رژیم صهیونیستی اخیراً با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی، پروژهای ترکیبی و پیچیده را با بهرهگیری از ابزارهای اطلاعاتی، فناوری هوش مصنوعی و تحلیلهای دادهمحور غلط آغاز کرد. این پروژه به برداشتهایی از وضعیت داخلی ایران همچون ناترازیها، اختلافات سیاسی و بحران معیشتی متکی بود.
بهنظر میرسد این رژیم با استفاده از دادههایی که از اپوزیسیون خارجنشین استخراج کرده بود، اپوزیسیونی که فاقد ارتباط جدی با بدنه ملت ایران است و نیز تحلیلهای مصنوعی از خلقیات اجتماعی و روانی مردم ایران، به این جمعبندی رسید که شرایط برای فروپاشی جمهوری اسلامی مهیاست. اما این پروژه بر پایه یک خطای بنیادین در انسانشناسی اجتماعی ایرانی بنا شده بود.
تصور رژیم صهیونیستی از «انسان ایرانی»، تصویری موهوم، انتزاعی و رمانتیک بود؛ نه واقعیتی مبتنی بر بافت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ایران. همین خطای تحلیل راهبردی سبب شد که بهجای موفقیت در براندازی، یک حرکت معکوس در ایران شکل بگیرد: یعنی حرکت برای اعتلای کلمه ملت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی این تحول را «امر ملی» خواندند؛ تحولی که موجب شد نیروهای اجتماعی با گرایشها و ظواهر گوناگون، از مذهبی تا غیرمذهبی و از جناحهای مختلف سیاسی در یک نقطه اشتراک گردهم آیند؛ نقطه دفاع از وطن و نظام.
نتیجه این وحدت، شکوفایی عقلانیتی بود که ایرانیان را متوجه دو رکن اساسی کرد؛ یکی میهن بهعنوان زیستبوم مشترک و دیگری نظام سیاسی بهعنوان ساختار حافظ استقلال و هویت ملی. این اتفاق، نقطه اشتراک فلسفه سیاسی مدرن و اسلامی را در بستر واقعی جامعه ایرانی نمایان ساخت. لذا وحدتی بزرگ شکل گرفت و همانگونه که رهبر انقلاب تأکید کردند، حفظ این وحدت راهبردیترین وظیفه امروز ماست.
به باور من رهبر انقلاب در ادامه، با نگاهی عمیقتر به فضای رسانهای و تبیینی کشور، هشدارهایی در باب برخی رویههای نادرست نیز دادند. از جمله اینکه تبیین لازم است، اما تبیین باید هوشمندانه و متعهد به وحدت ملی باشد. همچنین رهبر معظم انقلاب نسبت به پرداختن به ایرادهای حاشیهای و موضوعات غیرضروری در جریان تبیین، هشدار دادند و تبیینگران را به انتخاب رویکردهایی دعوت کردند که به انسجام ملی آسیب نزند.
در همین رابطه میتوان به این موارد اشاره کرد که یکی از راههای رفع مغالطات، رعایت احترام تازهواردان به جبهه وحدت است. به عبارت دیگر، اگر کسی دیروز همراه نبود، اما امروز به زنجیره وحدت ملی پیوسته است، نباید در جریان پاسخ به شبهات، دوباره از این جبهه وحدت رانده شود.
نکته دیگر اینکه وفاداری کلی به نظام کافی است. در این رابطه رهبر انقلاب بر این نکته تأکید کردند که قرار نیست همه اجزای این وحدت در تمام جزئیات همنظر باشند، بلکه مهم، پایبندی به کلیت نظام است، نه اجبار به یگانگی مطلق در نظرات.
بعد دیگر سخنان رهبر انقلاب بررسی مسأله «هیجان» بود و تأکید بر اینکه صرفاً داشتن شور و هیجان کافی نیست، بلکه عقلانیت هم لازم است. این مسأله از این رو حائز اهمیت است که اساساً تفاوت دستگاه فکری ولایت با سایر نظامهای مستبد در همین نکته است. زیرا ولایت فقیه به دنبال شکوفایی عقل در دل هیجان است، نه مدیریت جامعه با شعارهای احساسی. بر همین اساس بود که رهبر انقلاب تأکید کردند که «شور» نباید به بیتدبیری یا تضعیف عقلانیت سیاسی بینجامد.
رهبر انقلاب شکست پروژه براندازی، اعلا و اعتلای کلمه ملت و شکلگیری وحدت بزرگ را به عنوان دستاوردی ملی و تاریخی بیان کردند. با این حال، تأکید داشتند که حفظ این وحدت نیازمند روششناسی ویژهای است؛ زیرا برخی روشها، ولو با نیت خیر، ممکن است در عمل به این انسجام ضربه وارد کنند. البته نباید بعد دیپلماسی را نیز نادیده گرفت، چرا که دیپلماسی، بخشی از جنگ است. همان طوری که رهبر انقلاب با صراحت، نگاه تقابلی میان میدان و دیپلماسی را رد کردند و فرمودند که این دو مکمل یکدیگرند.
از این رو میتوان گفت آنان که خواهان انزوای دستگاه دیپلماسی هستند، دچار خطای راهبردیاند. چرا که بر اساس بیانات دیروز رهبر انقلاب، وزارت خارجه، همانند نیروهای میدان، بخشی از نبرد با دشمن است.
* عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس
منبع: روزنامه ایران، پنجشنبه ۲۶تیرماه ۱۴۰۴