به گزارش ایران اکونومیست، در حالی که طرح نظامی موسوم به عملیات «ارابههای گدعون» با هدف تضعیف توانمندیهای رزمی و سلطه سیاسی حماس تدوین شده بود، دادههای میدانی و شهادتهای افسران و سربازان اشغالگر واقعیتی متفاوت را آشکار میکند که برجستهترین عنوان آن «تداوم جنگ بدون چشمانداز قطعی» و تبدیل آن به یک جنگ فرسایشی طولانیمدت است.
همچنین، اختلاف مواضع میان سطوح سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، عمق تفاوت در ارزیابی روند جنگ و میزان فایده ادامه آن را در بحبوحه فرسایش تدریجی دستاوردهای اولیه و کاهش روایت رسمی از «سیطره» نشان میدهد.
در مقابل، گروههای مقاومت فلسطینی به رهبری حماس، همچنان به مقاومت ادامه میدهند و بخش قابل توجهی از تواناییهای خود را حفظ میکنند، جبهه غزه را شعلهور نگه میدارند و سناریوی نتیجه قطعی را به تعویق میاندازند.
جنگ فرسایشی
از سوی دیگر، ارزیابیهای تحلیلگران نظامی حاکی از آن است که این جنگ میتواند از ناموفقترین جنگهایی باشد که اسرائیل از زمان نکبت ۱۹۴۸ تاکنون تجربه کرده است؛ نه تنها به دلیل عدم تحقق اهدافش، بلکه به خاطر گرفتار شدن در یک نبرد بیپایان و بدون راهبرد مشخص خروج.
این تحولات در عرصه سیاسی نیز منعکس میشود و نشانههایی از تغییر موضع «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر تحت تعقیب رژیم صهیونیستی در دادگاه بینالمللی کیفری به دلیل جنایات جنگی در غزه، دیده میشود که در بحبوحه فشارهای داخلی و فرسایش اعتبار مردمی و سیاسی جنگ، نسبت به سناریوهای آتشبس و معاملات اسرا رویکرد بازتری پیدا کرده است.
بررسیهای تحلیلی، مهمترین شهادتهای میدانی و ارزیابیهای مطرح در اراضی اشغالی را مرور کرده و نشان میدهد چگونه جنگ علیه غزه از تلاشی برای «پایان دادن قطعی به حکومت حماس» به نبردی فرسایشی تبدیل شده است و رژیم صهیونیستی را تهدید میکند که بدون دستیابی به دستاوردهای استراتژیک، در باتلاقی طولانیمدت فرو ببرد.
«یوآو زیتون» خبرنگار نظامی وبسایت واینت وابسته به روزنامه یدیعوت آحارونوت میگوید بحران بودجه بین وزارت دارایی و ارتش رژیم بر سر تأمین بودجه جنگ غزه، اختلافات اساسی در مورد امکان ادامه عملیات ارابههای گدعون را آشکار کرده است. زیتون به نقل از منابعی در وزارت دارایی و ارتش گفت: «این عملیات بخشی از برنامههای اولیه برای سال ۲۰۲۵ نبود» و قرار بود با یک توافق تبادل اسرا با حماس جایگزین شود.
زیتون میگوید صداهایی در درون سرویس نظامی در حال افزایش است که اذعان میکنند حماس شکست نخورده و این نبرد به یک جنگ فرسایشی طولانیمدت تبدیل شده است. او اظهارات «ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی را یادآوری کرد که تأکید کرده بود یکی از دو هدف اصلی جنگ، یعنی «شکست دادن حماس»، محقق نشده است و نسبت به درگیری چند جبههای که میتواند سالها ادامه داشته باشد، هشدار داده بود.
زیتون توضیح داد که اختلاف بین اظهارات رسمی و واقعیت میدانی در محدودیت پوشش رسانهای و اعمال سانسور شدید بر حضور عمومی سربازان و افسران مشهود است. از سوی دیگر، شهادتهای میدانی تکرار عملیات در همان مناطقی را که قبلاً «آزاد شده» بودند و فرسایش توانایی دستیابی به یک دستاورد استراتژیک پایدار را نشان میدهد.
او گفت برخی از افسران معتقدند که ارتش فاقد یک برنامه منسجم برای پیروزی قاطع است و آنچه اکنون اتفاق میافتد صرفاً «چمنزنی» است که سالها ادامه خواهد داشت. در همین حال، برخی از نیروها، مانند لشکر ۳۶، بر مأموریتهای غیرجنگی، مانند مدیریت توزیع کمکها و تخریب ساختمانها با احتمال استفاده حماس از آنها، بدون مشارکت در نبردهای سرنوشتساز تمرکز دارند.
در این زمینه، زیتون میگوید: پس از آنکه مشخص شد پیروزی کامل نظامی دور از دسترس است، «رهبری سیاسی به تدریج شروع به گرایش به گزینه تبادل اسرا و آتشبس کرده است.»
«ارابههای گدعون» از ناکامترین عملیاتها
«ایال عوفر» کارشناس اقتصادی امور حماس، در اظهاراتی تکاندهنده به روزنامه معاریو، عملیات «ارابههای گدعون» را یکی ناموفقترین عملیاتها در تاریخ ارتش اشغالگر توصیف کرد و به شدت از رویکرد نظامی و سیاسی رژیم در جنگ جاری علیه غزه انتقاد کرد.
عوفر گفت رسانههای صهیونیستی به طور مداوم روایتهای حماس را در مورد موفقیتهای میدانی آن در جنگ چریکی علیه نیروهای صهیونیستی پخش کردهاند و صحت این روایتها اغلب بعداً در گزارشهایی که اجازه نشر مییابند، گزارشهایی که پس از تلفات سربازان منتشر میشود، تأیید میشود.
وی افزود: «افکار عمومی در اسرائیل به پذیرش از دست دادن سربازان رسیده است و هر جناح سیاسی از این تلفات برای خدمت به اهداف خود، چه پایان دادن به حکومت حماس یا بازپسگیری گروگانها، سوءاستفاده میکند. با این حال، واقعیت بسیار پیچیدهتر از این دوگانه سادهانگارانه و گمراهکننده است».
عوفر تأکید کرد که فشار نظامی زمینی مؤثر نبوده و موفقیتهای محدود نیز به حملات هوایی دقیق، مانند هدف قرار دادن برخی از رهبران، محدود شده است.
او قاطعانه اظهار داشت: «عملیات ارابههای گدعون با توجه به مقیاس نیروها و منابع به کار گرفته شده، تلفات انسانی و خسارات سیاسی و دیپلماتیک وارده به اسرائیل، از هر نظر یک فاجعه نظامی بود.»
دلایل شکست
عوفر این شکست را ناشی از مفهومی نادرست دانست که عملکرد اسرائیل را هدایت میکند؛ یعنی تلاش برای تمایز قائل شدن میان حماس و جمعیت غیرنظامی. از نظر او، همین نزدیکی و پیوند میان جنبش و مردم، بهترین برتری تاکتیکی را به حماس برای اجرای یک جنگ چریکی مؤثر داده است.
او تأکید کرد که ارتش رژیم صهیونیستی باید دیدگاه خود را کاملاً تغییر دهد و گفت: «ما باید بین جمعیت غیرنظامی و ارتش اسرائیل تمایز قائل شویم، نه بین حماس و جمعیت غیرنظامی(غزه).»
عوفر به شکست بخش غیرنظامی رژیم صهیونیستی در مدیریت جنگ نیز اشاره کرد و گفت سردرگمی در مدیریت کمکها مشهود است؛ به گونهای که اکنون کمکها از گذرگاههای صهیونیستی به غزه وارد میشوند، درست مانند دوران آتشبس، اما اینبار بدون هیچ پیشرفتی در پرونده گروگانها؛ مسألهای که آن را «شکست راهبردی فاحش» توصیف کرد.
او دلایل ناکامی راهبردی رژیم صهیونیستی را در جنگ غزه به سه اشتباه اساسی نسبت داد که توسط فرماندهی رژیم رخ دادهاند:
۱- سپردن وظایف مدنی و اقتصادی به ارتش در غزه که ارتش را با مسئولیتهایی فراتر از مأموریت نظامیاش درگیر و عملاً در میدان تضعیف کرد.
۲- تمرکز بر جدا کردن نوار غزه از مصر از طریق کنترل بر محور فیلادلفیا، که رژیم را به تنها مسئول جریان کمکها تبدیل کرد.
۳- نبود تمرکز عملیاتی؛ به این معنا که ارتش تصمیم گرفت به طور همزمان در تمامی مناطق نوار غزه عملیات انجام دهد، امری که منجر به پراکندگی نیروها و عدم دستیابی به پیروزی قاطع در هیچ یک از جبههها شد.