به گزارش ایران اکونومیست؛ مجموعهای از فیلسوفان، مورخان و نویسندگان برجسته غربی همچون تولستوی، کارلایل، لامارتین، مایکل هارت و برنارد شاو در آثار خود به عظمت شخصیت پیامبر اسلام (ص) اذعان کردهاند؛ دیدگاههایی که بر صداقت، اخلاق والا، شجاعت و نقش بیبدیل آن حضرت در هدایت بشریت و بنیانگذاری تمدنی مبتنی بر عدالت و معنویت تأکید دارد.
مجموعهای از فیلسوفان، مورخان و نویسندگان برجسته غربی همچون تولستوی، کارلایل، لامارتین، مایکل هارت و برنارد شاو در آثار خود به عظمت شخصیت پیامبر اسلام (ص) اذعان کردهاند؛ دیدگاههایی که بر صداقت، اخلاق والا، شجاعت و نقش بیبدیل آن حضرت در هدایت بشریت و بنیانگذاری تمدنی مبتنی بر عدالت و معنویت تأکید دارد.
به گزارش ایسنا، به بهانه ۱۷ ربیعالاول و ولادت حضرت رسولاکرم (ص)، بخشی از دیدگاههای فیلسوفان و اندیشمندان غربی غیرمسلمان درباره پیامبر اسلام (ص) منتشر میشود که گواهی روشن بر حقانیت نبوت و رسالت پیامبری است که خداوند متعال او را پاس داشت و یادش را در جهان جاودانه ساخت تا پیامآور همه زمانها و مکانها باشد
در زیر بخشی از اظهارنظرهای چهرههای مختلف جهان را که در کتابها درج شده است برگزیدهایم تا به بیان شخصیت پیامبر خاتم از نگاه دیگران بپردازیم:
پروفسور ویل دورانت مورخ مشهور آمریکایی مینویسد: «اگر میزان تأثیر این مرد بزرگ را در مردم بسنجیم، باید بگوییم که حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی در صدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند اوج دهد. در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد؛ زیرا به دین اعتقاد داشت.
از قبایل بتپرست و پراکنده در صحرا، امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان، آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن امپراطوری عظیم و پهناوری به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.
تولستوی نویسنده و فیلسوف بزرگ روسی، تحت تأثیر اسلام و تعالیم آن در زهد، اخلاق و عرفان قرار گرفت. او مجذوب ویژگیهای پیامبر شد و در مقاله محمد کیست؟ نوشت:
«محمد هم بنیانگذار و هم پیامبر است. او در زمره مردان بزرگی است که عمیقاً در ساختار اجتماعی خدمت کردند. همین بس که او امتی کامل را به سوی نور حقیقت هدایت کرد، آنان را به سوی صلح و آرامش کشاند، به زهد و پارسایی فراخواند و از خونریزی و قربانی انسان بازداشت و راه را برای توسعه و تمدن هموار ساخت. این کاری سترگ است که تنها مردی نیرومند میتواند انجام دهد و مردی چون او شایسته احترام و ستایش است.»
جورج برنارد شاو، نویسنده و نمایشنامه نویس ایرلندی میگوید: به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد آنرا دارد که بتواند با تحولات اعصار مختلف زندگی بشر همگام گردد. من راجع به مذهب محمّد پیشگویی میکنم که این مذهب را اروپای فردا خواهد پذیرفت، همانطوری که این مذهب به نظر اروپاییهای امروز قابل قبول گردیده است .
کلیسای قرون وسطی یا از روی جهل و یا از روی تعصب، اسلام را به وضع تاریک و مبهمی رنگ آمیزی کرده است. آنها این طور وانمود کردهاند که به نظر مردم، محمّد ضد مسپح آمده و اینچنین مسیحیان را از مذهب اسلام متنفر ساختهاند.
من زندگی و کار محمد را مطالعه کردهام، به عقیده من نه تنها او ضد مسیح نیست، بلکه او را باید نجات دهنده عالم بشریت دانست. من اعتقاد دارم اگر مردی مانند محمّد، دیکتاتوری دنیای جدید را به دست بگیرد، میتواند مسایل این جهان را چنان حل کند که آن صلح و سلمی که دنیا به آن نیازمند است تامین شود...
ادوارد گیبون، نویسنده و مورخ انگلیسی معتقد است:عقاید محمد، عاری از تردید و ابهام است و قرآن یک شاهد باشکوه از وحدانیت خداوند است. پیامبر مکه، پرستش بتها و انسانها و ستارگان را رد کرد؛ با این اصل عقلانی که هرچیزی که ظهور و بعد افول و مرگ دارد، شایسته پرستش نیست...
پیامبر مکه، پرستش بتها و انسانها و ستارگان را رد کرد؛ با این اصل عقلانی که هرچیزی که ظهور و بعد افول و مرگ دارد، شایسته پرستش نیست.
آلفونس دو لامارتین نویسنده، شاعر و سیاستمدار مشهور فرانسوی قرن نوزدهم میگوید: اگر بزرگی هدف، ناچیزی وسایل و نتایج حیرتانگیز، سه معیار برای نبوغ بشر باشد، چه کسی جرأت دارد در تاریخ مدرن، مرد بزرگی را با محمد-صلّی الله علیه وسلّم- مقایسه کند؟ معروفترین مردان، تنها سلاح، قوانین و امپراتوری را تأسیس کردند. آنها چیزی بیش از قدرت مادی تأسیس نکردند که در هر صورت، اغلب در جلو چشم آنها از هم پاشیده شد. این مرد نه تنها ارتش، قانون، امپراتوری، امت و حکومت را به حرکت درآورد، بلکه میلیونها نفر از مردان در یک سوم از جهان مسکونی آن روز و نیز بیشتر از آن، عبادتگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، باورها و روحها را متحول ساخت.
توماس کارلایل فیلسوف، نویسندهی طنزپرداز، مقالهنویس و مورخ اسکاتلندی در کتاب خود تحت عنوان «قهرمانان و قهرمانپرستی» دربارهی محمد-صلّی الله علیه وسلّم- نوشته است:
بسیار شرمآور است که کسی به این اتهام گوش کند، که اسلام یک دروغ و محمد-صلّی الله علیه وسلّم- یک کلاهبردار و فریبکار بوده است. ما دیدیم که او با عزم و ارادهی راسخ و مهربان و بخشنده، دلسوز، وارسته، پرهیزکار، با مردانگی واقعی، سختکوشی و اخلاص، بر اصول خود ثابتقدم باقی ماند. علاوه بر تمام این ویژگیها، او در برخورد با دیگران اهل مدارا، بردباری، مهربانی و خوشرویی بود و حتی گاهی با یاران خود مطایبه و مزاح میکرد. او عادل، راستگو، باهوش، خالص، بزرگوار و حاضرذهن بود. چهرهی او چنان درخشان بود که گویا چراغی در درون خود داشت تا تاریکترین شبها را روشن کند، او یک مرد بزرگ بود، با این خصوصیت که در یک مدرسه درس نخوانده بود و توسط یک معلم پرورش نیافته بود، چرا که او به هیچکدام از اینها نیازی نداشت.
یوهان ولفگانگ میگوید: ما اروپاییها، با تمام مفاهیممان نمیتوانیم به آنچه محمد-صلّی الله علیه وسلّم- رسیده است برسیم و هیچ کس قادر نخواهد بود تا از او پیشی بگیرد. من تاریخ بشریت را برای پیدا کردن یک الگو، بررسی کردهام و متوجه شدم که تنها محمد-صلّی الله علیه وسلّم- است که باید به عنوان یک حقیقت آشکار شود. در واقع، محمد-صلّی الله علیه وسلّم- موفق شد کل جهان را برای عقیدهی توحید تحت کنترل در آورد.
مهاتما گاندی رهبر هند در مورد شخصیت محمد-صلّی الله علیه وسلّم- در مجلهی «هند جوان» میگوید: من میخواستم بهترین کسی را که امروزه بصورت بیچون و چرا بر قلب میلیونها نفر از مردم حکومت میکند، بشناسم. من بیشتر به این قناعت رسیدهام که این شمشیر نبود که در برنامهی زندگی آن روزها، جایی را برای اسلام بدست آورد. این سادهزیستی پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم-، توجه وسواسگون به وعدههایش، اخلاص و ایثار شدید نسبت به دوستان و پیروانش، شجاعتش، بی باکیاش، اعتماد مطلق او به خداوند در مأموریتش؛ اینها و نه شمشیر، همه چیز را برای آنها بدست آورد و بر هر مانعی غلبه کرد. وقتی که من جلد دوم کتاب (زندگینامه پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم-) را بستم، متأسف شدم که چیز دیگری برای خواندن من دربارهی زندگی این مرد بزرگ وجود ندارد.
دکتر گوستاو ویل خاورشناس آلمانی در کتاب «تاریخ ملل اسلامی» مینویسد: محمد-صلّی الله علیه وسلّم- یک الگوی درخشان برای قوم خود بود. شخصیت او خالص و بیشائبه بود. خانهاش، لباسش، خوراکش متمایز با یک سادگی نادر بود. تا آنجا بیتکلف بود که از اصحاب خود هیچ علامت خاصی از احترام دریافت نکرد و هر خدمتی که میتوانست برای خود انجام دهد از غلامش قبول نمیکرد. او برای همه و در هر زمانی قابل دسترسی بود. از بیمار عیادت میکرد و سرشار از همدردی برای همه بود. خیرخواهی و سخاوت او نامحدود بود. همچنین دلواپسی و نیکخواهی او برای رفاه جامعه بود.
گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این ایین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام گفته میشود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنماییاش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد میآورد.
جان اسپیزیتو استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا میگوید: « او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می شد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می کرد. او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزش های او را به صحنة عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال ۵۷۰ بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه ۲۳ سال از پیامبریاش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاع های قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است».
خانم کارن آرمسترانگ، از صاحب نظران غیر مسلمان وین است. پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۲ م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروش ترین کتاب های سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است: «بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد(ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد(ص) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهم تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد»
کارل ماکس مینویسد: حقیقت انکار ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.