در این جنگ تحمیلی، ایران به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه همزمان با بحرانهای امنیتی داخلی جدی مواجه بود و از طرف قدرتهای جهانی و منطقهای تحت تحریمهای اقتصادی و نظامی فراگیر قرار داشت، کشور عراق از قبل از آغاز جنگ و طی هشت سال آن، از طرف حدود چهل کشور به صورت رسمی و علنی مورد پشتیبانیهای تسلیحاتی، مالی، نیروی انسانی و اطلاعاتی قرار داشت بهطوری که در پایان این هشت سال، توان اقتصادی، تسلیحاتی و نظامی ایران به حداقل خود رسیده بود و توان اقتصادی، تسلیحاتی و نظامی عراق به حدود پنج برابر قبل از جنگ افزایش یافته بود.
در آغاز جنگ هشت ساله تنها توان آماده به کار ایران برای دفاع، نیروی هوایی و هوانیروز نیروی زمینی ارتش بود که کارکنان این دو سازمان در نهایت فداکاری تا مدتها خلأ رزمندگان نیروهای پیاده را جبران کردند تا نیروی زمینی ارتش و نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای مردمی توانستند پیشروی نیروهای عراقی را سد کنند و عملا ایران هیچ امکان دفاعی و نظامی برای بازدارندگی مقابل ارتش عراق در اختیار نداشت و نیروهای ارتش عراق با علم به این وضعیت ایران، با خیال آسوده جنگ را آغاز کردند.
طی این جنگ، علاوه بر عدم جایگزینی خسارات تجهیزات نظامی از جمله جنگنده، بالگرد، تانک و خودروهای سنگین نظامی، گلولههای آرپیجی ۷، انواع توپخانه، خمپاره، تانک و حتی فشنگ سلاح سبک، بمب جنگندهها، موشک بالگردها و جنگندهها، قطعات انواع سلاح سبک و سنگین، در یک حالت ناگفته به صورت جیرهبندی شده در اختیار رزمندگان اسلام قرار میگرفت.
ارتش جمهوری اسلامی ایران اساسا فاقد موشک زمین به زمین دوربرد بود و تا بیش از نیمی از دوره هشت ساله جنگ، ایران قادر به پاسخگویی به حملات موشکی ارتش عراق نبود و زمانی که تعدادی موشک دوربرد به دست آورد، سیل سلاحها و موشکهای سنگین دوربرد زمین به زمین و زمین به هوا و هوا به زمین از کشورهای غربی و شرقی روانه عراق شد بهطوری که ارتش عراق توانست رادارهای فعال و نیز کشتیهای نفتکش و تاسیسات نفتی را با جنگندههای میراژ و موشکهای آگزوست فرانسوی مورد حمله قرار دهد و حملات به مناطق مسکونی را در اقصی نقاط ایران گسترش دهد. این شرایط یعنی عدم توازن قوا بین ایران و عراق طی دوره جنگ همیشه به نفع ارتش عراق در حال تغییر بود.
آنچه فقط و فقط میتوانست توازن قوا را به نفع ایران تا حدودی تغییر دهد، وجود رزمندگان جان بر کف و خلاقیت و ابتکارات پی در پی فرماندهان ایران در زمینههای تاکتیک، مانور، غافلگیری، فریب و هجومهای شبانه بود و اگر این ویژگیها نبود ایران باید به خواستههای متجاوز تن میداد.
مگر در یک جنگ طولانی مدت با یک ارتشی که هر لحظه در حال تقویت شدن در همه حوزههای نظامی، اقتصادی، سیاسی و مستشاری باشد چقدر میتوان از نیروی رزمنده انتظار فداکاری داشت و دائماً در پی نقاط ضعف دشمن بود و ابتکار و خلاقیت به خرج داد تا بتوان بر آن غلبه کرد؟ بالاخره دشمن با وجود دهها کشور حامی نه تنها با سلاح و تجهیزات، خود را تقویت میکند، بلکه به ابتکارات مختلف نیروی مقابل اشراف پیدا میکند و روز به روز عرصه را تنگتر میکند تا به خواستههای نامشروع و توسعهطلبانه خود برسد.
لذا عمده دلایل طولانی شدن جنگ ایران و عراق و خسارات و تلفات نیروی انسانی دوطرف، علاوه بر عدم آمادگی نیروهای نظامی ایران و محاصره نظامی و اقتصادی آن، تقویت روزافزون ارتش عراق در مقابل ایران بود. ایران در جنگ هشت ساله متحمل بیش از دویست و بیست هزار شهید و صدها هزار جانباز و مجروح و آزاده شد.
مطمئنا عامل اصلی این خسارات، نداشتن توان بازدارندگی در مقابل متجاوز بود. اکنون با همین نگاه به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه امریکا و اسراییل علیه ایران میپردازیم.
قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی دوازده روزه (مانند جنگ تحمیلی ایران و عراق) ما جنگ ماقبل جنگ را پشت سر گذاشتیم و متحمل خسارات و تلفات جدی شدیم.
ترور دانشمندان هستهای در تهران، ترور فرمانده نیروی قدس سردار سلیمانی، ترور فخریزاده، ترور سردار علی زاهدی در کنسولگری ایران در سوریه، خرابکاری و انفجار در تاسیسات هستهای، هک نیروگاه هستهای به وسیله بدافزار استاکسنت توسط امریکا و موارد دیگر که تماما قبل از آغاز جنگ دوازده روزه توسط امریکا و اسراییل و با همکاری دهها کشور اروپایی و منطقهای انجام شد.
در آغاز تا پایان جنگ هشت ساله، ایران حداکثر ده سال در تحریمهای اقتصادی و نظامی قرار داشت، اما در آغاز جنگ دوازده روزه، ایران طی چهل و شش سال تحت شدیدترین تحریمهای نظامی، سیاسی، اقتصادی، نفتی، بانکی، ارزی، تجهیزاتی، تکنولوژیکی، دارویی، غذایی، شخصیتها، سازمانها و نهادها قرار داشت.
در جنگ ۱۲ روزه بیش از بیست کشور از قدرتهای جهانی و اروپایی و کشورهای منطقهای از امریکا و اسراییل پشتیبانیهای رزمی و خدمات رزمی داشتند که با توجه به امکانات و تجهیزات سرزمینی و فضایی واگذار شده، میتوان مدعی شد که در خط مقدم این جنگ، امریکا و اسراییل حضور داشتند و در خطوط دوم تا پنجم، کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، ترکیه، آذربایجان، عربستان سعودی و اردن مشارکت جدی داشتهاند.
در آغاز جنگ دوم، توانایی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در ابعاد موشکی با بُرد و ویژگیهای کروز، بالستیک، سطحی، نقطهزن، رادارهای بُرد کوتاه و بلند، انواع موشکهای پدافندی، پهپادهای چند منظوره با بُرد و ویژگیهای خاص، سازمان رزم مجهز و توانمند، توانایی جنگ الکترونیک و سایبری سطح بالا و فرماندهی کل قوا و فرماندهانی باتجربه و با انگیزه را در اختیار داشت که اساسا با تواناییهای ایران در جنگ هشت ساله قابل قیاس نیست.
در جنگ هشت ساله، ایران برای تامین و بهروزرسانی نیازمندیهای تسلیحاتی و تجهیزاتی خود، تا بیش از هفتاد درصد نیازمند واردات بود که با مشکل جدی مواجه میشد.
اما در جنگ دوم، ایران نه تنها همه نیازمندیهای نظامی و دفاعی خود را در داخل تامین میکرد، بلکه جزو صادرکنندگان سلاح و تجهیزات نظامی و دفاعی در جهان محسوب میشود.
یکی از تفاوتهای دشمنان ایران در دو جنگ مورد بحث، تفاوت ماهوی در تواناییهای نظامی عراق در جنگ هشت ساله و امریکا و اسراییل در جنگ دوازده روزه است.
به عبارت دیگر، قدرتهای جهانی در حد مقابله عراق با ایرانی که هیچ دسترسی عمدهای به سلاح و تجهیزات مهم و تاثیرگذار نداشت، عراق را تجهیز میکردند و سلاحهای خاص و پیشرفته خود را در اختیار ارتش عراق قرار نمیدادند و اطلاعات دریافتی از ماهواره و آواکسها را به منظور ایجاد آگاهیهای عملیاتی و تاکتیکی به عراق میدادند، اما در جنگ دوم همه این امکانات و از همه کشورهای صاحب تکنولوژی که نام برده شد به نفع امریکا و اسراییل وارد صحنه شدند.
با وجود همه تواناییهای نام برده شده از ایران، باز هم توازن قوا در این جنگ به نفع دشمن بود و فقط توانایی بازدارندگی ایران برتری خاصی را در اختیار آن قرار داده بود که دشمن را مجبور میکرد حساب شده و کنترل شده از توانایی خود استفاده کند.
اگر جنگ هشت ساله را جنگ قدرتها و حزب بعث با رزمندگان اسلام با حداقل تسلیحات فرض کنیم، جنگ دوازده روزه، جنگ قدرتها و کشورهای منطقهای با تسلیحات و نخبگان و دانشمندان و فرماندهان ایران بود.
در جنگ اول بخش عمدهای از خسارات و تلفات نیروی انسانی ایران به دلیل نبود سلاح و تجهیزات کافی پیش آمد، اما در جنگ دوازده روزه، صرفنظر از سلاحهای موشکی بازدارنده ایران، فرماندهان، دانشمندان هستهای، نخبگان و اساتید دانشگاهی قربانیان اصلی این جنگ بودند.
در جنگ دوم حدود سه برابر جنگ اول، فرماندهان تراز اول را از دست دادیم و علاوه بر آنها بیش از ۱۰۰۰ نفر از اقشار مختلف به شهادت رسیدند. پرواضح است که اگر سلاح و تجهیزات بازدارنده ایران در جنگ دوم نبود، خسارات و تلفات نیروی انسانی ما به مراتب از جنگ اول بیشتر میشد و مطمئنا جنگ بیش از دوازده روز به درازا میکشید و ممکن بود شرایط دیگری به ایران تحمیل شود. اما تواناییهای ایران به قدری موثر و مناسب بود که دشمن اعلام آتشبس داد. از زاویهای دیگر میتوان متصور بود که به دلیل داشتن توان بازدارندگی در جنگ تحمیلی دوازده روزه با امریکا و اسراییل، در برابر هر ۱۸۰۰ شهید در جنگ اول، در جنگ دوم تنها یک شهید داشتهایم.
اینجاست که به درایت فرماندهی کل قوا در تجهیز نیروهای نظامی و ارتقای سطح فناوری آنها طی بیش از سی سال پی میبریم و علاوه بر آن، هوش سرشار جوان ایرانی و تلاش آنها برای دستیابی به لبه تکنولوژی جهان به منظور داشتن ایرانی سربلند و آباد افتخار میکنیم.
در دو جنگ تحمیل شده به جمهوری اسلامی ایران، تشابه و تفاوتهایی دیده میشود که بر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است که نسبت به آن هوشیار باشند.
اولین تشابه بین این دو جنگ، غافلگیری ایران (بهرغم وجود اطلاعات اولیه) در زمان آغاز و اهداف دشمن بود.
اما یک تفاوت مهم نیز وجود داشت و آن برخلاف جنگ اول، تجهیز ایران به قدرت دفاعی و بازدارندگی بود.
برای جنگ ۱۲ روزه، دشمن از مدتها قبل سعی فراوانی کرد تا همزمان با تهاجمات نظامی، در داخل کشور نیز بحرانهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایجاد کند که در این موضوع کاملا ناکام شد و سالها سرمایهگذاری آنها در این زمینه با هوشیاری مردم ایران به هدر رفت.
در جنگ دوم بلاشک ایران با دشمنی مواجه بود که لبه تکنولوژی دنیا یعنی پیشرفتهترین و جدیدترین فناوریها و نوآوری در حوزههای مختلف را در اختیار داشت. این لبه دایما در حال تغییر و پیشرفت است و شامل حوزههایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رایانش ابری، رایانش لبهای، بلاکچین، واقعیت مجازی و افزوده، فناوری ۵G و ۶G و همچنین فناوریهای فضایی و نانوتکنولوژی میشود.
هوش مصنوعی (Artificial Intelligence)
شامل توسعه سیستمها و برنامههایی است که میتوانند وظایفی را که معمولا به هوش انسانی نیاز دارند، انجام دهند. این حوزه شامل یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی، بینایی کامپیوتر و رباتیک است.
اینترنت اشیا (Internet Things)
اتصال دستگاهها و اشیای فیزیکی به اینترنت است که امکان جمعآوری و تبادل داده را فراهم میکند. این فناوری در حال تغییر نحوه تعامل ما با دنیای اطرافمان است.
رایانش ابری (Cloud Computing)
ارایه خدمات رایانشی از طریق اینترنت، از جمله ذخیرهسازی دادهها، پردازش و نرمافزارها. این فناوری به سازمانها و افراد امکان میدهد تا به منابع محاسباتی با مقیاسپذیری بالا دسترسی داشته باشند.
رایانش لبهای (Edge Computing)
این فناوری به پردازش دادهها در نزدیکی منبع تولید داده، بعنی لبه شبکه اشاره دارد. این امر میتواند تاخیر را کاهش داده و سرعت پاسخگویی را بهبود بخشد، به خصوص در برنامههایی که نیاز به زمان واقعی دارند.
بلاکچین (Block chain)
یک فناوری دفتر کل توزیع شده است که امکان ایجاد و تایید تراکنشهای امن و شفاف را فراهم میکند. این فناوری پتانسیل بالایی برای استفاده در زمینههای مختلف از جمله امور نظامی، مالی، زنجیره تامین و رایگیری دارد.
واقعیت مجازی و افزوده (Virtual and Augmented Reality)
این فناوریها محیطهای مجازی و ترکیبی از دنیای واقعی و مجازی را ایجاد میکنند که امکان تعامل با محتوای دیجیتال را در محیطهای فیزیکی فراهم میکنند. این فناوری در زمینههای بازی جنگ، آموزش، پزشکی و مهندسی کاربرد دارد.
فناوری G۵ و G۶
نسلهای جدید شبکههای تلفن همراه هستند که سرعت و پهنای باند بالاتر، تاخیر کمتر و ظرفیت بیشتری را ارایه میدهند. این فناوریها امکان پشتیبانی از برنامههای پیشرفته و اتصال دستگاههای بیشتری را فراهم میکنند.
فناوریهای فضایی (Space Technologies)
توسعه و استفاده از فناوریهای مرتبط با فضا، از جمله ماهوارهها، کاوشگرهای فضایی و فناوریهای پرتاب، در حال پیشرفت است و نقش مهمی در توسعه ارتباطات، ناوبری، تحقیقات علمی و اکتشافات فضایی دارد.
نانوتکنولوژی (Nanotechnology)
به کارگیری فناوری در مقیاس نانو (یک میلیاردیم متر) است که امکان ایجاد مواد و دستگاههای جدید با خواص و کارکردهای منحصربهفرد را فراهم میکند.
منبع: روزنامه اعتماد، یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴