ایران چقدر با تصورتان منطبق بود؟
من ایران را همانطوری یافتم که فکر میکردم. تهران از نظر حملونقل شهری
کمی بههمریخته اما بسیار رنگارنگ بود. من همیشه اعتقاد داشتم که
انسانهای سرزندهای مثل ایرانیان پویا هستند. این تصور بعد از حضورم در
ایران مرا ناامید نکرد.
من از نظر انرژی فیزیکی و برنامه اقتصادی خودم را
خوب برای این سفر آماده نکرده بودم. ازطرفدیگر، من وجود اینهمه مکانهای
باستانی و شگفتیهای فرهنگی را پیشبینی نکرده بودم. ایران واقعا باید به
میراث شگفتآور خود افتخار کند؛ میراثی که دیگر فقط بخشی از ایران نبوده و
جایگاهی بینالمللی دارد.
چه چیزی بیشتر شما را در ایران جذب کرد و چرا؟
مکالمه با جوانان برایم خیلی جالب بود. من پیش از سفرم به ایران به سفارت این کشور در تیرانا، پایتخت آلبانی، رفتم و درباره اینکه آیا این امکان وجود دارد که من مباحثی را بهصورت درسنامههایی پیرامون کشور آلبانی به دانشجویان ایرانی ارائه دهم با ایشان صحبت کردم.
متأسفانه این فرصت در
اختیار من قرار داده نشد. مکالمه با دانشجویان و جوانان بسیار خوب بود. من
متوجه نشدم چرا کسانی که ما را همراهی میکردند به من اجازه نمیدادند که
این مکالمات طولانیتر شود.
جوانان شما اتحاد فوقالعادهای دارند. من چند
مرتبه خودم از گروه جدا شده و با آنها مستقیما صحبت کردم. این برایم خیلی
لذتبخش بود؛ چراکه اکثرا آنها خوب انگلیسی صحبت میکردند و روشنفکر بودند.
آنها از من نیز سؤالاتی پرسیدند اما چیز زیادی راجع به کشور آلبانی
نمیدانستند.
آیا با مقامهای ایرانی دیدار داشتید؟ دراینصورت، این دیدار با چه کسانی و چطور بود؟
ما نشستهای زیادی داشتیم. دیدار با یک نماینده مجلس زن، معاون کمیسیون
حقوق بشر و نماینده مجلسی با اصالت ارمنی - نماینده اقلیتهای ایران در
مجلس - برایم جالب بود. سیاستمداران شما با وجود اینکه در نهایت ادب با ما
برخورد کردند اما خیلی انعطافپذیر و صمیمی به نظر نمیرسیدند.
ما تمایل
داشتیم با مخالفان نیز گفتوگو کرده و آنها را ملاقات کنیم. دیدار با
سخنگوی وزیر امور خارجه برایم بسیار جالب بود. او خانمی بود که با آمادگی
خوبی به ملاقات من آمد و بسیار بااحتیاط رفتار میکرد.
وقتی از او درباره همکاری پنهانی بین ایران و اسرائیل پرسیدم برآشفته شد و این موضوع را رد کرد. او همچنین حضور نظامی ایران در سوریه را نیز رد کرد.
لطفا از تعاملاتتان با مردم ایران بگویید.
آنها چیز زیادی درباره آلبانی نمیدانستند. من از آنها درباره زبانهای
خارجی و اینکه ایران بعد از برداشتهشدن تحریمها چطور خواهد بود پرسیدم.
برایم خیلی تعجبآور بود که پیرمردی در شیراز اطلاعات خیلی خوبی درباره
کشور آلبانی داشت و حتی «انور خوجه» را میشناخت.
او به رادیوی کمونیستهای
آلبانی در زمان رژیم کمونیستی آلبانی گوش میداد. من با مردم عادی درباره
سیستم حقوق، تحصیلات، خدمت سربازی و یکبار درباره نحوه مدیریت یک رستوران
صحبت کردم.
از دختران درباره حجاب و نقششان در زندگی و از پسرها راجع به
تحصیلات و تصورشان از آینده زندگی پرسیدم. برای من ملاقات با چند سرباز و
روحانی در شیراز جالب بود. روحانیها کمی جدی بودند اما بسیار جالب و
باهوش. سربازان و جوانان نیز از خدمت سربازی اجباری ناراضی بودند.
لطفا نظرتان را درباره مردم ایران بگویید.
من آرزو دارم که به ایران برگردم اما دوست دارم امکانی محقق شود که اینبار
درباره کشورم صحبت کنم. من خیلی دوست دارم که در میان مردم عادی قدم بزنم و
میان آنها بنشینم. مردم ایران خیلی اجتماعی و خونگرم هستند.
درحالیکه آنها مردمی مغرور هستند، بسیار اجتماعی بوده و سعی میکنند در هر لحظه کاری کنند که شما احساس آرامش و راحتی داشته باشید.
ایرانیان خیلی پیگیر مسائل سیاسی هستند. آیا مردم آلبانی هم اینچنین هستند؟
خیلی زیاد. آلبانیاییها البته به همین علت که بهصورت افراطی سیاست را
دنبال میکنند نابود شدهاند. دلیلش این است که اگرچه سیستم قانونگذاری ما
در نظر بسیار دموکراتیک است، اما درواقعیت فقط به سه حزب اصلی اجازه
پیروزی داده میشود؛ البته درحقیقت دو تا از آنها پیروز میشوند چراکه حزب
سوم به حزب دیگری که در قدرت است میپیوندد.
این سیستم بسیار فاسد است و
آلبانیاییها با مشکلات و بیمسئولیتهای بیشمار سیاستمدارانشان
دستوپنجه نرم میکنند. آنها حرف زیاد میزنند اما هیچگاه به مبارزه با
امتیازات انحصاری نپرداخته و برای اقتصاد کشور عاقلانه نمیاندیشند.
آلبانیاییها با سیاست عجین هستند چراکه سیاسیبودن به معنای استخدامشدن
است.
همانطوری که اطلاع دارید اخیرا برخی اعضای گروه تروریستی منافقین
از عراق به کشور شما آمدهاند. از آنجاییکه آنها مشکلات فراوانی را برای
کشورهایی که به آنها پناه میدهند ایجاد کردهاند، آیا آنها چنین مشکلاتی
در آلبانی هم بهوجود آوردهاند؟ مردم آلبانی راجع به آنها چه فکر
میکنند؟
آلبانیاییها نسبت به آنها بسیار بیتفاوت هستند، اما آنها خودشان نیز از
مردم عادی جدا هستند. آنها کارهای کوچکی انجام دادهاند. تا به امروز آنها
زیاد با مردم عادی قاطی نشدهاند، چون شرایط اقتصادی آنها زیاد خوب نیست.
مردم آلبانی خیلی زودرنج هستند و این گروه نیز دوست ندارند قاطی آنها
شوند. بههرحال، آنها به آرامی کار خود را انجام میدهند و توسط دولت
آلبانی بهشدت حمایت میشوند که زندگی سادهای را برایشان مهیا کرده است.
آلبانیاییها چیزی درباره گذشتهشان نمیدانند و این مسئله حتی برخی اوقات از رسانهها هم شنیده میشود، اما همین مسئله که مردم عادی میدانند آمریکا از دولت آلبانی خواسته است تا به آنها پناه دهد کافی است که برخی رفتار متظاهرانهشان را باور کنند.