درستی مواضع پزشکیان و تأثیرگذاری مثبت انسجام ملی در جنگ ۱۲ روزه و تجاوز نظامی اسرائیل به کشورمان به صورت کاملاً عینی دیده شد. کنشگری کنشگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به همراه اقشار مختلف مردم، به نقطه اتکای نظام سیاسی در برابر جنگ روانی بدخواهان و ویرانی طلبان بدل شد.
قدرت مردمی که خود را در میدان نشان داد، به مثابه تلنگری هم بود به برخی جریانهای سیاسی، چهرهها و مسئولان که چرا در سالیان گذشته نسبت به این مهم بیتوجه بودهاند یا اهتمام لازم برای زمینهسازی مشارکت مردمی در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نداشتهاند.
مواضع مسعود پزشکیان و ایده اجماعسازی و وفاق ملی، ضرورت تغییر برخی نگاهها ورویکردها را نیز درون خود داشت چنانکه او بعد از انتخابات هم بارها تأکید کرده که با شیوههای گذشته نمیتوان برای مشکلات امروز راهحل پیدا کرد.
با این حال، آنگونه که از سخنان رئیسجمهوری برمیآید، اصلاحات یا تغییر برخی رویکردها روندی تدریجی و چه بسا زمانبر باشد. این تدریجی و زمانبر بودن همراه با اتخاذ رویکرد تعاملی و گفتوگومحور، راهکاری برای تضمین تحقق اصلاحات و تغییرات و پرهیز از هزینه تراشیهای بیهوده است.
مواضع اخیر محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی که هسته سخت جمهوری اسلامی ایران را یک هسته ۹۰ میلیونی خواند و تأکیدات حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه مبنی بر ضرورت صیانت از وحدت ملی ایجاد شده، نشان از آن دارد که آنچه رئیسجمهوری تأکید دارد، صرفاً یک برنامه دولتی نیست بلکه یک ضرورت حاکمیتی است.
بنابراین بر اندیشمندان، صاحبنظران و کارشناسان حوزههای مختلف است که این مهم یعنی تغییر برخی رویکردها را به بحث بگذارند تا از دل این بحثها و تعامل ایدهها، رهنمودهایی برای پیشنهاد به تصمیم سازان استخراج شود. در این میان البته ضرورت توجه به چند نکته واجد اهمیت به نظر میرسد:
یک- انجام اصلاحات- همانگونه که رئیسجمهوری بر آن صحه گذاشتهاند- یک روند تدریجی و چه بسا زمانبر خواهد بود. تدریجی بودن به این معنا که آسیبهای موجود از دل تحقیقات و مطالعات کارشناسی شده احصا و در یک روند مبتنی بر تعامل و گفتوگو پیشنهادها یا راهکارهایی برای اصلاح یا تغییر رویکردها اتخاذ شود. توسل به برخی اقدامات شتابزده در قالب طرحها، لوایح یا پیشنهادهای بدون پشتوانه کارشناسی شده بدون آنکه مسیر نقد و بررسی در رسانهها یا محافل علمی و کارشناسی را گذرانده باشد، قاعدتاً منتج به راهکارهای عینی و قابل اجرا نخواهد بود. مضاف بر آنکه اجماعسازی حول انجام آنها را نیز دشوارتر کرده و سبب ساز ایجاد دو قطبیهای موافق و مخالف خواهد شد.
دو - اینکه اتخاذ هرتصمیم کلانی ناظر بر بهبود شرایط فعلی یا مشخصاً تغییر برخی رویکردها یک روند تدریجی است، نباید بهانهای برای افتادن در وادی روزمرگیهای معمول در این باب شود. به تعبیری نباید هر مطالبه، پرسش یا پیگیری از سوی رسانهها و مردم به اقتضائات تدریجی بودن و کار کارشناسی حواله داده شده و درنهایت این گمانه برای افکار عمومی ایجاد شود که آنچه بیان شده صورت دیگری از «گفتار درمانی» های سابق بوده و همه حرفها و ایدهها و مواضع قابل اتکا و قابل دفاع این روزها، در همان حد اعلام و اعلان باقی بماند.
هستند موارد و نمونههایی که در گذشته از سوی کارشناسان و صاحبنظران مورد نقد و بررسی قرار گرفته و با تکیه بر همین تعامل نظرات در رسانهها، ضرورت انجام آنها به امری بدیهی بدل شده است. در همان جلسه دیدار جبهه اصلاحات با رئیسجمهوری هم مواردی از این دست مورد اشاره قرار گرفت و به تأیید رئیسجمهوری هم رسید.
تغییر در رویکردها باید از یک جایی کلید بخورد. صادقانه و شفاف این پیام به جامعه مخابره شود که فرصتسوزی نمیشود. آغاز عینی این مسیر قاعدتاً افکار عمومی را نیز در همراهی با تصمیمات و صبوری آنان برای تحقق موارد بیشتر قانع میکند.
سه - حال که به نظر میرسد اجماعی بر سر ضرورت تغییر برخی رویکردها ایجاد شده، شایسته است جریانهای سیاسی، چهرهها و نخبگان شناخته شده که برای بخشهای مختلف جامعه مرجع محسوب میشوند، برخی ملاحظات احتمالی را کنار گذاشته و با ورود پر رنگتر به میدان بحث و نظر، هم کفه ضرورت تغییرات را در برابر اقلیت مخالف سنگینتر کنند و هم به افکار عمومی به لحاظ روانی اطمینان خاطری بدهند که مباحث در حد گفتار باقی نمانده و عزمی جدی برای عملیاتی شدن آنها وجود دارد.
موضع اخیر دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل که تغییر برخی رویکردهای حاکمیتی در حوزه اجتماعی برای کسب رضایت مردم را ضروری خواند و سخنان عزتالله ضرغامی، رئیس پیشین صداو سیما و وزیر دولت سیزدهم در گفتوگو با تلویزیون اینترنتی ایران اکونومیست و سیما را میتوان در این راستا ارزیابی کرد.
منبع: روزنامه ایران ۴ مرداد ۱۴۰۴