به گزارش خبرنگار بینالملل ایران اکونومیست، در روزهای اخیر آنچه بیش از دیگر اخبار در منطقه مورد نقد و بررسی قرار گرفته و صدای بلندی داشته، موشکباران دمشق و دیگر شهرهای سوریه بوده که نشان از تداوم سیاست تجاوزکارانه و آتش افروزانه رژیم اسرائیل در کشورهای منطقه دارد. هرچند باتوجه به فرایند گفتگوهای اخیر میان مقامات دولت جولانی و رژیم اسرائیل در جهت عادی سازی روابط به عنوان شرط لازم رفع تحریمهای آمریکا، نمیتوان با قاطعیت از اهداف این تجاوزگری تازه تلآویو سخن گفت و باید در گذر زمان ابعاد پیدا و پنهان دیگر این مساله روشن شود؛ اما در این گزارش به برخی از محورهای مهم این درگیریها که با دخالت آمریکا و برخی دیگر بازیگران فعلا به آتش بس انجامیده، اشاراتی خواهیم داشت.
از سقوط دولت اسد در سوریه، درگیریهایی چند میان دروزیهای سوریه با عناصر وابسته به جولانی به وقوع پیوسته؛ از یک سو اقلیتهای مذهبی و قومیتی سوریه نگران اقدامات تمامیتخواهانه و افراطی عناصر وابسته به حاکمیت جدید تحت رهبری جولانی هستند و از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی با حملات مکرر به توانمندیهای نظامی سوریه و حمایت از اقلیتهای قومی و هویتی در این کشور، در تلاش برای تضعیف سوریه یا حتی تقسیم آن به چند کشور ضعیف و کوچک است.
اما دروزیهای مورد حمایت رژیم اسرائیل چه کسانی هستند؟ دروزیها یک فرقه عربی با حدود یک میلیون نفر جمعیت هستند که عمدتاً در سوریه، لبنان و مناطق تحت حاکمیت رژیم اسرائیل زندگی میکنند. در سوریه، جامعه دروزی عمدتاً در سه استان اصلی نزدیک به بلندیهای جولان (تحت اشغال اسرائیل) در جنوب این کشور متمرکز است.
هرچند این نخستینبار نیست که رژیم صهیونیستی با طرح ادعاهای امنیتی، خاک سوریه را هدف قرار داده و ناقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آن میشود و پس از سقوط اسد، بخشی از خاک سوریه را اشغال کرده و به بهانههای مختلف، حملات هوایی شدیدی را به این کشور انجام داده است؛ اما گویا شدت حملات روزهای اخیر به طرز محسوسی متفاوت از گذشته است به نحوی که ساختمان ستاد کل ارتش سوریه، محوطه کاخ ریاستجمهوری سوریه، موسوم به «قصر الشعب» و بسیاری دیگر از ادارات و نهادهای دولتی سوریه را هدف قرار داده است.
توحش بی پایان رژیم اسرائیل در کشورهای منطقه و تجاوزات مستمر این رژیم به خاک سوریه، یمن، لبنان و حتی ایران در کنار جنگی بی سابقه در تاریخ بشریت علیه مردم غزه که بیش از ۲۲ ماه است در سایه انفعال سازمانها و مجامع بینالمللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل کماکان در جریان است، علاوه بر آنکه نشان از نوعی افسارگسیختگی به منظور نیل به اهداف غیرمشروع یک رژیم نامشروع و جعلی است، میتواند گواهی بر حاکم بودن نظریه رئالسیم (واقع گرایی و منطق قدرت) در روابط بین الملل هم باشد.
اگر کشورهای منطقه به این سطح از آگاهی نسبت به اهداف آینده رژیم اسرائیل رسیده باشند که خود را مصون از ناامنی ایجاد شده ندانند و در «توهم تضمین و امنیت» برای خود در برابر خوی تجاوزکارانه این رژیم نباشند، متوجه خواهند شد که باید هرچه سریعتر نسبت به توقف ماشین کشتار و جنگافرزیهای رژیم اسرائیل به پشتوانه برخورداری از حمایت غرب به ویژه آمریکا، اقدامی بازدارنده و عملی انجام دهند وگرنه کشور و حکومت آنها نیز میتواند گزینه بعدی تجاوز رژیم اسرائیل باشد.
در همین ارتباط، «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت: «متأسفانه، این اتفاق کاملاً قابل پیشبینی بود. پایتخت بعدی کجاست؟ رژیم وحشی و افسارگسیخته صهیونیستی هیچ حد و مرزی نمیشناسد و تنها یک زبان را میفهمد. جهان، از جمله منطقه، باید برای پایان دادن به این تجاوزگری دیوانهوار متحد شود. وی ادامه داد: «ایران از حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه حمایت میکند و همواره در کنار مردم سوریه خواهد ایستاد.»
علاوه بر آنچه گفته شد، آنطور که از رویکرد قلدرمأبانه رژیم اسرائیل و سیاستهای تجاوزکارانهاش در سالهای اخیر بر میآید، به نظر میرسد یکی از اهداف مهم این رژیم تضعیف حداکثری یا حتی «تجزیه سوریه» است و البته که این هدف را برای سایر کشورهای اسلامی منطقه هم در نظر دارد و در جهت تحقق آن هزینههای هنگفتی در دهههای اخیر انجام داده که به عنوان یک مصداق بارز میتوان به اقدامات «هنری لوی» فرانسوی اشاره کرد که سالها در کشورهای مختلف منطقه به دنبال تحقق اهداف تجزیهطلبانه کارفرمای اسرائیلی خود در قالب ایجاد و گسترش اختلاف میان اقوام و مذاهب مختلف بود.
تلاش رژیم صهیونیستی برای تضعیف یا حتی تجزیه کشورهای منطقه با حمایت غرب خاصه آمریکا در جریان است و مصادیق بسیاری را از جمله ترور مقامات کشورهای منطقه، حملات نظامی، اختلافافکنی میان اقوام، مذاهب و جریانات سیاسی را میتوان در این زمینه برشمرد. برخی کارشناسان حتی تلاش برای خدشه به تمامیت ارضی ایران را یکی از هدفهای رژیم اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه علیه ملت ایران میدانند که با هوشیاری مردم و همبستگی و اتحاد عظیم ملی، تیر صهیونیستها علیه ایران به سنگ خورد.
در همین ارتباط «ابومحمد جولانی» رئیس کابینه موقت سوریه، بر مخالفت مردم سوریه با هرگونه تقسیم و تجزیه تأکید کرد و گفت: «مردم سوریه در طول تاریخ طولانی خود، هرگز اشکال مختلف تقسیم و تجزیه کشور را نپذیرفتهاند.»
وی با بیان اینکه ساخت سوریهای جدید، اتحاد و توجه ما به کشورمان را میطلبد ادامه داد: «دروزیها بخشی جداییناپذیر از بافت جمعیتی کشور هستند و حفاظت از آنها جزو اولویتهای ما است. ما از جنگ نمیهراسیم، اما مصلحت و منافع مردم را بر هرجومرج و آشوب ترجیح دادیم و گزینه ایدهآل ما حفاظت از وحدت و یکپارچگی کشور است.»
در خاتمه این گفتار باید اشاره داشته باشیم به اینکه از هفتم اکتبر و اجرای عملیات طوفان الاقصی و البته آغاز «نسل کشی مردم غزه» تا به امروز آنچه در صحنه بینالملل قابل مشاهده است، افزایش آگاهی مردم جهان نسبت به ماهیت حقیقی و اهداف پشت پرده رژیم اسرائیل است که این مهم را در اعتراضات گسترده مردم در شهرهای مختلف اروپایی و آمریکا و سایر نقاط جهان میتوان بهوضوح دریافت.
حال باید منتظر ماند و دید که جهان نسبت به تجاوزگری اخیر رژیم اسرائیل چگونه واکنش نشان میدهد؛ آیا جلسه روز پنجشنبه شورای امنیت سازمان ملل درباره اتفاقات اخیر در سوریه منجر به صدور قطعنامهای علیه رژیم اسرائیل خواهد شد یا کماکان آمریکا با استفاده از «حق وتو» علاوه بر به رُخ کشیدن ناکارآمدی مجامع بینالمللی، مانع از اجرای عدالت شده و «بی کیفرمانی» رژیم اسرائیل تاییدی بر تجاوزگریهای مستمر و آتی آن خواهد شد.