چرا دعاهایم مستجاب نمی شود؟
چرا با اینکه در همه چیز با دختر خاله ام مساوی بودم او از من بهتر نتیجه می گیرد؟
چرا به خواسته هایم نمی رسم؟
آیا قانون جذب حقیقت دارد؟
چگونه ثروت و موفقیت را به خود جذب کنم؟
اینها نمونه ای از سئوالاتی است که یا همه ما این سئوالات یا سئوالات شبیه به این را داشته ایم و یا با افرادی سروکار داشتیم که این سئوالات، سوالات آنها نیز هست.
در این مقاله به این سئوالات و راه حلهای آن می پردازیم.
چند سال پیش بود که وقتی می‌خواستیم ماشینمان را عوض کنیم با همسرم مشورت کردم و از آنجا که به کارخانه ماشینسازی رنو علاقهمند بودم، تصمیم گرفتیم که بهترین ماشین آن کارخانه را که در ایران عرضه می‌شد و آن زمان مِگان بود را بخریم.
درست از شبی که تصمیم گرفتیم آن را بخریم هرجا که می‌رفتیم آنرا می‌دیدیم، به قدری مِگان می‌دیدیم که همسرم به شوخی می‌گفت: از پراید هم در دسترستر و فراوان‌تر است.
اما اینطور نبود. این قانون راز یا تمرکز است.
وقتی هدف مهمی داشته باشیم باعث می شود برروی آن تمرکز کنیم و این تمرکز موجب اصلاح باورهای قبلی ما می شود و نهایتا آن هدف را تجربه خواهیم کرد.
-«افکار ما حاوی فرکانس‌هایی هستند که مشابه خود را جذب میکند. وقتی تمرکزم به خرید مگان بود ناخودآگاه ماشینهای مگان را بیشتر می دیدم.
در زندگی هم چنین است وقتی بر روی چیزهای نادرست وقت و تمرکز بگذاریم و از اهداف اصلیمان غافل باشیم اصلا آنها را نمی بینیم.
و وقتی چیزی را نبینیم و حس نکنیم که امکان ندارد به آن برسیم.
بر عکس آن هم ممکن است. یعنى وقتى بر آنچه مى خواهیم صادقانه تمرکز کنیم و به باورمان تبدیل کنیم یقینا بدست مى آوریم.
باید بدانیم که ما در دنیایی زندگی می کنیم که پر از فرکانس است، افکار غالب مان باور ما را تشکیل می دهند، و ما محصول باورمان هستیم.
ما از طریق باورهایمان بر روی مداری قرار می گیریم که در آن مدار، شرایط، اتفاقات و چیزهایی وجود دارد که با فرکانسِ ارسالی ما هماهنگ است.
در واقع ما چیزهایی را در این جهان دریافت می کنیم که انتظارش را داریم و قبلا فرکانس آن را به دنیای پیرامونمان ارسال کرده ایم. آن فرکانسها همان باورهاى قطعى و یقینى ماست.
-افکار غالب ما (باور)، اتفاقات زندگی‌تان را رقم می‌زند نه افکار لحظه‌ای.
به آنچه از صمیم قلب معتقدیم که می رسیم ، حتما خواهیم رسید و نه آنچیزی که شاید روزی صدبار هم آن را تکرار می کنیم ولی ته قلبمان معتقدیم که به آن نمی رسیم هم هرگز محقق نخواهد شد.
ته قلبم معتقدم که جز با دزدی نمی شود پولدار شد. و من هم که اهل دزدی نیستم پس پولدار نمی شوم.
از آن طرف شب قدر دعا می کنم که خانه ۲۰۰ متری در تهران بخرم. معلوم است که این دعا مستجاب نمی شود.
چون قبلا فرکانس نشدنش را به عالم مخابره کرده ام.
جمله جالبی می خواندم که در نمازی که برای طلب باران خوانده می شود تنها دعای کسانی مستجاب می شود که چتر با خود به همراه داشتند.
در آیه ۱۸۶ سوره مبارکه بقره به صراحت قران کریم به این مطلب اشاره می کند:
«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَ لْیُؤْمِنُواْبِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؛
و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو) من نزدیکم، دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم؛
پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند.)
تنها راه اجابت دعا و شرط اجابت دعا: یقین و باور قطعی به اجابت است.
وقتی ته قلبش می گوید: من می دونم که بیمارم می میرد در این بیماری سخت ولی دائم گریه و نماز و استغفار هم میکند یقینش به اجابت می رسد و نه الفاظی که در ظاهر می گوید و یا اعتقادی که لحظه ای به آن رسیده ولی جز افکار غالبش نیست.
این شعر از مرصاد العباد باشد یا مولانا برای بحث ما تفاوتی ندارد و مهم مضمون درخشان آن است:
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
وفتی به هدف می رسیم که باورهامون را تعییر دهیم. هدف کوچک و بزرگ هم ندارد. شعار رسیده به هدف این است:
باورت را تغییر بده و اقدام کن.. باید از روی باورهای قبلی مان رد بشویم باید از بین ۱ تا ۱۰ عدد ۱۲ را انتخاب کنیم.
در هدفگذاری با ترسهایمان و نقاط ضعفمان هدف می گذاریم باید بر اساس نقاط قوتمان هدف بگذاریم.
از شما می خواهم برای دقایقی خواندن این مقاله را کنار بگذارید و همین الان ۵ نقطه قدرت خود را بنویسید. بعد ادامه مقاله را بخوانید.
کار سختی بود؟ اگر سخت بود یعنی مثل اکثر مردم دنیا عادت کرده ایم که روی نقاط منفی تمرکز کنیم.
به همین سختی هم فکر می کنیم که نمی شود باورهایمان را اصلاح کنیم چون عادت کردیم به منفی نگری در همه امور از جمله تمرکز بر نقاط مثبت و تغییر باورها.
وقتی اکثر مردم در کارنامه فرزندشان ۵ نمره ۲۰ ، ۲ نمره ۱۷ و یک نمره ۷ می بینند کدام نمره توجه شان را جلب می کند؟
اکثر مردم به نمره تک توجه می کنند چون فکر می کنند اشکالی بوجود آمده و باید سریع حل کنند. مغز ما عادت کرده برای بقاء به منفی بیشتر از مثبت توجه کند.
اجداد غار نشین ما باید وقتی چیزی لای بوته ای تکان می خورد بنا را می گذاشتند روی اینکه حیوان خطرناکی است و فرار کنند تا شکار نشوند.
اما اگر می خواستند حمل بر این نکته کنند که ایشالله یک طعمه یا شکار است و آن را طعمه ای برای غذای خود فرض کنند شاید امروز کسی از نسل بشر باقی نبود.
اما ظاهرا امروز همه لوازم دنیای غارنشینی تغییر کرده بجز تمرکز روی نقاط منفی که هنوز هم با ماست.
باید ورودی‌های ذهن خود را کنترل نمایم. افکار محاسبه دارند و اینطور نیست که تاثیری بر روی زندگی ما نداشته باشند برای همین است که خدای متعال هم می فرماید شما را به خاطر افکارتان مواخذه می کنم و ثواب و عقاب می دهم تا یاد بگیریم که بیهوده فکر نکنیم و به افکار بیهوده نیز فکر نکینم.
وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ
بقره ۲۸۴: برداشتی ترجمه گون از آیه : آنچه از افکارتان را چه ظاهر کنید و چه مخفی نمایید خدا شما را به آنها محاسبه می کند اگر نیک باشد می آمرزد و پاداش می دهد و اگر بد باشد عذاب می کند.
در مورد قانون جذب نمی‌توانیم بگوییم آن چیزی که می‌خواهیم به ما داده می‌شود
بلکه آن چیزی که در فرکانسش قرار داریم به ما داده می‌شود. به آنچه از صمیم قلب به آن معتقدیم و باور داریم می رسیم و نه تغییر موضع های مقطعی و افکار و تمرکزهای لحظه ای.
در ادامه به چند راهکار برای ساختن باورهای جدیدمان می پردازیم و هر یک را شرح خواهیم داد.
۱-تکرار باورها:
باید آنقدر باورهای جدیدت را تکرار کنی تا آمیخته با گوشت و پوست و استخوانت شود.
شاید یک دلیل که مى گویند براى فردى که از دنیا رفته، تلقین بخوانید این باشد که: اثر تلقین آنقدر بالاست که حتى روى مرده هم اثر دارد چه برسد به انسان زنده.
شعر و جایزه:
فرض کنید از شما می خواهند یک شعر ۱۰۰ بیتی را در دو روز حفظ کنید و یک جایزه ویژه چند میلیونی بگیرید. چه می کنید؟
ده ها بار و شاید صدها بار آن شعر را از رو می خوانی. چندین با ر آن را از حفظ می خوانی برای کسی بازگویی می کنی.
ممکن است حتی دو روز از دانشگاه و مدرسه یا محل کار مرخصی بگیری.
چرا؟ چون ارزشش را دارد ۲ روز مرخصی حداکثر چند صد هزار تومان به شما لطمه می زند ولی حفظ کردن این شعر چند میلیون به شما منفعت می رساند.
تغییر باور با تغییر زبان:
حالا اگر در ایران شغلی با حقوق ماهانه دو میلیون تومان دارید و درخواست ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج لندن را داده اید و اتفاقا رزومه شما مورد توجه آنها قرار می گیرد.
تنها نقطه ضعف شما زبان انگلیسی است و آنها با بورس شما موافقت کرده اند ولی بورس تحصیلی انگلستان شما بسته به یادگیری زبان انگلیسی در شش ماه دارد. چه می کنید؟ مثلا می گویند اگر فقط تسلط به صحبت کردن انگلیسی داشته باشید علاوه برهزینه دانشگاهتان در انگلستان ماهانه ۱۰ هزار پوند که معادل حقوق یک مدیر در آن کشور است ( در کشور ما معادل ماهانه ۷۰ میلیون تومان) هم به شما داده می شود.
چه می کنید؟ روزی یک ساعت کلاس زبان می روید و بقیه روز را مثل روزهای عادی دیگر سپری می کنید؟
یا شب و روزتان می شود زبان انگلیسی. روزی ۸ ساعت کلاس می روید و روزی ۸ ساعت هم تمرین انگلیسی می کنید و در خواب هم خوابهایتان را به زبان انگلیسی می بینید.
معلوم است باید رفتار دوم را بگزینی باید تمام تلاشت را بکنی حتی اگر اوایل بسیار سخت است کوتاه نمی آیی سعی میکنی با همان تعداد لغت محدود که بلدی شروع کنی و حرف بزنی ، هیج کاری بجز زبان را انجام ندهی. چرا؟
چون منفعت دراز مدت آن به این شش ماه سختی می ارزد و اتفاقا هر چه بیشتر پیش می روی به آن علاقه مند تر می شوی.
برای باور سازی هم باید اینگونه بود باید انقدر غرق در باور جدید شوی که اصلا فرصت فکر به باور قبلی را نداشته باشی باید همه شب و روزت را باور جدید بگیرد.
هر جا هستی باورت را بنویس و در مقابل چشمت قرار بده . روزانه خودت را مقید کن چندین بار باور جدیدت را با صدای بلند فریاد بزنی.
وقتی نسخه ای از دکتر میگیری حتی اگر با تمام دستگاه های آوازی آشنا باشی و به زیبایی آن را با تحریرهای دلنشین هم بخوانی برای بهبودی کاری انجام نداده ای .
باید نسخه نوشته شده را عملا اجرا کنی.
اگر به این باورم که من می توانم به هر میزان درآمدی که می خواهم برسم باید بتوانم برای این باور رفتارهای متناسب را تعریف و اجرا کنم.
اگر انقدر خجالتی هستم که نمی توانم با مشتری ارتباط بگیرم باید آن را با مهارتهای رفع خجولی رفع کنم.
اگر فروشنده حرفه ای هستم که روزی را بدون فروش ندارم باید حتی در روزهای تعطیل هم برای فروش حتی در خانه برنامه عملی داشته باشم و حتی در مهمانی هم بفروشم.
وقتی باورم این است که نفر اول علمی کشور می شوم در رشته خودم باید ببینم رفتارهای متناسب با این باور چیست و آن را اجرا کنم.
روزی ۱۰ ساعت مطالعه، نشست و برخاست با اساتید و تمرین و تمرین شاید بخشی از رفتارهای هر روز ما باشد.
هفته ای یکبار باید عملکرد خود را محاسبه کنید. مکتوب روی کاغذ مشخص کنید که هم در تکرار باورها و هم در رفتار متناسب با باور به خود از ۱ تا ۱۰ چه نمره ای می دهی؟
مثلا اگر در باور به خود ۷ دادی حالا باید مشخص کنی که اگر چه اقداماتی می کردی می توانستی به خودت ۱۰ بدهی. و بعد هم برنامه ریزی کن برای رفع نقص در هفته آینده.
حتی اگر به خودت نمره کامل هم دادی باز هم باید برای هفته آتی با اضافه کردن موارد کامل تر نسبت به هفته ای که گذشت برای هفته آینده برنامه ریزی کنی.
حالا هر سه کلید تغییر باور را در اختیار داری، می دانیم چگونه دعا را مستجاب کنیم و یا دلیل موفقیت دختر خاله و پسرخاله نسبت به ما چیست.
حالا به این نیاز داریم که بخواهیم و شروع کنیم. ناپلئون هیل نویسنده کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید جمله زیبایی دارد:
“خواستن” نقطه‌ی آغازین تمام هدف‌ها است، نه “امیدوار بودن”، نه “آرزو داشتن”، بلکه یک “خواستن شدید از اعماق قلب” که به انسان قدرتی نا محدود می دهد!
