شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - 2025 July 26 - -۱ صفر ۱۴۴۷
۰۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۱

پشت پرده افزایش صادرات نفت خام ایران پس از تجاوز رژیم صهیونیستی

«مورد ایران و روسیه نشان‌دهنده صعود و افول تحریم‌های نفتی به‌عنوان ابزار دیپلماسی اقتصادی است. بازار نفت ایران از بین نرفته بلکه به‌واسطه واقعیتی که تحریم‌ها ایجاد کرده‌اند، دگرگون شده است. اگرچه مشتریان سنتی همچنان از نفت ایران پرهیز می‌کنند اما این نفت برای خریدارانی که در معرض تحریم نیستند به‌ویژه پالایشگاه‌های کوچک چینی جذاب‌تر شده است.»
کد خبر: ۸۲۴۶۹۲

به گزارش سیاست خارجی ایران اکونومیست، ایالات متحده آمریکا تحریم‌های یکجانبه را به ابزاری برای جنگ اقتصادی علیه کشورهای مستقل تبدیل کرده اما با گذر زمان استفاده افراطی و بی دلیل از این ابزار کشورها را نسبت به آن مقاوم کرده است.

«فارن پالیسی» در تازه ترین نوشتار تحلیلی به تشریح پاسخ این پرسش پرداخته که «چرا تحریم‌های نفتی دیگر کارساز نیستند». در ماه ژوئن، زمانی که بمباران تهران آغاز شد، اتفاق عجیبی رخ داد: صادرات نفت خام ایران به‌طور موقت افزایش یافت. با وجود بمباران، ایران از صدور نفت خود دست نکشید و مشتریانش در چین نیز از خرید آن، علی‌رغم تحریم‌ها منصرف نشدند. دلیل موفقیت ایران ساده است: تحریم‌ها دیگر مؤثر نیستند، حداقل نه به شکلی که در ابتدا طراحی شده بودند.

تحریم‌ها ابزاری برای اعمال فشار اقتصادی و وادار کردن کشورها به تغییر رفتارشان در نظر گرفته می‌شوند. اما در عمل، کشورها در برابر تحریم‌ها مقاومت می‌کنند، هزینه‌ها را می‌پذیرند و راه‌هایی برای دور زدن آن‌ها می‌یابند. به‌جای آنکه تحریم‌ها باعث تغییر رفتار کشورها شوند، این تحریم‌ها بازارها را دگرگون و روابط اقتصادی را بازتعریف می‌کنند، به‌گونه‌ای که نفت در مسیرهایی جریان می‌یابد که مبتنی بر منطق ژئوپلیتیک است، نه منطق تجاری.

اکنون دوران استفاده از تحریم‌های نفتی به‌عنوان ابزار فشار به پایان خود نزدیک شده است. هرچند در واشنگتن هنوز برخی وسوسه‌ شده‌اند که تحریم‌ها را به‌عنوان ابزاری برای قطع وابستگی به چین تقویت کنند، سیاست آمریکا بهتر است به سمت ابزارهای دیگر، و کم‌هزینه‌تر، متمایل شود.

مورد ایران و روسیه نشان‌دهنده صعود و افول تحریم‌های نفتی به‌عنوان ابزار دیپلماسی اقتصادی است. پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۸، تحریم‌های بازاعمال‌شده باعث افت صادرات نفت ایران شد، چرا که مشتریان سنتی در اروپای غربی و شرق آسیا به منابع دیگر روی آوردند. در سال ۲۰۲۰ و در اوج همه‌گیری کرونا، صادرات نفت ایران تقریباً به صفر رسید.

اما پس از پایان محدودیت‌های مربوط به کرونا، خرید نفت خام ایران توسط چین جهش یافت و به حدود ۲ میلیون بشکه در روز رسید و صادرات نفت ایران را تقریباً به سطح پیش از تحریم‌ها بازگرداند. چین اکنون حدود ۱۴.۶ درصد از واردات نفت خام خود را از ایران تأمین می‌کند.

تصمیم ترامپ برای چراغ سبز دادن به حملات علیه ایران، در عمل اعترافی ضمنی بود که فشار اقتصادی، تهران را به دادن امتیاز وادار نخواهد کرد (البته هنوز مشخص نیست آیا حملات نظامی مؤثرتر خواهند بود یا نه) بازار نفت ایران از بین نرفته بلکه به‌واسطه واقعیتی که تحریم‌ها ایجاد کرده‌اند، دگرگون شده است. اگرچه مشتریان سنتی همچنان از نفت ایران پرهیز می‌کنند اما این نفت برای خریدارانی که در معرض تحریم نیستند به‌ویژه پالایشگاه‌های کوچک چینی جذاب‌تر شده است. این پالایشگاه‌ها تقاضای داخلی چین را پوشش می‌دهند و از کانال‌های مالی غیر دلاری استفاده می‌کنند. پکن نیز با مخفی نگه داشتن این تجارت در داده‌های گمرکی، به‌نوعی از آن بهره‌برداری کرده و در عین حال انکارپذیری خود را حفظ کرده است.

بر خلاف تحریم‌های ایران، تحریم‌های ۲۰۲۲ آمریکا علیه نفت روسیه بیشتر بر درآمدهای مالی آن تمرکز داشت تا بر جریان فیزیکی نفت. اقداماتی مانند سقف قیمتی گروه G۷ قرار بود درآمد روسیه را محدود کند بدون اینکه صادراتش از بازار حذف شود چرا که رهبران غربی نگران تأثیر منفی بر قیمت‌ها بودند.

این استراتژی نیز آن‌طور که انتظار می‌رفت مؤثر نبود. اگرچه فشارهایی بر اقتصاد روسیه وارد شده، اما منابع مالی آن همچنان پابرجاست. روسیه که از بازار طبیعی اروپا رانده شده، اکنون نفت خود را از مسیرهای غیرمستقیم به آسیا می‌فرستد، جایی که تقاضای بالایی وجود دارد.

تحریم‌ها فرصت‌های سودآور تجاری برای هند ایجاد کرده‌اند، جایی که پالایشگاه‌ها، نفت روسیه را با تخفیف می‌خرند و سپس فرآورده‌های آن را به اروپا صادر می‌کنند و سود قابل توجهی به‌دست می‌آورند. چین نیز، همانند نسخه ای که با ایران پیش برده، با وابسته کردن انرژی روسیه به بازار داخلی عظیم خود، اهرم جدیدی در رابطه با مسکو به‌دست آورده است.

در هیچ‌کدام از این موارد تحریم‌ها نتوانسته‌اند رفتار کشورها را تغییر دهند. ایران در برابر فشار آمریکا درباره برنامه هسته‌ای‌اش ایستادگی کرده و روسیه نیز از مواضع خود در مورد اوکراین عقب ننشسته است. تلاش‌ها برای منزوی کردن این کشورها و همچنین ونزوئلا از بازار جهانی نفت، در عوض آن‌ها را به چین وابسته‌تر کرده و منابع نفتی آن‌ها را به انحصار پکن درآورده است.

تأثیرات منفی دیگری نیز وجود داشته‌اند. تحریم‌ها، هرچند تا حدی اقتصاد ایران و روسیه را تضعیف کرده‌اند، اما به‌طور کلی رژیم‌های اقتدارگرای این کشورها را تقویت کرده‌اند. جریان‌های مالی به دستان محدودتری می‌رسند و برای آن‌هایی که در رأس قدرت هستند، انگیزه‌ای برای حفظ وضعیت تحریمی ایجاد شده است.

از سوی دیگر، بازدهی تحریم‌ها نیز کاهش یافته و با کاهش اتصال تهران و مسکو به اقتصاد جهانی، آن‌ها دیگر چیز زیادی برای از دست دادن ندارند. اگرچه آمریکا همچنان ابزارهای پیچیده‌ای برای هدف قرار دادن شبکه‌های غیرقانونی فروش نفت در اختیار دارد، اما نمی‌تواند جریان آن را به‌طور کامل متوقف کند.

تحولات اخیر سیاست آمریکا نیز این ضعف‌ها را آشکار کرده‌اند. تصمیم ترامپ برای چراغ سبز دادن به حملات علیه ایران، در عمل اعترافی ضمنی بود که فشار اقتصادی، تهران را به دادن امتیاز وادار نخواهد کرد (البته هنوز مشخص نیست آیا حملات نظامی مؤثرتر خواهند بود یا نه). همچنین، تهدیدات اخیر ترامپ مبنی بر اعمال تحریم‌ها و تعرفه‌های گسترده علیه روسیه بیشتر به‌عنوان تاکتیک چانه‌زنی دیده شده‌اند.

نکته دیگری که کارایی تحریم‌های نفتی را محدود می‌کند این است که اگر بیش‌ازحد پیش روند، ممکن است بازار جهانی را شوکه کرده و قیمت‌ها را بالا ببرند. به همین دلیل، بعید است ترامپ واقعاً تعرفه ۱۰۰ درصدی بر خریداران نفت روسیه اعمال کند، همان‌طور که تمایلی به مقابله جدی با صادرات نفت ایران نشان نداده و از پایان درگیری ایران و اسرائیل بدون ایجاد اختلال در عرضه انرژی، نفس راحتی کشیده است.

تصور اینکه تحریم‌ها بتوانند به‌طور معناداری رفتار ایران یا روسیه را تغییر دهند، توهمی است که باید کنار گذاشته شود. در عین حال، آمریکا و متحدانش باید واقعیت جدید را بپذیرند، تحریم‌ها بازار جهانی نفت را بازسازی کرده‌اند، ایران و روسیه را به چین نزدیک‌تر کرده‌اند و جریان‌های انرژی جهانی را بر مبنای ژئوپلیتیک، و نه منافع اقتصادی، دوقطبی کرده‌اند

با کاهش کارایی تحریم‌ها به‌عنوان ابزار فشار، زمان آن رسیده که بپرسیم: تحریم‌های نفتی واقعاً به چه کار می‌آیند؟ حتی اگر نتوانند رفتار دولت‌ها را تغییر دهند، برخی ممکن است استدلال کنند که می‌توان از آن‌ها برای قطع رابطه اقتصادی آمریکا با چین استفاده کرد، کشوری که همچنان مقادیر زیادی نفت و سایر فرآورده‌های انرژی از آمریکا وارد می‌کند.

اما حتی در این‌جا نیز تحریم‌ها با خطراتی همراه‌اند. اگرچه بازار جهانی نفت با تحریم‌های آمریکا علیه ایران و روسیه چندپاره شده، اما همچنان بازاری سیال است که هرگونه اختلال در آن، قیمت‌ها را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگرچه آمریکا و متحدانش، ایران و روسیه را به سمت چین سوق داده‌اند، اما مقابله با کشوری مانند چین که بزرگ‌ترین واردکننده انرژی در جهان است و بیش از ۱۵ درصد از مصرف جهانی نفت را به خود اختصاص می‌دهد چندان آسان نخواهد بود.

علاوه‌بر این، قطع ارتباط با چین از طریق تحریم‌ها مستلزم تهدید به اعمال تحریم‌های ثانویه علیه شرکت‌های آمریکایی و اروپایی خواهد بود که با چین تجارت می‌کنند. شرکت‌های انرژی آمریکا که میلیاردها دلار گاز طبیعی، نفت خام و محصولاتی چون اتان به چین صادر می‌کنند، ناگهان دسترسی به بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی جهان را از دست خواهند داد.

اگرچه این اقدام برای چین دردناک خواهد بود، اما برای تولیدکنندگان آمریکایی فاجعه‌بار خواهد بود، چرا که بازار داخلی آمریکا از مازاد اشباع می‌شود و در شرایطی که شرکت‌های انرژی تحت فشار قیمت‌های پایین هستند، مجبور به کوچک‌سازی خواهند شد.

به‌جای پافشاری بیشتر، واشنگتن باید در مورد کارآمدی تحریم‌های نفتی بازاندیشی کند یا حتی جسورانه‌تر، دست از این سیاست بردارد.

نویسنده این مطلب در ادامه می نویسد: در مورد ایران، آمریکا می‌تواند از وعده رفع تحریم‌ها به‌عنوان اهرمی برای بازگرداندن این کشور به توافق هسته‌ای استفاده کند، در حالی‌که می‌پذیرد توان واقعی‌اش برای محدود کردن صادرات نفت ایران (جز با حمله نظامی) اندک است.

درباره روسیه نیز آمریکا باید رویکرد مشابهی اتخاذ کرده و بیشتر بر ابزارهای جایگزین مانند حمایت از اوکراین و محدود کردن صادرات تسلیحات روسیه تکیه کند.

تحریم‌های نفتی را می‌توان حفظ کرد، اما تصور اینکه آن‌ها بتوانند به‌طور معناداری رفتار ایران یا روسیه را تغییر دهند، توهمی است که باید کنار گذاشته شود. در عین حال، آمریکا و متحدانش باید واقعیت جدید را بپذیرند، تحریم‌ها بازار جهانی نفت را بازسازی کرده‌اند، ایران و روسیه را به چین نزدیک‌تر کرده‌اند و جریان‌های انرژی جهانی را بر مبنای ژئوپلیتیک، و نه منافع اقتصادی، دوقطبی کرده‌اند.

 

آخرین اخبار