جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15 - ۱۲ جمادی الاول ۱۴۴۶
۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۸
به بهانه سالگرد تاسیس شرکت بورس اوراق بهادار تهران

بورس 50 ساله هنوز تاتی تاتی می کند

هر چند که به واسطه حضور شرکت ها و صنایع متنوع در این بازار نسبت به بورس دیگر کشورها یک پله بالاتر ایستاده، اما همچنان در حجم و ارزش معاملات سهام فقیر است.
کد خبر: ۹۴۱۱۴

در حالی ۹ سال قبل با اجرایی شدن قانون بازار سرمایه، شرکت بورس در پانزدهم آذرماه تاسیس شد که با عمیق‌تر شدن رکود حاکم بر بازار، کمتر سهامداری برای سالروز تولد بورس می‌تواند چهره‌ای خوشحال از خود نشان دهد.

اگر چه بورس اوراق بهادار تهران خود را وارث نیم قرن تجربه بورس در ایران می داند، اما نگاهی به فراز و فرودهای این بازار در طول 5 دهه گذشته نشان می دهد که این بازار هنوز از قد و قامتی کوتاه در اقتصاد کشور برخوردار است.

هر چند که به واسطه حضور شرکت ها و صنایع متنوع در این بازار نسبت به بورس دیگر کشورها یک پله بالاتر ایستاده، اما همچنان در حجم و ارزش معاملات سهام فقیر است.

این روزها معامله گران و سرمایه گذاران بازار سهام به دلیل تداوم سایه سنگین رکود فرسایشی بر این بازار حتی طعم سود را هم فراموش کرده اند.

بازاری که از 22 ماه قبل سر خوش از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تصور تحولی شگرف را در این بازار را داشت، اما به یکباره با اسم رمز افزایش 5 برابری نرخ خوراک پتروشیمی ها از اوج به حضیض رسید.

شاخص کل بورس تهران از تاریخ 17 دی ماه 92 در بالاترین نقطه روی قله 88 هزار و 749 واحدی ایستاده بود که با شروع دوره رکود با ریزش 42 درصدی هم اکنون به عدد 62 هزار و 420 واحد رسیده است.

ارزش جاری کل بازار بورس نیز که در پایان سال 92 به رقم 380 هزار میلیارد تومان بالغ شده بود، هم اکنون با تبخیر 40 درصد از این ارزش به عدد 269 هزار و 986 هزار میلیارد تومان رسیده که البته اگر ارزش سهام برخی عرضه های اولیه را در این عدد کنار بگذاریم، اندکی کمتر از رقم فوق خواهد بود.

بورس ایران با بدشانسی در طول 22 ماه گذشته مواجه بوده که باعث و بانی سقوط ارزش این بازار در مدت مذکور بوده است. نحوه به کارگیری سیاست های پولی و مالی در حوزه مدیریت کلان کشور و از سویی انتظارها برای برچیده شدن تحریم ها با تکیه بر وعده های دولت یازدهم نقطه عطف بازار سرمایه در بررسی دلایل درجا زدن نماگرهای آن بود.

نقطه اوج بی اعتمادی در بازار سهام از زمانی شکل گرفت که نمایندگان مجلس همسو با کاهش درآمد ارزی دولت بر سر افزایش 5 برابری نرخ خوراک مجتمع‌های پتروشیمی پافشاری کرد.

صنعتی که به تنهایی حدود 40 درصد ارزش بازار سهام را در تصاحب داشت و بطور زنجیروار با توجه به فرآیند واگذاری ها و اعضای تو در توی هیات مدیره شرکت ها ؛ دیگر صنایع پیشرو بازار از جمله بانک ها،بیمه ها و هلدینگ های بزرگ سرمایه گذاری را درگیر تبعات خود می کرد.

پس از این فراز و فرود ها بازار سرمایه کشور در مواجهه با ریزش مداوم قیمت جهانی نفت و رنگ باختن قیمت ها در بازار های بین المللی کالاهای پایه و فلزات اساسی دچار وحشت زدگی از آینده شد.

آینده ای که با تیره شدن دورنمای آن و نبود اراده ای از سوی دولتمردان برای به حمایت از آن دیگر برای هیچ سرمایه گذار حقیقی و حقوقی حتی به کمتر از قیمت اسمی نیز همچنان خریدار ندارد.

از سویی دیگر صندوق ها و شرکت های سرمایه گذاری بزرگ بازار سهام که از آنها به اصطلاح تحت عنوان بازیگران حقوقی بازار یاد می شود به دلیل کاهش تقسیم سود نقدی در مجامع شرکت ها با کاهش حجم نقدینگی در گردش خود مواجه شده اند.

برخی کارشناسان معتقدند ؛ در حالی که طی سه سال گذشته هزینه مالی بنگاه های اقتصادی از حدود سه هزار میلیارد تومان به بیش از  14 هزار میلیارد تومان افزایش یافته، اما درآمد شرکت ها در بودجه های برآوردی امسال آنها از حدود 59 هزار میلیارد تومان به اندکی بیش از 43 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.

این موضوع نشان می دهد که با وجود افزایش هزینه شرکت های بورسی اما درآمد بنگاههای اقتصادی به همین نسبت افزایش نیافته و حتی با کاهش نیز مواجه بوده است. ازسویی دیگر کاهش حجم فروش و افزایش بهای تمام شده فروش شرکت ها همچنان از سوداوری انتظاری آنها در دوره های عملکردی می کاهد.

به دور از واقعیت نیست که کاهش سودآوری شرکت ها می تواند به این معنی تلقی شود که اگر با نسبت قیمت بر درآمد 5.7 مرتبه ای بورس می توان ارزش 240 هزار میلیارد تومانی را برای بازار سهام انتظار داشت، باید برای کاهش 7 تا 8 درصدی شاخص کل بورس انتظار کشید.

انتظاری که در صورت عدم وقوع اتفاق مثبت برای اقتصاد ایران می تواند شاخص کل بورس را تا نقطه 56 هزار واحد کاهش دهد و نقطه ای جدید را برای نوسان کردن نماگرهای بازار تثبیت کند.

وجود چنین انتظارهایی باعث شده تا ارزندگی سهام شرکت ها نیز تحت تاثیر مشکل کاهش سودآوری ها به چالش کشیده شود، از سویی دیگر اغلب شرکت های سرمایه گذاری و صندوق های بازنشستگی در شرایط فعلی ترجیح می دهند، به لحاظ نبود بازدهی مورد انتظار برای سرمایه های کلان و در عین حال مایوس شدن از دریافت سود نقدی مناسب از مجامع شرکت های بورسی؛ نقدینگی خود را در اوضاع رکود فعلی بر اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار متمرکز کنند.

نکته قابل تامل در این زمینه ابراز تمایل هیات های سرمایه گذاری خارجی به اوراق صکوک و ابزار های مالی با درآمد ثابت درایران بیش از خرید سهام شرکت ها با توجه به شکاف میان نرخ سود این اوراق با نرخ تورم کشور است.

این موضوع نشان می دهد که حتی سرمایه گذار خارجی نیز به بازار سرمایه ایران هنوز نمی تواند دل ببندد، چرا که سهام در ایران همچنان حامی ندارد.

شرایط اقتصاد ایران به گونه ای است که اگر بازه های 10ساله رشد بورس را در نظر بگیریم، در می یابیم که با احتساب نرخ سود مرکب 20 درصدی در بازه های زمانی فوق هیچ گاه هیچ رقمی بر ارزش روز بورس ایجاد نشده و بنابراین اقتصاد ملی با رشد واقعی همراه نبوده است. در این میان تنها سفته باز از سود بهره برده است.

با این اوصاف باید گفت، افزایش شاخص های بورس ناشی از واقعیت رشد اقتصادی در ایران نیست، زیرا وقتی به نرخ تورم تنزیل می شود، در می یابیم که بازدهی به دست آمده برابر با صفر بوده است.

با نگاهی به بازده بازار سهام در دوره های 10 ساله می توان به خوبی نظاره کرد که بورس در هر دوره زمانی  از بازدهی 20 درصدی برخوردار شده بطوریکه از سال 73 تا 83 از یک موج رشد و در سال های بین 84 تا 94 نیز از یک موج صعودی برخوردار بوده است، با این تفاوت که تنزیل آن به نرخ روز تورم برابر با بازدهی صفر است.

بورس به عنوان آیینه تمام نمای اقتصاد کشور همواره تصویری واضح از شرایط موجود کشور ارایه کرده است. در حال حاضر اغلب کارخانجات با دپوی (انباشت) محصول و کسب و کار در رکود سراسری فرو رفته اند و اقدام های کوتاه مدت همچون بسته های رونق یا خروج از رکود فقط تسکین های کوتاه مدت برای سرپا نگاه داشتن این اقتصاد است.

آن دسته از مخاطبان این یادداشت که داستان « پادشاه لخت » را شنیده اند، شاید با نگارنده متفق القول خواهند بود که دولت با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و از سوی دیگر گلاویز شدن با رکود تورمی طاقت فرسا که در حال تبدیل شدن به بحران است، به نوعی مشابه  قهرمان داستان مذکور  تلاش می کند تا با چهره ای خندان از خود نشان داده و به قولی با سیلی صورت خود را سرخ نگاه دارد.

نامه نگاری 4 وزیر کابینه در ماه های گذشته به رییس جمهور نشان داد که  آمارهای خروج از رکود و رشد اقتصادی،  بیانگر واقعیت های موجود اقتصاد نیست و رکودی که وعده خروج از آن داده می شد، نه تنها پایان نیافته، بلکه اکنون به مرحله بحران هم رسیده است . بحرانی که همچنان عکس العمل های مختلفی از سوی محافل کارشناسی و حتی سیاسی را در پی داشته  و شائبه عدم هماهنگی تیم اقتصادی دولت را پر رنگ تر کرده است.

قدر مسلم روند بازار سهام همچنان نزولی است و مطابق با اصول بازار سرمایه تا زمانی که  روند نزولی در بازار پایان نپذیرد و به اصطلاح روند بازار برنگشته باشد، استراتژی خرید سهام معقول نخواهد بود.

برخی کارشناسان بازار سرمایه معتقدند، خرید سهام در روند نزولی مثل گرفتن چاقوی در حال سقوط است که فقط فوق حرفه ای ها می توانند آن را به سلامت در دست گیرند.

با وجود اظهار نظر های گاه و بیگاه متولیان اقتصادی و بازار سرمایه کشور مبنی بر به کف رسیدن قیمت سهام در بازار و یا پدیدار شدن بهترین موقعیت برای خرید، اما باید گفت گلوله برفی ریزش قیمت سهام که در سراشیبی افت به راه افتاده تا زمانی که متوقف نشود، نمی توان برای بازار نزولی، کف قیمت تعیین کرد.

آنچه که اقتصاد ایران برای برون رفت از رکود و دستیابی به رونق واقعی نیاز دارد قبل از هر چیز  اراده ملی و همبستگی بخش دولتی و خصوصی برای نیل به این هدف است. چند دستگی و تصمیم گیری های چند قطبی تنها باعث خواهد شد که در کوتاه مدت نسیمی بر اقتصاد ایران بوزد و پس از مدتی دوباره زمینه ای برای بازگشت دوباره به دوران قبلی فراهم شود.

نگارنده برا این باور است که همه مشکلات اقتصادی ایران به تحریم ها گره نخورده و بنابراین با توافق هسته ای نمی توان انتظار داشت که همه مشکلات یک شبه کنار زده شوند. مشکلات بنیادی اقتصاد ایران ریشه ای به قدمت کمتر از نیم قرن دارد که برای حل آنها فقط یک راه حل وجود دارد و آن اراده جمعی همه نیروهای کشور و اتحاد برای خروج از رکود است.

باید دانست بهبود حجم معاملات بازار سهام دریک شیب آرام صعودی  نخستین سیگنال ها برای پدیدار شدن بهبودی در  بازار سهام خواهد بود ، بازاری که این روزها فقط در انتظار یک معجزه نشسته است.

آخرین اخبار