اما ایران در آن سال ها ، درگیر تحریم خارجی و سوء مدیریت و دزدی های کلان
داخلی بود.
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - عربستان
چگونه جرأت می کند چنین نامحترمانه با ایران رفتار نماید؟ بحرین که حداکثر
اندازه یک شهر ایران است و تا چند سال پیش، بخشی از خاک ایران بود، چگونه
به خود اجازه می دهد کاردار ایران را اخراج نماید؟ امارات متحده عربی چگونه
خود را در این حد و اندازه می داند که مدعی جزایر سه گانه ایرانی شود؟!
این
سؤالات را می توان با موضوعات مختلف در خصوص بسیاری دیگر از کشورهای ریز و
درشت پرسید، چرا که ایران ، نه کشوری پرت در گوشه بی اهمیت در نقشه
جغرافیا و نه در زمره تازه به دوران رسیدگان روزگار است ، بلکه بی هیچ شعار
و تعارفی، ایران کشوری مهم، با سابقه تاریخی طولانی و پتانسیل های بسیار
عظیم است که پرداختن به آن، در مجال این مقال نیست.
بنابراین، مردم ایران حق دارند که از رفتارهای دون شأن کشورهای دیگر با خود آزرده خاطر شوند و این سؤالات را بپرسند.
واقعیت
این است که دنیای روابط بین الملل، دنیای خاطره ها ، انصاف و اعتماد نیست،
بلکه دنیای رقابت است ، آن هم رقابتی بی رحمانه و مبتنی بر منافع ملی هر
کدام از کشورها که عمدتاً هم در تقابل با یکدیگر هستند.
از این رو ،
اگر فلان کشور عربی یا غیر عربی، اقدامی علیه ایران شکل می دهد، هرگز نمی
گوید:" نه این کار را نمی کنم، چون ایران سابقه تاریخی و تمدنی فراوانی
دارد یا این کار غیرمنصفانه است و ... . "
بلکه آنها دقیقاً بر مبنای
وضعیت کنونی ما و دورنمایی که پیش بینی می کنند، رفتارهای خود را شکل می
دهند. مثلاً اگر چین به این نتیجه برسد که در 10 سال آینده به نفت نیاز
فراوان خواهد داشت، سعی در بهبود روابط با کشورهای نفتخیز می کند و اگر در
این میان، کشوری نفت خود را با شرایط بهتری بفروشد که خرید از آن مقرون به
صرفه تر باشد، به سادگی فروشنده قبلی را حذف می کند و با دیگری قرارداد می
بندد. ملاک عمل در روابط بین الملل، حال فعلی کشورهاست.
اگر کشوری
اقدامی علیه دیگری می کند، باید قبل از آن اقدام اطمینان یابد که کشور
مورد تعرض، قادر به پاسخ متقابل نیست. اشتباه در محاسبه پاسخ، می تواند گاه
فاجعه بار باشد.
لذا اگر برخی کشورها مانند عربستان به خود اجازه می
دهند که رفتارهای نامناسبی با ایران انجام دهند به این دلیل است که در
محاسبات خود، به این نتیجه رسیده اند که ایران قادر به اقدام متقابل نیست.
مثلاً در ماجرای حج امسال، احتمالاً این گونه اندیشیده اند که حداکثر کاری
که ایران می تواند انجام دهد، قطع رابطه یا تحریم حج است که اولی اگر حاوی
زیان باشد، دو طرفه است و تحریم حج را نیز می توان با افزودن چندهزار نفر
به سهمیه حج کشورهای دیگر، جبران کرد.
آنچه باعث شده این کشورها، در خود چنین جرأت و توانی را بیابند، به دو عامل برمی گردد:
اول
این که توانسته اند قدرت درونی خود را افزایش دهند ؛ مثلاً اگر امارات
متحده عربی همان کشور بیچاره ای بود که مردمانش در ساحل می ایستادند و چشم
به دریا می دوختند تا لنج های ایرانی برایشان آب آشامیدنی ببرند، یا اگر
قطر در زمره کشورهای با رشد اقتصادی بسیار بالا در جهان نبود، یا اگر
عربستان حرف اول اوپک را نمی زد، آیا باز هم می توانستند در برابر ایران
چنین شاخ و شانه بکشند؟
همین عربستان در سال هایی که نفت گران شد و
از 100 دلار نیز فراتر رفت، میلیاردها دلار اندوخته اضافی کسب کرد و
دلارهای نفتی اش را مجدداً در حوزه های مختلف ، مانند خرید سهام شرکت های
بزرگ دنیا سرمایه گذاری کرد و اقتصاد ملی اش را به طور ملموسی تقویت کرد.
اما ایران در آن سال ها ، درگیر تحریم خارجی و سوء مدیریت و دزدی های کلان
داخلی بود. معلوم است که دو برخورد متفاوت با یک پدیده ، نتایج متفاوتی را
رقم می زنند همان طور که در آن سال ها، اقتصاد عربستان قوی تر شد و رشد
3.5 درصدی(بالاتر از متوسط جهانی) را تجربه کرد و اقتصاد ایران وارد فاز
"رشد منفی" ، "تورم" و " رکود" شد.
یا امارات متحده عربی، با جذب
سرمایه های خارجی، چنان توانی از نظر اقتصادی پیدا کرد که توانست یکی از
قوی ترین نیروهای هوایی منطقه را برای خود ایجاد کند و بدین ترتیب، فقدان
عمق استراتژیک در زمین که به دلیل کوچک بودن کشور با آن مواجه است را با
نیروی هوایی جبران کرد.
اما در همین موردِ نیروی هوایی، ایران در سال های گذشته نتوانسته است خود را مجهز به هواپیماهای جنگی روز دنیا کند.
دوم این
که این کشورها توانسته اند با استفاده از خلأ ایجاد شده میان ایران و
کشورهای مهم جهان، روابط خود را قدرت های جهانی به ویژه آمریکا ارتقا دهند.
قطعاً برای امریکا، به دلایل متعددی که باید در جای خود بدان پرداخته
شود، همکاری با ایران در منطقه خاورمیانه، گرینه بهتری است تا تعامل با
کشورهایی مانند عربستان و قطر و نظایر این ها.
اما به دلیل تقابلات
ایجاد شده بین ایران و آمریکا، ایالات متحده هم به دلیل نیاز پیشین خود در
منطقه و هم برای مهار ایران، همکاری با این کشورها را در دستور کار خود
قرار داده است ، آن هم در حدی وسیع و عمیق که بعد از توافق هسته ای، مقامات
ارشد آمریکایی به منطقه آمدند تا کشورهای عربی را در جریان ماجرا قرار
دهند و خیال شان را از بابت توافق هسته ای ایران و 1+5 آسوده کنند.
در
واقع، بخش اعظم انرژی کشورهای عربی که به واسطه آن به خود جرأت رویارویی و
بدرفتاری با ایران را می دهند، پشتگرمی آنها به قدرت های فرامنطقه ای و
مشخصاً آمریکاست. در واقع ، آمریکا برای آنها در حکم "پدر اجاره ای"
قلچماقی است که می توانند پشت سرش پنهان شوند و هر از گاهی، سنگی به سمت
ایران بیندازند یا حرف ناروایی بگویند و دوباره پشت او پنهان شوند.
راه
حل تنبیه عربستان در خصوص فاجعه منا و ماجراهای دیگری که در روابط با
ایران شکل داده (مانند کمک به تحریم نفتی ایران ، کمک به تروریست های ضد
ایرانی مانند جندالله و ...) ، نه شعار دادن و تجمع و شکستن شیشه های سفارت
عربستان است و نه تحریم حج و قطع روابط دیپلماتیک و حمله نظامی و
...(البته هر کدام از اینها می تواند در جای خود بررسی و عنداللزوم اجرا
شود ولی راه اصلی نیستند).
راه اصلی و ماندگار این است که همان دو
نقطه ای که به مدد آن، به خود اجازه گستاخی می دهند را هدف قرار دهیم: توان
داخلی و پشتوانه خارجی آنها.
هر دو نقطه نیز فقط یا یک راهبرد
عقلانی و ملی می توانند مورد هدف قرار گیرند و آن، "بهبود سریع و هوشمندانه
رابطه ایران با جهان" است.
اگر ایران با جهان تعامل متقابل سازنده
داشته باشد، آنگاه دیگر کشوری به نام عربستان نمی تواند سهم نفت ایران در
بازار را از آن خود کند و بعد با پول همان نفت، برای مان شاخ و شانه بکشد.
اگر
رابطه ایران با جهان عادی باشد ، آنگاه کشوری به نام قطر نمی تواند به مدد
تکنولوژی هایی که به او می دهند و به ما نمی دهند، در میدان مشترک گازی،
چندین برابر ایران گاز برداشت کند و به مدد همین میدان مشترک، بالاترین
درآمد سرانه را در جهان داشته باشد و با هزینه کردن پول های حاصله از آن،
گروه های تریستی ضد ایرانی را تجهیز کند.
اگر
رابطه ایران با جهان در سطحی که شایسته ایران است باشد، آن وقت کشوری به
نام امارات، محل سرمایه گذاری غرب و شرق عالم نمی شود و ایرانی ها مجبور
نمی شوند واردات و صادرات خود را با واسطه گری امارات انجام دهند. آنگاه
امارات با پول هایی که از این رهگذر کسب می کند، نمی توانددر دنیا سر و صدا
راه بیندازد که مالک جزایر سه گانه است و اسم خلیج فارس را نیز جعل کند.
قطعاً
بهبود روابط ایران با جهان، بزرگ ترین آسیب اقتصادی را به کشورهای عربی
حاشیه خلیج فارس وارد می کند و اقتصادشان را تضعیف می کند. بی دلیل نیست که
آنها در زمره دلواپس ترین موجودات عالم در خصوص توافق هسته ای هستند.
ارتقاء
سطح روابط بین المللی ایران، خلأهای موجود در منطقه را پر می کند و
کشورهای خاورمیانه، به جایگاه واقعی خود در منطقه باز می گردند. مثلاً اگر
امروز بحرین نزد آمریکا ارج و قربی دارد، به این دلیل است که آمریکا برای
رو در رویی احتمالی با ایران، مقر ناوگان دریایی اش را در بحرین مستقر
کرده است. بدیهی است که حاکمان بحرین دوست دارند روابط ایران و آمریکا
همیشه تیره و تار بماند تا بتوانند از محل خوش خدمتی به آمریکا ، برای خود
منزلتی ولو جعلی و ذلت آمیز دست و پا کنند.
اگر ایران و آمریکا
دورنمای جنگ با یکدیگر نداشته باشند، دیگر نیازی به بحرین و پایگاه نظامی و
... وجود نخواهد داشت و آنگاه بحرین باید به جایگاه اصلی خود که ماهیگیری و
صید مروارید است برگردد نه این که به پشتوانه آمریکا، کاردار ایران را
اخراج کند و در رسانه هایش علیه ایران تبلیغ کند و جهان عرب نیز صدایش را
بازتاب دهد و علیه ایران اجماع کنند.
البته
گمان این که اگر رابطه ایران با جهان و مخصوصاً آمریکا بهبود یابد همه
مشکلات حل می شود و بناگاه همه معادلات تغییر 180 درجه می کند، ساده
انگارانه است چرا که در نهایت ، این خود "ما" هستیم که باید گلیم خود را از
آب بیرون بکشیم و کشورمان را در مسیر اصلاح ، ارتقا و پیشرفت قرار دهیم .
حتی اگر سفارتخانه های ایران و آمریکا در واشنگتن و تهران نیز بازگشایی
شوند، هر دو کشور در اندیشه منافع خود خواهند بود که البته امری طبیعی است؛
سخن این است که نگذاریم "دیگران" از تنش ما با جهان علیه ما سوء استفاده
کنند و مدام قوی تر شوند و روز به روز آسیب های بیشتری به ما بزنند.
ایران را دوست بداریم