در روزهایی که انفجار، تهدید، حملات سایبری و نگرانی عمومی، فضای کشور را احاطه کرده بود، وزارت نفت نه یک نهاد دولتی، که تبدیل به «خط مقدم اقتصاد ملی» شد.
رئیسجمهور این را خوب فهمیده بود؛ برای همین بیهیاهو به ساختمان وزارت نفت آمد، تا به آنهایی که در روزهای سخت، جریان انرژی را حتی برای لحظهای قطع نکردند، بگوید: دیده و شنیده شده اید.
در دنیایی که خبرها اغلب درباره توقفهاست، صنعت نفت در این جنگ، خبر تداوم بود. نه فقط تداوم بنزین در جایگاهها یا گاز در خانهها، بلکه تداوم امید، نظم و توان فنی کشوری که حتی زیر فشار هم نفس میکشد.
آیا همهچیز عالی بود؟ نه.
هنوز کارکنان نفت مطالباتی جدی دارند: از معیشت تا امنیت شغلی. اما چیزی که این بحران نشان داد، فراتر از عدد و فیش بود. نشان داد که وقتی بحران فراگیر میشود، نفت فقط سوخت نیست، «سنگر» میشود. همانجا که پرچم زمین نمیافتد.
رئیسجمهور در سخنانش از سرمایهگذاری، از انرژی پاک، از دیپلماسی و دوری از جنگ گفت. اما شاید مهمترین بخش، همان لحظهای بود که نگاهش به مدیران نفتی افتاد و گفت: «شما نقشه دشمن را نقش بر آب کردید.» این جمله، برای خیلیها که بینام و بیصدا در جنوب و غرب و سکوهای دوردست کار کردند، بهاندازه یک نشان افتخار بود.
این جنگ ۱۲ روزه نه تنها آزمونی برای سامانههای دفاعی کشور، بلکه آزمون مهمتری برای «تابآوری اقتصادی» ایران بود.
نفت، با تمام چالشهای مزمناش، سربلند از میدان بیرون آمد؛ چون در بزنگاهها، چیزی بیشتر از بودجه و بخشنامه تعیینکننده است: ایمان به کار، غرور ملی و درک مأموریت و اینها همان چیزهایی است که رئیسجمهور در آن دیدار کوتاه، فهمید و به زبان آورد.
*کارشناس حوزه نفت