اولی خود را به شخصیتهای موثر نزدیک می کند، اما دومی تلاش میکند خودش شخصیت موثری باشد، اولی تاکتیکهای ما را به دشمن خبر میدهد، اما دومی میکوشد تا استراتژیهای دلخواه دشمن را در داخل جا بیندازد و سیاستهای کلان را با سودِ دشمن همسو کند. اولی معمولاً افشا میشود و دومی معمولاً افشا هم میکند!
اولی مینگذاری میکند، دومی ریلگذاری! اولی در سامانهها خرابکاری میکند اما دومی در ذهن تصمیم سازان. اولی به دشمن خبر میرساند که چه ابزار کار آمدی داریم، دومی دوست را وادار می کند پیشنهادات و ابزار ناکارآمدی تهیه کند!
اولی به دشمنان امیدهای واقعی میدهد، دومی به دوستان امیدهای کاذب. اولی دشمنان را هشیار میسازد دومی دوستان را از واقعیت غافل میکند و در چشم او، نزدیک را دور، و دور را نزدیک، توانا را ناتوان و ناتوان را توانا مینماید و جدول اولویتها را وارونه ترسیم میکند.
نفوذیِ بزرگ، بذر خود را در بسترِ "ظاهربینی" میپاشد و در قلب احمقها ریشه میدوانَد و به دلهای ساده، پیچیده میشود، او لازم نیست جاسوسی کند و شاید هیچ خط تماسی هم با دشمن نداشته باشد بلکه میکوشد تا سیاستهای دشمن پیاده شود .
استاد دانشگاه و استراتژیست رسانه