گروه جامعه ایران اکونومیست- در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشور با هر انفجار، آوار تازهای بر سر شهر خراب میشد؛ کوچههایی که دیگر کوچه نبودند، ساختمانهایی که به تلی از خاک و آهن بدل شده بودند و خانههایی که در چشمبرهمزدنی به خاطرهای فرو ریخته تبدیل میشدند. در این میان، وقتی سکوت بعد از انفجارها مینشست، زمانی که فریادها رنگ اضطرار میگرفت، گروههایی بیصدا وارد میشدند؛ سگهای زندهیاب، پیشقراولان نجات. آنها بدون تردید، بدون دستور صریح، فقط با اشارهای از مربیان خود وارد صحنه میشدند.
دمهایی که آرام میچرخید، گوشهایی تیز، پوزههایی که زمین را میلیمتر به میلیمتر میکاود و در جایی که دستگاههای مکانیکی گاهی از تشخیص عاجز میماند، این موجودات وفادار، تنهای زخمی و نیمه جان و گاه پیکرهای شهدا را از میان خروارها خاک بیرون میکشند.
بازماندگانی که با چشمانی پر اشک، گلوهایی پربغض اما با کورسویی از امید خیره به این حیوانات آموزش دیده و زبده منتظر بودند تا شاید بتوانند عزیزان خود را از زیر آوار نجات دهند. در ۱۸ روزِ بحران، سگهای زندهیاب در ۲۵۴ نقطه عملیاتی حاضر شدند؛ آماری که اگر با چشم دل دیده شود، به معنای صدها صحنه اشک، امید، فریاد شادی و البته لحظههایی تلخ است.
براساس اعلام محمد کبادی معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، سگهای زندهیاب موفق شدند جان حدود ۱۵ نفر را از مرگ نجات دهند همچنین پیکر ۱۸۸ شهید را از دل خاکستر بیرون آورند. تصور کنید مادری را که منتظر خبری از فرزندش است و آنگاه این موجود وفادار، با پارس کوتاهی، مربیاش را متوجه نقطهای خاص میکند… چند دقیقه بعد، کودک بیرون کشیده میشود. گریهها، آغوشها، سکوتهای شکسته… همه از یک حرکت ساده این حیوان شروع شده است.
روایت معاون عملیات هلالاحمر از درسهای جنگ ۱۲ روزه
معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر با اشاره به سابقه فعالیت مراکز آموزش سگهای جستجوگر گفت: این مراکز بعد از زلزله بم راهاندازی شدند و تاکنون به صورت مستمر توسعه یافتهاند.
محمد کبادی افزود در سالیان گذشته، آموزشهای ملی، منطقهای و بینالمللی برای مربیان سگهای زندهیاب برگزار کردیم و در دو سه سال اخیر نیز مدل تمرینها را متناسب با شرایط جغرافیایی و مخاطرات محیطی از جمله مخاطرات جنگی تغییر دادیم.
وی تأکید کرد: تفاوت آوار جنگ با آوار زلزله در سطح آسیبهای محیطی و جسمی، هم برای مربی و هم برای سگها بسیار چشمگیر است اما تمرینات مداوم و برنامهریزیشده باعث شد که تیمها در صحنههای واقعی جنگ، اثربخشی بالایی داشته باشند.
کبادی با اشاره به تجربیات جدید از جنگ اخیر گفت: یکی از اقدامات سریع، فعالسازی مرکز دامپزشکی شبانهروزی بود تا خدمات درمانی و ریکاوری را به سگها ارائه دهد. دامپزشک معتمد جمعیت مستقر و بستههای دارویی، سرمتراپی و حتی خدمات جراحی فعال شد. بر اساس توصیه متخصصان، مقرر شد بعد از هر عملیات، سگ برای بازتوانی به این مرکز منتقل و سگ دیگری جایگزین شود تا سلامت روانی و جسمی آن حفظ گردد.
معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر در ادامه از جانباختن دو سگ زندهیاب در جریان عملیاتهای جنگی خبر داد و افزود: علت فوت هر دو بر اثر فشارهای ناشی از موج انفجار اعلام شد.
وی به ابتکار مهم دیگری نیز اشاره کرد و افزود: اولین اتاق عمل سیار دامپزشکی را راهاندازی کردیم که اکنون در شهر کرج مستقر است. این کلینیک سیار میتواند در نزدیکی مناطق حادثهدیده مستقر شود و تمامی خدمات درمانی و بهداشتی سگها را ارائه دهد.
کبادی درباره توجه ویژه به تغذیه و سلامت سگها گفت: در زمان جنگ، نیاز به ویتامینها و مواد مغذی خاص برای ریکاوری این حیوانات کاملاً احساس شد و دامپزشکان برنامه تغذیهای ویژهای برای آنها تدوین کردند. در آینده نیز آموزشهای تخصصیتر در حوزههای تغذیه، فیزیولوژی، روانشناسی حیوانات و مدیریت دامپزشکی خواهیم داشت.
وی از برگزاری همایش علمی-کاربردی با حضور دامپزشکان تخصصی و مربیان سگهای زندهیاب خبر داد و گفت: در این همایش، سگها به همراه مربیان خود در کارگاههای آموزشی و علمی شرکت میکنند تا سطح آمادگی تخصصی افزایش یابد همچنین تجهیزات ایمنی فردی برای مربیان و تیمهای همراه ارتقا خواهد یافت.
۲ قلاده از بهترین سگهای کشور (الوین و چارلی) که هشت سال از عمر عملیاتی آنها در مأموریتهای امداد سپری شده بود در جریان عملیاتهای جنگ اخیر جان باختند و علت فوت هر دو بر اثر فشارهای ناشی از موج انفجار اعلام شد.
معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر درباره ظرفیت فعلی تیمها تصریح کرد: در جنگ اخیر، تنها از حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت سگهای زندهیاب استفاده کردیم و با وجود گستردگی حادثه، هنوز به نقطه میانی توان عملیاتی نرسیده بودیم. این سگها به صورت چرخشی وارد عملیات میشدند تا فرصت استراحت و ریکاوری داشته باشند.
کبادی ادامه داد: یکی از اهداف استفاده از سگها و تیمهای استانهای مختلف، کسب تجربه در محیط واقعی عملیاتی بود. این تیمها طی سال، در شرایط مختلف مانند شب، ارتفاع، بالگرد، آوار، تمرین میکنند تا در شرایط اضطراری تطبیق داشته باشند.
وی با تأکید بر عملکرد درخشان تیمهای عملیاتی گفت: ما نباید خودمان قضاوت کنیم ولی مردم دیدند که این تیمها چگونه بیادعا، شجاعانه و عاشقانه خدمت کردند. شبی که موج انفجار تا نزدیکی ساختمان سازمان امداد و نجات آمد، مردم محله با چشمانی اشکبار به سمت ما آمدند و میپرسیدند بچههای هلالاحمر سالم هستند یا نه؟ آن شب یکی از شبهای سخت بود، اما مهربانی مردم، قوت قلبی برای همه ما شد.
سگهای زندهیاب در خط مقدم نجات
در بحبوحه این جنگ ناجوانمردانه قهرمانانی بینام، با قلبهایی فداکار بازنگشتند. دو قلاده از بهترین سگهای کشور (الوین و چارلی) ، که هشت سال از عمر عملیاتی آنها در مأموریتهای امداد سپری شده بود؛ در جریان این عملیاتها جان خود را از دست دادند. مرگشان، اگرچه بیصدا بود اما دلهای مربیانشان را شکست. آنها فقط ابزار کار نبودند؛ همزمان، رفیقان، فرزندان و پناه جانهایی بودند که در میدان بحران، هیچکس غیر از آنها را نداشتند.
برای حفظ جان آنها، هلالاحمر مرکزی دامپزشکی سیار در نزدیکی مناطق حادثهدیده ایجاد کرد. تیمی متشکل از دامپزشکان متخصص، شبانهروز به درمان زخمها، ضدعفونی، سرمتراپی و پانسمان این سگها مشغول بودند. در میان خستگی امدادگران، حضور یک سگ نجات یافته، روحیهبخش و آرامشبخش بود؛ همانقدر که نجات یک انسان.
آموزشهایی که با عشق همراه است
هر سگ زندهیاب، پیش از ورود به میدان بحران، حدود دو سال آموزش فشرده و تخصصی میبیند. آموزشهایی مبتنی بر روانشناسی، فیزیولوژی و ارتباط عاطفی میان انسان و حیوان. تنها زمانی این سگها وارد میدان واقعی میشوند که رابطهشان با مربی بهحدی از همدلی برسد که با یک نگاه، با یک حرکت سر، فرمان را درک و اجرا کنند. آنها فقط یاد نمیگیرند بو را دنبال کنند؛ یاد میگیرند در میان شعلهها، صداها، بوهای متناقض، غبار و دود، نشانه حیات را از مرگ تشخیص دهند و این یعنی تلفیقی از استعداد، تربیت و قلبی که از مهر پر است.
سرمایهگذاری برای جان انسانها
هر سگ زندهیاب، پیش از ورود به میدان بحران حدود دو سال فشرده و تخصصی اصول روانشناسی، فیزیولوژی و ارتباط عاطفی میان انسان و حیوان را آموزش میبیند.
در حال حاضر، هلالاحمر ایران ۳۶ مرکز عملیاتی و ۱۱۰ قلاده سگ زندهیاب در اختیار دارد که از این میان، ۵۰ قلاده در عملیاتهای جنگ ۱۲ روزه مشارکت داشتند. هریک از این سگها، هزینههای قابلتوجهی برای تغذیه، درمان، آموزش و نگهداری دارند؛ اما در لحظهای که آنها موفق به یافتن تنها یک قربانی میشوند، همه این هزینهها به ارزشی غیرقابلمحاسبه بدل میشود.
تهران، بهعنوان مرکز تمرکز سگهای زندهیاب در این جنگ، بیشترین حجم عملیات را بر دوش کشید. سگهایی از هشت استان کشور به یاری پایتخت آمدند و در هر نقطهای که بوی انفجار برخاسته بود، زندگی را جستوجو کردند.
در هیاهوی آژیرها و دود، آنچه ما را به آینده وصل کرد، فقط دستگاههای مکانیکی نبود، بلکه دلهای تپندهای بود که بیکلام، اما با تمام وجود، برای نجات انسانها دویدند. سگهای زندهیاب هلالاحمر، نه فقط قهرمان عملیاتهای نجات، بلکه نمادی از پیوند عاطفی میان انسان و طبیعت بودند؛ پیوندی که در روزهای تلخ جنگ، رنگی از امید، نجات و مهر به خود گرفت. وقتی مادری، بهواسطه پارس یک سگ، فرزندش را در آغوش گرفت؛ وقتی چشمانتظاری با پیکر عزیزش وداع کرد؛ وقتی امدادگری اشکریزان سگ همراهش را که دیگر بازنگشت، به خاک سپرد؛ اینها همه صحنههایی بودند که تاریخِ جنگ ۱۲ روزه را با خطی از احساس، فداکاری و عشق بیقید نشانهگذاری کردند. آنها اگرچه توان تکلم نداشتند اما کارشان در دل تاریخ طنین انداز خواهد شد. صداهایی که میگوید: حتی در سیاهترین روزها، نشانی از امید هست… اگر خوب گوش بدهی، شاید بتوانی صدای نفس زدنشان را، آنطرف آوار، هنوز هم بشنوی...