به گزارش ایر ان اکونومیست؛ ترامپ که بهشدت در پی کسب یک پیروزی شخصی و جلوهگری به عنوان «صلحآور» است، در عمل نتوانسته به نتایجی برسد که برای منطقه و فراتر از خود او سودمند باشد.
تمرکز اصلی دولت دوم ترامپ در ماههای آغازین بر برقراری توافق با روسیه بود اما شکستهای دیپلماتیک در این زمینه، تاثیر منفی قابل توجهی بر فعالیتهای او در خاورمیانه گذاشته است. علاوه بر این، سیاستهای جنگ تعرفهای و رقابت راهبردی با چین نیز بدون هیچ دستاورد واقعی باقی ماندهاند. نشستهای پرشمار و بیانیههای جنجالی، نتوانستهاند خلأ اقدام موثر و تغییرات بنیادین را پر کنند، درسی که تیم ترامپ باید از تلاشهای ناکام خود برای پایان جنگ روسیه و اوکراین بیاموزد.
شاید مهمترین نقد به دولت دوم ترامپ این باشد که رویکردهایش بیشتر برای ارتقاء چهره شخصی او طراحی شده تا منافع ملی آمریکا یا ثبات منطقهای. تنها در صورتی میتوان ادعای «صلحآوری» ترامپ را باور کرد که کاهش خشونتها و کشتهشدن غیرنظامیان، مانند فلسطینیان در درگیریهای اسرائیلی-فلسطینی، به عنوان نشانهای از پیشرفتهای واقعی دیده شود؛ چیزی که تاکنون مشاهده نشده است.
با این شرایط، آینده سیاست خارجی دولت ترامپ در زمینه خاورمیانه، همچنان نیازمند بازنگری و تغییرات اساسی است.