در معرفی این کتاب عنوان شده استداستان جاناتان داستان پرواز است و رهایی؛ داستان چگونه پریدن و چگونه دل کندن. داستان رها کردن و شکستن عادتها. داستانی که میشود از آن اوج گرفتن را آموخت و شوق و لذت پرواز را تجربه کرد.
ریچارد باخ در این کتاب اما از زبان یک مرغ دریایی داستان خواست و نیاز انسان به پرواز و رها شدن از این ساختار خودساخته را روایت میکند؛ داستان پرواز برای یافتن حقیقت زندگی.
این کتاب روایتی است از زندگی همه انسانها؛ همه انسانهایی که به زندگی در اجتماع خودساخته خو کردهاند و هیچ برونرفتی از قوانین و چهارچوبهای خودساخته متصور نیستند.
قهرمان داستان او در این کتاب جاناتان، مرغ دریایی، دوست دارد تندتر و بالاتر از همنوعشان پرواز کند اما این تغییر در شخصیت و ساختار زندگی چیزی نیست که سایر اعضای فوجی که عضو آنها است دوستش بدارند و به همین خاطر او از آن جمع رانده میشود و این رانده شدن برای وی سرآغاز خودشناسی و کشفی تازه از خودش است که در نهایت آن را به سایر همنوعان خود نیز آموزش میدهد.
داستان ریچارد باخ داستان مطرودشدگان ظاهری از جامعه بشری است که با آموزش درست قادر میشوند معنا و حس دقیق زندگی و زیست عالمانه و عاشقانه را کشف کنند و با نگاهی شفقتانگیز آن را در اختیار هر کس دیگری قرار دهند که شوق آموختن دارد. افرادی که بر زمین باقی ماندهاند و پای چسباندن به خاک را برنمیتابند و سعی در پریدن از حصارها و چهارچوبهای پیرامونشان را دارند.