسب دسته كليد صاحب كارخانه را سرقت كرده و دسته كليد دومي را تهيه كردم. در طول مدتي كه در كارخانه مشغول به كار بودم از محل زندگي و وضعيت مالي خوب مالباخته اطلاعات دقيقي داشتم تا اينكه موضوع اخراج از كارخانه پيش آمد. پس از اخراج، چندين ماه به عنوان كارگر ساده در نمايشگاههاي مبلفروشي منطقه يافتآباد مشغول به كار بودم و در طول اين مدت نيز چندين بار با سرقت كارتهاي عابربانك متعلق به صاحبان نمايشگاههاي مبل و بدون آنكه آنها متوجه برداشت از حسابهاي عابربانك خود شوند، اقدام به برداشت پول از حساب آنها ميكردم تا اينكه پس از گذشت نزديك به شش ماه از زمان اخراج، تصميم به سرقت منزل مالباخته گرفتم. چندين روز در نزديكي محل زندگي مالباخته منتظر زماني مناسب براي سرقت بودم تا اينكه سرانجام چهارم ارديبهشت، زماني كه مالباخته به همراه تمام اعضاي خانوادهاش از خانه خارج شد، با استفاده از چادر زنانهيي كه از قبل و براي استفاده در سرقت تهيه كرده بودم، وارد مجتمع مسكوني و خانه مالباخته شده و پس از سرقت نيز با همان وضعيت پوشش زنانه از خانه خارج شدم.