وقتی توفان مغول درگرفت سلطان جلالالدین خوارزمشاه چنان شجاعت و قدرت مانوری از خود نشان داد که در جبهههای مختلف مغولان تارانده شدند و شکست چنگیز به ذهنها نزدیک شد. گویند در یکی از پیروزیهای بزرگ سپاه ایران، میان دو فرمانده بر سر تصاحب یک اسب کمنظیر غنیمت گرفته شده اختلاف افتاد و سعی سلطان برای رفع اختلاف موثر نشد و یکی از فرماندههان نیروهای تحت امر خود را به قهر برگرفت و رفت! ماجراهای جنگهای روسیه و ندانمکاریها و اختلافها در جبهه داخلی نیاز به باز گفتن ندارد.
احتمالا میشود نتیجه گرفت که در دهها جنگ هزیمت بار برای ایران مشکل از پشت جبهههای داخلی بروز کرده و تفرقه میان خواص، آن همه غصه تاریخی برایمان رقم زده است. در جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران به گواهی اغلب صاحبنظران داخلی و خارجی، ایرانیان در دفاع از کشور خویش انسجامی خیرهکننده از خود نشان دادند و نیروهای مسلح هم انصافا درخشیدند. نامش مهم نیست ولی وقتی در یک جنگ نابرابر یک طرف تنهاست و طرف دیگر یکی ابرقدرت جهان است و دیگری پشتیبانی حداقل ۱۰ کشور را به همراه دارد، با این حال درخواست آتشبس میدهد، قضاوت با واقعگرایان جهان است که کی شکست خورد و کی پیروز شد؟
در چنین نبرد ظالمانهای رفتار خواص قابل بررسی و آسیبشناسی است، آیا آنان همراه با ملت انسجام ملی را حفظ کردند و در تعمیقش کوشیدند؟ البته در داخل دیده و شنیده نشد که کسی ولو با تاخیر ضرورت دفاع از میهن را زیر سوال ببرد ولی میتوان گفت که حجم همدلی و انسجام میان سیاسیون در مقیاس بزرگی تهدیدها نیست.
هیچکس منکر خطاها و نابسامانیها و عملکردهای ناصواب نیست و همه قائلان به همدلی و انسجام ملی خود منتقد جدی حکومت بوده بعضا حبسها کشیدهاند.
سوال دلسوزان جامعه این است که آیا زیر تهدیدات جدی اسراییل و امریکا زمان مناسبی برای طرح انواع مطالبات، حتی مطالبات حداکثری است؟ آیا وقت ناشناسی عدهای که ظاهرا وضعیت موجود را برای رسیدن به مطلوب خود، فرصت تلقی میکنند قابل توجیه است؟ آیا بلند کردن علم تغییرات بنیادین هنگام اوجگیری و تمرکز دشمنان، عقلانی، دلسوزانه و میهنپرستانه است؟ اگر ایرانیان بر اثر اختلافات داخلی مثل پیش از جنگ ۱۲روزه طمع خام کنند و دوباره بخت خود را بیازمایند و انواع خسارتهای تحمیلی را متوجه ملک و میهن کنند چه کسی مسوولیت میپذیرد؟
بزرگی خطر پیشرو حداکثر احتیاط لازم را طلب میکند و هر وطندوستی را به عبور از منویات شخصی و گروهی سوق میدهد. متاسفانه در دو سوی طیف تندروها بیمسوولیتی نسبت به شرایط کمسابقه یا بیسابقه و خطیر کشور به چشم میخورد.
یکی بر مطالبات خود میافزاید و دیگری حتی به چشمپوشی از خطبهخوانی رضایت نمیدهد! یکی با تندروی برای کشور هزینه میتراشد و یکی حتی از کمترین تغییرات مثبت و مردمپسند هراس دارد! آیا در این زمانه پربلا به جز تشکر مسوولان و مهر مردم نسبت نیروهای مسلح دیده شده است که ۷ نفر یا ۷۰۰ نفر یا ۷۰۰۰ نفر بیانیه بدهند و از نیروهای مسلح صمیمانه تشکر کنند؟ ما مدیون فرزندان ملت در نیروهای مسلح هستیم و اگر انواع درودها و تشکرها را متوجه آنان کنیم فقط وظیفه خود را انجام دادهایم.
نیروهای خدوم و فداکاری که از مدتها پیش از تجاوز اسراییل در آمادهباش کامل هستند و برخی هنوز فرصت نکردهاند که سری به خانوادههای خود بزنند. فرزندان غیور ما در برابر آخرین تکنولوژیهای جهان ایستادهاند خلأها و کمبودها را با نثار جان خود جبران میکنند. البته سربازان ایران خوب میدانند کجای تاریخ ایستادهاند و در حال دفاع از کدام گوهر تابناک جغرافیایی جهان هستند. آنها در هر حال قهرمانان ملتند و پیروز میدان ایراندوستیاند.
منبع: روزنامه اعتماد ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴