به گزارش ایران اکونومیست؛ بازار طلا در هفته جاری شاهد تحولات گسترده و چندبعدی بوده که تحت تأثیر متغیرهای پیچیده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. این فلز گرانبها که همواره به عنوان پناهگاه امن سرمایهگذاران در دوران بیثباتی شناخته میشود، اکنون در تقاطع مهمی از تحولات جهانی قرار دارد. از یکسو، بهبود نسبی در روابط تجاری بین کشورهای بزرگ، به ویژه توافق اخیر آمریکا و ژاپن، موجب کاهش موقت تقاضا برای داراییهای امن شده است. از سوی دیگر، تداوم تنشهای ساختاری در نظام پولی جهانی و کاهش مستمر ارزش دلار آمریکا، پایههای حمایتی محکمی برای طلا ایجاد کرده است. در این شرایط، تحلیلگران شاهد رفتار پیچیدهای از سوی سرمایهگذاران نهادی و خرد هستند که گاه تحت تأثیر اخبار کوتاهمدت و گاه با نگاه به روندهای بلندمدت، تصمیمات خرید و فروش خود را اتخاذ میکنند. این گزارش با نگاهی عمیق و همهجانبه، به بررسی دقیق این تحولات و تأثیرات متقابل آنها بر بازار طلا میپردازد.
1. توافق تجاری آمریکا و ژاپن و تأثیر آن بر طلا
توافق تجاری جدید بین آمریکا و ژاپن که با اعلام رسمی دونالد ترامپ در رسانههای اجتماعی همراه بود، یکی از مهمترین رویدادهای هفته جاری محسوب میشود. این توافق جامع که حاصل ماهها مذاکره پشت پرده بوده، تعرفههای متقابل بر کالاهای مهمی مانند خودرو، کامیون، برنج و سایر محصولات کشاورزی را از سطح قبلی 25 درصد به 15 درصد کاهش داده است. چنین توافقی نه تنها حجم مبادلات تجاری بین دو کشور را افزایش خواهد داد، بلکه به عنوان الگویی برای سایر مذاکرات تجاری آمریکا با شرکای اقتصادی دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است. در کوتاهمدت، این خبر مثبت موجب تقویت ریسکپذیری در بازارهای جهانی شده و تا حدی از جذابیت طلا به عنوان دارایی امن کاسته است. با این حال، کارشناسان معتقدند این اثر موقتی خواهد بود، چرا که مسائل ساختاری عمیقتری در اقتصاد جهانی وجود دارد که کماکان از طلا حمایت میکنند.
2. نوسانات دلار و اثر آن بر قیمت طلا
شاخص دلار آمریکا (DXY) که ارزش این ارز را در مقابل سبدی از ارزهای اصلی اندازهگیری میکند، در روزهای اخیر رفتار پرنوسانی از خود نشان داده است. پس از رسیدن به پایینترین سطح دو هفتهای در روز سهشنبه، شاهد بهبود نسبی ارزش دلار در معاملات روز چهارشنبه بودهایم. این نوسانات کوتاهمدت تأثیر مستقیمی بر قیمت طلا داشته است، به طوری که تقویت دلار موجب کاهش موقت تقاضا برای طلا در بازارهای آسیایی شده است. با این حال، در چشمانداز بلندمدت، دلار آمریکا از ابتدای سال جاری میلادی روند نزولی محسوسی داشته و نزدیک به پایینترین سطح چند ساله اخیر خود معامله میشود. این ضعف ساختاری دلار، یکی از مهمترین عوامل حمایتی قیمت طلا در ماههای اخیر بوده است. رابطه معکوس تاریخی بین ارزش دلار و قیمت طلا، حکایت از آن دارد که تداوم این روند نزولی میتواند به عنوان محرک اصلی صعودهای آتی طلا عمل کند.
3. تنش بین کاخ سفید و فدرال رزرو
یکی از جنجالیترین موضوعات مالی هفته جاری، تشدید اختلاف نظر بین کاخ سفید و فدرال رزرو بوده است. دونالد ترامپ به صورت علنی خواستار کاهش بیشتر نرخهای بهره شده و حتی از جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، خواسته است تا از سمت خود استعفا دهد. این در حالی است که اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده، خواستار بررسی جامع و بیسابقهای از عملکرد فدرال رزرو شده است. چنین تنشهای سیاسی بیسابقهای درباره سیاستهای پولی، نگرانیهای جدی در مورد استقلال این نهاد مهم اقتصادی ایجاد کرده است. از دیدگاه تحلیلگران، این بیثباتی سیاسی در بالاترین سطوح تصمیمگیری اقتصادی آمریکا، میتواند به بیاعتمادی بیشتر به سیستم پولی فعلی بینجامد و در میانمدت به نفع داراییهای ملموسی مانند طلا تمام شود. این موضوع به ویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم فدرال رزرو در سالهای اخیر به عنوان آخرین سنگر دفاع از ارزش دلار عمل کرده است.
4. عدم قطعیت در بازارهای جهانی
ابهامات گسترده درباره آینده نظام تجاری جهانی، کماکان به عنوان یکی از مهمترین عوامل حمایتی قیمت طلا عمل میکند. اگرچه توافق با ژاپن گام مثبتی محسوب میشود، اما مسائل حلنشده بسیاری در روابط تجاری آمریکا با اتحادیه اروپا، چین و سایر شرکای اقتصادی وجود دارد. این عدم اطمینان محیطی، موجب شده است که سرمایهگذاران نهادی در تخصیص داراییهای خود محتاطانه عمل کنند و بخشی از سبد خود را به طلا اختصاص دهند. از طرف دیگر، نگرانیها درباره رشد اقتصادی جهانی و احتمال بروز رکود در برخی اقتصادهای بزرگ، بر جذابیت طلا به عنوان پناهگاه امن افزوده است. تحلیلگران معتقدند این عوامل کماکان میتوانند از کاهش شدید قیمت طلا جلوگیری کنند و آن را در محدودههای قیمتی نسبتاً بالایی نگه دارند.
5. انتظار برای دادههای اقتصادی
در کوتاهمدت، بازار چشم به انتشار دادههای مهم اقتصادی دوخته است. گزارش فروش مسکن موجود در ایالات متحده که نشاندهنده سلامت بخش مهمی از اقتصاد این کشور است، میتواند جهتگیری بعدی بازار را مشخص کند. همچنین، انتشار شاخصهای مدیران خرید (PMI) در اقتصادهای بزرگ جهان که نشاندهنده سطح فعالیتهای تولیدی و خدماتی است، تأثیر قابل توجهی بر احساسات بازار خواهد داشت. این شاخصها نه تنها بر ارزیابی سرمایهگذاران از وضعیت اقتصاد جهانی تأثیر میگذارند، بلکه میتوانند سیاستهای پولی بانکهای مرکزی را نیز تحت تأثیر قرار دهند. در چنین شرایطی، طلا معمولاً به عنوان دارایی حساس به نوسانات اقتصادی عمل میکند و ممکن است شاهد واکنشهای قابل توجهی به این دادهها باشد.
6. روند بلندمدت کاهش ارزش دلار
تحلیل بلندمدت شاخص دلار آمریکا نشاندهنده روند نگرانکنندهای برای حامیان این ارز است. از ابتدای سال جاری میلادی، دلار آمریکا در مقابل اکثر ارزهای اصلی جهان ضعیف شده و نزدیک به پایینترین سطح چند ساله خود قرار دارد. این ضعف ساختاری دلار ریشه در چند عامل مهم دارد: سیاستهای پولی انبساطی فدرال رزرو، افزایش کسری بودجه آمریکا، رشد بدهیهای ملی و کاهش نسبی مزیتهای اقتصادی این کشور در مقایسه با رقبا. از دیدگاه تاریخی، چنین شرایطی معمولاً به نفع داراییهای ملموس مانند طلا و نقره تمام شده است، چرا که سرمایهگذاران به دنبال حفظ ارزش داراییهای خود در برابر کاهش قدرت خرید پولهای فیات هستند. این روند اگرچه ممکن است در کوتاهمدت با نوساناتی همراه باشد، اما در میانمدت و بلندمدت یکی از قویترین عوامل حمایتی قیمت طلا محسوب میشود.
7. جنبش پول سالم در ایالتهای آمریکا
در سطح داخلی آمریکا، جنبش جالب توجهی با عنوان «پول سالم» در حال گسترش است. تاکنون 10 ایالت آمریکا قوانینی را تصویب کردهاند که طلا و نقره را به عنوان پول قانونی به رسمیت میشناسد و مالیات فروش بر خرید این فلزات گرانبها را حذف میکند. هماکنون 20 ایالت دیگر نیز در حال بررسی قوانین مشابه هستند. این حرکت که عمدتاً توسط محافظهکاران حمایت میشود، نشاندهنده بیاعتمادی فزاینده به سیستم پولی فعلی و به ویژه دلار آمریکا است. از دیدگاه حامیان این جنبش، طلا و نقره به عنوان پولهای واقعی که ارزش ذاتی دارند، میتوانند جایگزین بهتری برای دلار باشند که ارزش آن به طور مستمر در حال کاهش است. این روند اگرچه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما از نظر روانی تأثیر قابل توجهی بر بازار طلا داشته و میتواند در بلندمدت تقاضای ساختاری برای این فلز گرانبها ایجاد کند.
8. کاهش قدرت خرید دلار
آمارهای رسمی فدرال رزرو سنت لوئیس نشان میدهد که قدرت خرید دلار آمریکا در ده سال گذشته حدود 27 درصد کاهش یافته است. این به آن معناست که یک مصرفکننده آمریکایی امروز با همان مقدار دلار، کالاها و خدمات بسیار کمتری نسبت به ده سال پیش میتواند خریداری کند. این روند کاهش ارزش که از سال 1933 و با قطع رابطه دلار با طلا آغاز شد، در سالهای اخیر شتاب بیشتری گرفته است. از دیدگاه اقتصادی، چنین کاهش مستمری در قدرت خرید، به معنای از بین رفتن تدریجی اعتماد به پول فیات است و طبیعی است که سرمایهگذاران به دنبال داراییهایی بروند که ارزش خود را در بلندمدت حفظ میکنند. طلا به عنوان دارایی که در طول هزاران سال آزمون خود را پس داده، یکی از اصلیترین گزینههای سرمایهگذاران برای محافظت در برابر تورم و کاهش ارزش پول بوده است.
9. اقدامات ایالتها در برابر تورم
برخی ایالتهای آمریکا گامهای عملی جالبی در مواجهه با تورم و کاهش ارزش دلار برداشتهاند. ایالت یوتا به عنوان پیشگام این حرکت، قانونی را تصویب کرده که به خزانهدار ایالت اجازه میدهد تا 10 درصد از صندوق روز مبادای ایالت را به طلا اختصاص دهد. ارزش این صندوق اکنون به 180 میلیون دلار رسیده است. وایومینگ نیز اخیراً قانونی مشابه را تصویب کرده که امکان اختصاص 10 میلیون دلار از داراییهای ایالتی به طلا و نقره فیزیکی را فراهم میکند. در مقابل، فرماندار آیداهو در سال گذشته وتوی طرحی مشابه را صادر کرد که با واکنشهای گستردهای مواجه شد. این اقدامات ایالتی نشاندهنده نگرانی فزاینده از تداوم کاهش ارزش دلار و تمایل به تنوع بخشیدن به ذخایر با استفاده از داراییهای ملموس است.
10. دلارزدایی در سطح ایالتی
پدیده جالب توجه دیگر، روند فزاینده دلارزدایی در سطح ایالتهای آمریکا است. این حرکت که بیشتر جنبه نمادین دارد، نشاندهنده بیاعتمادی فزاینده به پول ملی حتی در داخل خود آمریکا است. ایالتها با حذف مالیات فروش بر طلا و نقره، در واقع موانع قانونی استفاده از این فلزات را به عنوان وسیله مبادله کاهش دادهاند. این روند اگرچه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما از نظر روانی تأثیر قابل توجهی بر بازار داشته است. تحلیلگران معتقدند این گونه اقدامات میتواند در بلندمدت به افزایش تقاضای واقعی برای طلا و نقره منجر شود، چرا که استفاده از آنها را به عنوان وسیله پرداخت تسهیل میکند.
11. حمایت دوحزبی از قوانین پول سالم
جالب اینجاست که قوانین مربوط به پول سالم در برخی ایالتها با حمایت بیسابقه هر دو حزب اصلی آمریکا مواجه شده است. نمونه بارز آن ایالت نیوجرسی است که با مجلس قانونگذاری تحت کنترل دموکراتها، قانون حذف مالیات فروش بر طلا و نقره را با اکثریت قاطع و بدون هیچ رأی مخالفی به تصویب رساند. این اتفاق نشاندهنده آن است که مسئله کاهش ارزش پول و لزوم یافتن جایگزینهایی برای آن، به دغدغهای فراحزبی تبدیل شده است. چنین اجماعی در سطح ایالتی میتواند راه را برای اقدامات گستردهتر در سطح فدرال هموار کند، هرچند که در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد.
12. تلاش برای بازگرداندن اعتماد به دلار
در سطح فدرال، برخی قانونگذاران تلاشهایی را برای بازگرداندن اعتماد به دلار آغاز کردهاند. پیشنهاداتی مانند افزایش شفافیت در مورد ذخایر طلای آمریکا و ارتباط آن با پول ملی مطرح شده است. این گونه اقدامات اگرچه نمادین به نظر میرسند، اما میتوانند گامهای اولیه مهمی در جهت تقویت پایههای پولی دلار باشند. از دیدگاه کارشناسان، شفافیت بیشتر درباره ذخایر طلا و ارتباط آن با عرضه پول، میتواند تا حدی از نگرانیهای مربوط به بیپشتوانه بودن دلار بکاهد و اعتبار آن را به عنوان ارز ذخیره جهانی تقویت کند.
13. پیشنهاد حسابرسی ذخایر طلا
چهار عضو جمهوریخواه کنگره اخیراً لایحهای با عنوان "قانون شفافیت ذخایر طلا" ارائه کردهاند که خواستار اولین حسابرسی جامع از ذخایر طلای آمریکا پس از دههها است. این لایحه نه تنها اندازه دقیق ذخایر طلای آمریکا را مشخص میکند، بلکه تمام معاملات مربوط به طلا در 50 سال گذشته را نیز شفاف میسازد. چنین حرکتی اگرچه با مقاومت برخی محافل مواجه شده، اما از نظر روانی تأثیر مثبتی بر بازار طلا داشته است، چرا که نشاندهنده اهمیت فزاینده این فلز گرانبها حتی در سطح قانونگذاری است.
14. ذخیرهسازی طلا توسط کشورها
در سطح جهانی، روند ذخیرهسازی طلا توسط بانکهای مرکزی به شدت ادامه دارد. چین، هند و روسیه در صدر کشورهایی هستند که به طور مستمر در حال افزایش ذخایر طلای خود هستند. پیشبینی میشود بانکهای مرکزی در سال جاری حدود 1000 تن طلا به ذخایر خود اضافه کنند که ادامه روند سه سال اخیر است. این حرکت که عمدتاً با انگیزه کاهش وابستگی به دلار آمریکا انجام میشود، تقاضای ساختاری قابل توجهی در بازار طلا ایجاد کرده و یکی از عوامل اصلی حمایت از قیمتهای بالا بوده است.
15. چشمانداز بازار طلا
با توجه به تمامی عوامل مطرح شده، چشمانداز بازار طلا در ماههای آینده ترکیبی از فرصتها و چالشها را نشان میدهد. در کوتاهمدت، بهبود روابط تجاری و تقویت موقت دلار ممکن است فشار نزولی محدودی ایجاد کند. اما در میانمدت و بلندمدت، عواملی مانند تداوم کاهش ارزش دلار، بیثباتی سیاسی در آمریکا، افزایش ذخایر طلا توسط بانکهای مرکزی و جنبش فزاینده پول سالم در سطح ایالتی، همگی حکایت از تداوم روند صعودی دارند. تحلیلگران پیشبینی میکنند که طلا در محدوده قیمتی 3400 تا 3500 دلار در هر اونس تثبیت شود و در صورت تشدید تنشهای اقتصادی یا ژئوپلیتیکی، حتی به سطوح بالاتری نیز صعود کند.
نتیجهگیری
تحلیل جامع بازار طلا نشان میدهد که این فلز گرانبها در شرایط ویژهای قرار دارد. از یک طرف، بهبود مذاکرات تجاری و کاهش موقت تنشهای اقتصادی ممکن است در کوتاهمدت از شدت تقاضا بکاهد. اما از طرف دیگر، مسائل ساختاری عمیقتری مانند کاهش مستمر ارزش دلار، افزایش بیاعتمادی به سیستم پولی فعلی و تمایل فزاینده به داراییهای ملموس، همگی حکایت از تداوم روند صعودی در میانمدت و بلندمدت دارند. سرمایهگذاران هوشمند در چنین شرایطی معمولاً به تخصیص بخشی از سبد خود به طلا به عنوان پوشش ریسک ادامه میدهند. به نظر میرسد در سالهای پیشرو، طلا نه تنها به عنوان یک دارایی امن، بلکه به عنوان جایگزینی برای پولهای فیات در معرض کاهش ارزش، مورد توجه بیشتری قرار خواهد گرفت. در این میان، تحولات سیاسی در آمریکا، روند مذاکرات تجاری و سیاستهای بانکهای مرکزی بزرگ جهان، مهمترین عواملی خواهند بود که جهتگیری بعدی بازار را تعیین میکنند.