به گزارش روز دوشنبه ایران اکونومیست، علیرضا نوری در یادداشتی در باشگاه مباحثهای بینالمللی والدای روسیه افزود: این استراتژی شباهت زیادی به دکترین نومحافظهکارانهای دارد که توسط ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش مطرح شد؛ در آن زمان ایالات متحده با استفاده از حملات ۱۱ سپتامبر به عنوان بهانه، جنگهایی را در افغانستان و عراق آغاز کرد.
در این یادداشت آمده است: ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، (رژیم) اسرائیل در زمانی که مذاکرات هستهای - به عنوان یک سازوکار مسالمتآمیز برای حل مسأله هستهای ایران - هنوز در جریان بود، عملیات نظامی علیه ایران را آغاز کرد؛ در حالی که به گفته عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران، این مذاکرات در آستانه یک پیشرفت تاریخی بود که میتوانست مسائل بحثبرانگیز درباره برنامه هستهای ایران را از طریق دیپلماتیک حل کند.
دو هدف اسرائیل از جنگ تحمیلی علیه ایران
این پژوهشگر با اشاره به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران نوشت: مقامات اسرائیلی توجیهات مختلفی را برای اقدام نظامی خود ذکر کردهاند. با این حال، ترکیبی از اظهارات آنها دو هدف اصلی را آشکار میکند که نه تنها بسیار خطرناک هستند، بلکه برای منطقه عمیقاً بیثباتکننده نیز هستند.
به اعتقاد وی، هدف اول تلآویو، دستیابی به «امنیت مطلق» برای اسرائیل است صرفاً بر اساس ارزیابی این رژیم و از طریق اقدام نظامی پیشگیرانه.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: هدف دوم و خطرناکتر حمله اسرائیل به تهران فراتر از نگرانیهای امنیتی صرف و خود ایران است؛ این هدف، جاهطلبی برای ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه است.
دانشیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است: در این زمینه، هدف اسرائیل در حمله به ایران لزوماً حذف تهدید هستهای یا موشکی نبود، بلکه تضعیف استراتژیک ایران بود. دلیل این امر آن است که از دیدگاه اسرائیل، تهدید اصلی ایران نه قابلیتهای موشکی آن (که در خدمت هدف دفاعی هستند) و نه برنامه هستهای آن (که ایران در حال مذاکرات درباره آن بود) است، بلکه تعهد عملی ایران به مفهوم «مقاومت» - سنگ بنای سیاست خارجی ایران که با توسعهطلبی اسرائیل (و آمریکا) مخالف است - است.
فرض نادرست اسرائیل
نوری تصریح کرد: بنابراین، اسرائیل جنگ خود را علیه ایران بر اساس این فرض نادرست آغاز کرد که تضعیف استراتژیک ایران به تلآویو اجازه میدهد تا معماری سیاسی و امنیتی منطقه را به گونهای بازسازی کند که تسلط اسرائیل را تضمین کند.
وی ادامه داد: نکته مهم در این زمینه، دخالت و حمایت گسترده ایالات متحده از فرض استراتژیک نادرست اسرائیل است.
نوری معتقد است: واشنگتن منافع استراتژیک خود را در تغییر نقشه منطقه دارد؛ پس از دو شکست بزرگ در عراق و افغانستان در دو دهه گذشته، مداخلات پرهزینه آمریکا منجر به نفوذ بیشتر در منطقه نشده است. برعکس، این خلأ توسط قدرتهای رقیب مانند ایران، چین و روسیه پر شده است.
این استادیار دانشگاه در ادامه نوشت: ایران، از طریق محور مقاومت، حضور منطقهای خود را گسترش داد؛ روسیه، از طریق مداخله نظامی در سوریه، خود را به عنوان یک قدرت متعادلکننده دوباره تثبیت کرد؛ و چین با امضای یک توافق استراتژیک با بزرگترین دشمن ایالات متحده در منطقه (ایران) و نزدیکترین شریک آن (عربستان سعودی)، نفوذ رو به رشد خود را نشان داد.
وی یادآور شد: نکته قابل توجه این است که چین نقش میانجی را در احیای روابط بین ایران و عربستان سعودی ایفا کرد - نقشی که به طور سنتی فقط مختص واشنگتن بود.
آمریکا، معمار اصلی تحولات اخیر منطقه
در ادامه این یادداشت آمده است: این وضعیت برای ایالات متحده - قدرتی که مدتهاست با آزادی تقریباً کامل در خاورمیانه عمل کرده است - رضایتبخش نیست، بنابراین از نگاه واشنگتن این وضعیت باید تغییر کند.
نوری افزود: در این راستا، ایالات متحده در پروژه تغییر شکل نظم خاورمیانه با اسرائیل منافع استراتژیک مشترکی دارد. با توجه به قابلیتهای بسیار بیشتر آن، حتی میتوان استدلال کرد که ایالات متحده معمار اصلی تحولات اخیر در منطقه است.
به گزارش ایران اکونومیست، با وجود آنکه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا قرار بود یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ دور دیگری از مذاکرات غیرمستقیم خود را در عمان برگزار کنند، رژیم صهیونیستی بامداد جمعه ۲۳ خردادماه، جنگ تحمیلی ۱۲ روزهای را علیه کشورمان آغاز کرد که به شهادت جمعی از فرماندهان، دانشمندان و شهروندان غیرنظامی ایران منجر شد.
آمریکا نیز یکم تیرماه به جنگ نتانیاهو پیوست و در اقدامی مغایر با قوانین بینالمللی از جمله معاهده انپیتی، تأسیسات اتمی ایران در فردو، نطنز و اصفهان را که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشتهاند را بمباران کرد.
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی، عملیات وعده صادق ۳ را با پرتاب موشک و پهپادهای ایرانی اجرا کردند که بنا بر اذعان تحلیلگران بینالمللی، گنبد آهنین و سامانه پدافند بر فراز آسمان سرزمینهای اشغالی را ناکارآمد کرد. ایران همچنین در واکنش به حمله آمریکا به تأسیسات اتمی کشورمان،عملیات بشارت فتح را در حمله به بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در العدید قطر نشانه گرفت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ۲۵ تیرماه در دیدار رئیس و مسئولان عالی قوه قضائیه و روسای دادگستری های سراسر کشور تأکید کردند: با وجود آنکه رژیم صهیونیستی را سرطان و آمریکا را بخاطر پشتیبانی از آن، جنایتکار میدانیم ولی ما به استقبال و پیشواز جنگ نرفتیم اگرچه هر گاه دشمن حمله کرد پاسخ ما کوبنده و محکم بود.
حضرت آیتالله خامنهای، دلیل واضح بر پاسخ قوی و محکم ایران به رژیم صهیونیستی را ناچاری آن از توسل به آمریکا خواندند و گفتند: اگر رژیم صهیونیستی خم نشده و به زمین نچسبیده بود و قادر به دفاع از خود بود، اینگونه به آمریکا متوسل نمیشد اما فهمید که از عهده جمهوری اسلامی برنمیآید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه هم دوستان و هم دشمنان بدانند ملت ایران در هیچ میدانی به صورت طرف ضعیف حاضر نخواهد شد، افزودند: ما از همه ابزارهای لازم همچون منطق و نیروی نظامی برخورداریم بنابراین چه در میدان دیپلماسی و چه در میدان نظامی، هر گاه وارد شویم به توفیق الهی با دست پُر وارد خواهیم شد.