با حمله رژیم صهیونیستی به نقاط مختلف کشور، برخلاف برخی برآوردها و پیشبینیها، آنچه رخ داد نه کنشگری مردم علیه حکومت، بلکه شکلگیری نوعی انسجام و اتحاد ملی در برابر دشمن خارجی بود؛ انسجامی که حول محور «ایران» شکل گرفت و طیف گستردهای از جامعه، از حامیان نظام و اقشار مختلف مردم گرفته تا منتقدان داخلی، هنرمندان و حتی برخی فعالان اپوزیسیون خارج از کشور، در آن مشارکت داشتند. این وحدت و همدلی به نقطه اتکایی برای دفاع از کشور تبدیل شد.
این در حالی است که پیش از وقوع جنگ، بسیاری از جامعهشناسان با تکیه بر دادههای میدانی، از کاهش سرمایه اجتماعی، شکافهای عمیق و دوپارگی فزاینده در جامعه ایران خبر میدادند. رخدادی با این سطح از همبستگی ملی در تاریخ معاصر کمسابقه است و پرسشهای مهمی را پیش روی ما قرار میدهد: آیا آنچه در میانه بحران شکل گرفت، همبستگی واقعی بود یا صرفاً همگرایی موقت ناشی از احساس خطر مشترک؟ آیا میتوان از این فرصت برای بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی پایدار بهره برد؟ و از همه مهمتر، اگر تهدیدهای خارجی تداوم یابد، آیا این انسجام ادامه خواهد یافت؟ همچنین، وضعیت این همبستگی پس از پایان جنگ چگونه خواهد بود؟
در همین راستا، پژوهش ایران اکونومیست در قالب سلسلهگزارشهایی قصد دارد دیدگاههای اساتید و صاحبنظران حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در ارتباط با این مسئله بررسی کند. در گفتوگویی تفصیلی با «محمدرضا اخضریان کاشانی» به بررسی واقعگرایانه این انسجام، عوامل شکلگیری آن، الزامات تداوم آن و تهدیدهایی که میتوانند در آینده این وحدت را به چالش بکشند، پرداخته، در گفتوگو با «سینا کلهر» نقش انسجام اجتماعی در دفاع ملی، زمینههای شکلگیری آن، تهدیدهای پیشرو و ضرورت حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته و در گفتوگو با «سیدضیاء هاشمی» استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به مولفههای سرمایه اجتماعی پرداخته شده است.
گفتوگوی حاضر با «سید احمد موثقی» نویسنده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل اختصاص دارد. مشروح این پرسش و پاسخ را در ادامه میخوانید:
به انسجام از جنبه احساسی و ابزاری نگاه نشود
ایران اکونومیست: توصیف واقعبینانه از وضعیت جامعه و شکلگیری انسجام در زمان تجاوز رژیم صهیونیستی و ابعاد آن چیست؟
موثقی: ملت ایران در قالب اقشار مختلف با افکار متنوع، تکثر فراوانی دارند که این تفاوتها،اختلاف نظرها و موضع گیریها مختلف طبیعی است اما با توجه به ریشه تاریخی هویت ملی ایرانیان، هرگاه که تهاجم خارجی شکل گرفت آنها در مقابل متجاوز متحد شدند. این حمله ۱۲ روزه بخش وسیعی از مردم ایران را با وجود همه اختلافنظرها و نارضایتیها در داخل به هم نزدیک کرد و حتی ایرانیان خارج از کشور با مردم همراه شدند و همبستگی ملی تقویت شد.
نظام سیاسی که کم لطفیهای زیادی نسبت به ناسیونالیسم ایرانی نشان میداد و به نمادهای هویت ملی ایرانیان در تاریخ باستان کمتر توجه میکرد، به تدریج متوجه این واقعیت شد که اصل و اول ایران است و هیچ تضادی هم با اسلام ندارد و تضادهای ایدئولوژیکی که بعد از انقلاب به آنها دامن زده شد، دقیق و کارشناسانه نبوده است. در این شرایط مجموعه ارکان مختلف جامعه و کشور به هم نزدیک شدند، اگرچه به دلیل نارساییهای و تبعیضها بخشی از جامعه تحت تاثیر تبلیغات رسانههای خارجی قرار گرفتند و این توهم و تصور در دشمنان ایجاد شد که آنها برای نجات مردم ایران آمدند و میخواهند از طریق جنگ و حمله نظامی مردم ایران را با خودشان همراه کنند اما اینگونه نبود.
مردم ایران فراتر از تصور رهبران، غربیها و دشمنان نشان دادند که بسیار باشعور، هوشمند و آگاه هستند و میتوانند وضعیت را تشخیص دهند و بین مسائل تمیز قائل شوند چون در این شرایط موجودیت ایران در خطر بود. بنابراین همبستگی ملی خود را به شکلها، بخشها و زبانهای مختلف نشان دادند.
این جنگ شباهتهایی زیادی با جنگ تحمیلی هشت ساله دارد؛ با وجود اینکه در فاصله جنگ تحمیلی تا جنگ ۱۲ روزه، عملکردهای نظام سیاسی منجر به مشکلاتی شد و با این میزان نارضایتیها مشروعیت نظام سیاسی به شدت آسیب دید که این موضوعات در بحث جداگانهای قابل بررسی است، اما زمانی که موجودیت ایران به خطر افتاد مشخص شد تصور مهاجمان نسبت به ایران کاذب است و هیچ بخشی از جامعه حتی اپوزیسیون خارج از کشور با این تهاجم همراه نشدند؛ علیرغم تبلیغاتی که از سوی رسانههای معاند انجام شد.
بخشها و عناصر بسیار اندکی که در داخل و خارج با این تهاجم همراه شدند، نتوانستند تمیز دهند که ایران، فقط جمهوری اسلامی ایران نیست. دراینجا نه فقط مساله جمهوری اسلامی بلکه دشمنی با کلیت، موجودیت و یکپارچگی ایران مطرح است. بنابراین میتوان این اقلیت را جدا از جامعه فرض کرد.
ایران اکونومیست: در وضعیت کنونی (پس از جنگ) وحدت و همدلی در جامعه را چگونه میتوان توصیف کرد؟
موثقی: وضعیت بسیار شکننده است؛ چون در سالهای بعد از انقلاب نگاه ایدئولوژیک در قالب اسلام سیاسی بر ایران حاکم شد و متاسفانه در مواردی به سمت بحران هویت رفت. در حالی که قبل از انقلاب بحران هویتی با نفی اسلام و رفتن به سمت ایران باستان در دوران پهلوی ایجاد شده بود.
به همان میزانی که بتوانیم نظام سیاسی و انسجام داخلی را بازسازی و تقویت کنیم، میتوانیم تهدیدات امنیتی و تجاوز را کم کنیم.
در بحث هویت و همدلی جامعه، بخشهای نرمافزاری و سختافزاری وجود دارد که در بخش نرمافزاری مساله شکلگیری هویت ملی، همبستگی ملی و انسجام اجتماعی نقشآفرینی میکنند. مثلاً در دوران جنگ هشت ساله رهبری کاریزمای امام خمینی(ره) سمبل و نماد همبستگی ایرانیان در برابر تجاوز خارجی شد، اما بعد از آن جنبههای نرمافزاری شکلگیری ملت و دولت درست مدیریت نشد.
چون نگاه پوپولیستی به مسائل وجود داشت، جنبههای نرمافزاری آسیب دید و بهتدریج شاهد شکافهای ارزشی، چندپارگی فرهنگی و اجتماعی و بیاعتنایی نظام سیاسی به بخشهای زیادی از جامعه بودیم. مبنای ارزشی و فرهنگی مشترک در هویت ایرانی، با از بین رفتن ناسیونالیسم ایرانی، آسیب دید و تبعیضها و نارساییها به بحران مشروعیت ختم شد. این بحران مشخصاً در انتخاباتها قابل مشاهده بود؛ بهگونهای که بین ۲۵ تا ۳۰ درصد از جامعه بسیار موافق، ۲۵ تا ۳۰ درصد بسیار مخالف و ۵۰ تا ۶۰ درصد نیز قشر خاکستری بودند و هستند که موفق به جذب آنها نشدیم. این بحران در ادامه بحران هویت شکل گرفت و به انسجام و همبستگی ملی صدمه وارد کرد.
در این میان مرجعیت سیاسی مستقل و بیطرف بهعنوان حَکم داور، دولت برخاسته از آرای و افکار مردم و حکومت قانون آسیب دیدند و دولت ملی شکل نگرفت. با آسیب به جنبهی نرمافزاری دولت ملی مدرن، شکافهای اجتماعی نیز تشدید شد.
همبستگی که نظام سیاسی و مراجع مختلف نظام سیاسی مایلاند که بازنمایان شود، برای این است که ما بتوانیم در برابر تجاوز دشمن و حفظ اقتدار ملی از آن استفاده کنیم که در شرایط فعلی بیشتر به جنبه احساسی و ابزاری آن نگاه می شود و ضرورت دارد به فوریت از این حالت بیرون آید و در آرایش و گفتمان فکری تجدید نظرهای اساسی شود.
از ظرفیت متخصصان دانشگاهی، فرهیختگان و نخبگان در تقویت اقتدار ملی استفاده شود
ایران اکونومیست: آیا جامعه از دوپارگی عبور کرده یا با عادی شدن شرایط، مجدداً به وضعیت قبل باز میگردد؟
موثقی: بله؛ اما بر اساس تئوری بازیها میتوان این تحلیل را داشته باشیم که هرچه حضور و تهاجم دشمن کمرنگتر شود، درگیریهای داخلی بیشتر خود را نشان میدهد. ما در این مساله مدیریت بحران هم نکردیم تا چه برسد به حل بحران. در حالی که مدیریت بحران هم لزوماً حل بحران نیست. برای حل بحران باید از نظریات و ظرفیت کارشناسان این حوزه استفاده شود.
افرادی که در کشور ما به عنوان دانشمندان هستهای مطرح هستند سرمایه کشورند؛ اما فقط دانشمند هستهای، موشک و نظامیان نیستند که میتوانند به تقویت کشور و نظام سیاسی کمک کنند. این متخصصان دانشگاهی، فرهیختگان و نخبگان همان شیرهای خفته ایران هستند که متاسفانه نظام سیاسی از آنها استفاده نمیکند و در شرایط کنونی این فرصتی است که از این ظرفیت در تقویت اقتدار ملی استفاده شود.
برای حل اختلافات عمیق، شکافهای اجتماعی و بیاعتمادیها مرجعیت مستقلی در داخل و خارج از نظام سیاسی وجود ندارد که بتواند همه بخشهای مختلف جامعه را به صورت مسالمتآمیز جمع کند و با گفتوگو و آشتی ملی همبستگی واقعی را ایجاد کند. اگر کوتاهمدت در عزاداریها به موضوع همبستگی ملی و ایران به صورت احساسی و شعاری پرداخته شود این موضوع کفایت نمیکند باید فکری اساسی برای نجات ایران کرد و با تجدیدنظرهای جدی در بخشهای مختلف و استفاده از سرمایه و امکانات کشور، نظام سیاسی را به سرعت بازسازی کنیم.
با ادامه سیاستها و شعارهای قبل، نمیتوانیم به اهداف انسجام و وحدت ملی برسیم
به همان میزانی که بتوانیم نظام سیاسی و انسجام داخلی را بازسازی و تقویت کنیم، میتوانیم تهدیدات امنیتی و تجاوز را کم کنیم. به نظر میرسد که این موضوع بیشتر از تقویت پدافند، ضدهواییها و صنایع نظامی اقتدار ملی را تقویت میکند. البته به طور قطع دفع تجاوز دشمن بدون بسیج ملی و انسجام اجتماعی به صورت عمیق و پایدار امکانپذیر نیست اما با ادامه سیاستها و شعارهای قبلی نمیتوانیم به اهداف موردنظر خود در حوزه انسجام و وحدت ملی دست پیدا کنیم.
در کشور ما هنوز به صورت ریشهای بحث نشده که رسیدگی به مشکلات مسلمین بلاد دیگر در ادامه رسیدگی به ایران باید باشد یا خیر؟ بنابراین اگر بر سر چنین مسائلی به فوریت کار کنیم و در کنار آن تدابیری در رابطه با مذاکرات و کاهش احتمال حمله مجدد هم انجام دهیم، میتوانیم به امنیت، ثبات و نجات ایران کمک کنیم.
ایران اکونومیست: حفظ و تقویت انسجام ملی، چه لوازم و اقتضائاتی دارد و مسئولان بخشهای حکومتی و دولتی، نخبگان و گروههای مرجع چه وظایفی در این زمینه دارند؟
موثقی: برخی نخبگان و رهبران سیاسی، چون قدرت را در دست دارند، نیازی به نشست و همفکری با نخبگان فکری نمیبینند. نخبگان سیاسی، نظامی و مذهبی و بهطور مشخص روحانیونِ مصدرِ کار، اگر واقعاً به فکر نجات ایران، بقای جمهوری اسلامی و حفظ جایگاه خود هستند و میخواهند در تاریخ از آنها به نیکی یاد شود، باید هرچه زودتر با نخبگان فکری ارتباط برقرار کنند و از نظرات کارشناسی آنها بهره بگیرند؛ چراکه در دین مبین اسلام نیز به مسئله مشورت توجه شده است.
استفاده از خرد جمعی و نظرات متخصصان و کارشناسان یک ضرورت است، زیرا مسئله جنگ صرفاً نظامی نیست. این موضوع با مسائل پیچیده اقتصادی، تکنولوژیکی، سیاسی و بینالمللی همراه است و ما نیاز داریم که از این همفکریها بهرهمند شویم.
باید در گفتمان فکری و برخی مواضع سیاسی و شعارها تجدید نظر کنیم و اگر شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» در دکترین دفاعی ما تعریف نشده، باید کنار گذاشته شوند.
روحانیون در حوزههایی مشخص، تخصص دارند و نمیتوانند راجع به همه مسائل اظهار نظر کنند. چند شب پیش در تلویزیون دیدم که یک فرد روحانی در رابطه با جنگ ۱۲روزه میگفت: طبق آیات قرآن، به چهار دلیل ما پیروز میشویم و صرفاً کلیگویی میکرد. در حالی که باید همه بخشهای حاکمیت با تقسیم کار تخصصی به حوزه خود بپردازند. و الا انسجام ملی نداریم، زیرا به تقسیم کار تخصصی اعتقادی وجود ندارد.
ایران اکونومیست: چه تغییرات ساختاری و سیاسی برای بازسازی اعتماد عمومی و تقویت اقتدار ملی لازم است؟
موثقی: نیاز است در آرایش سیاسی کشور تغییراتی ایجاد شود و چهرههای جدیدی که محبوبیت و گفتمان متفاوتی دارند، در صحنه حاضر شوند؛ حتی مخالفان و منتقدانی که برانداز نیستند، ایران برایشان مهم است و به نظام سیاسی و قانون اساسی وفادارند، میتوانند در این شرایط به کشور کمک کنند اما متأسفانه این افراد در فازهای مختلف حذف شدند، در حالی که ما در داخل کشور به چنین چهرههایی نیاز داریم. باید با استفاده از همه چهرههای سیاسیِ موجه و محبوب، آنها را وارد عرصه کرد و کارتهای بهتری در برابر دشمن رو کرد. در این صورت با تقویت همبستگی و انسجام ملی، بازسازی اعتماد صورت میگیرد و اقتدار ایران همچون گذشته پایدار میماند.
حرکتهایی مانند «آشتی ملی»، «عفو عمومی» و «آزادی زندانیان سیاسی» میتواند به انسجام و تقویت اعتماد عمومی کمک کند. همچنین باید در برخی بخشهای نظام، مسئولانی که سیاستها و برنامههایشان موفق نبوده است، کنار بروند و سیاستمدارانی با دیدگاههای بهتر و قویتر جایگزین آنها شوند. نظام سیاسی جمهوری اسلامی در چند نفر خلاصه نمیشود و در واقع چند نفر تمام نظام سیاسی نیستند. برخی از مسئولان با عملکردها و سیاستهای غلط خود کشور را به اینجا رساندهاند. به مسائل نفوذ و جاسوسی در این وسعت و کیفیت نگاه کنید؛ چرا جامعه پس از ۲۰ تا ۳۰ سال کار کردن همچنان از نفوذ آسیب میبیند؟
حرکتهایی مانند «آشتی ملی»، «عفو عمومی» و «آزادی زندانیان سیاسی» میتواند به انسجام و تقویت اعتماد عمومی کمک کند.
در کشور باید سازو کارهای دموکراتیک، رقابت سالم و فعالیت احزاب قوی شود تا نظام سیاسی و جامعه به ضعف کشانده نشود. این ایده میتواند نجات بخش سیاستمداران شکست خورده باشد که وجهه ملی خود را از دست دادند. نظام سیاسی با اصلاح درونی خود میتواند هزینهها را کم و مشروعیتش را تقویت کند و با دفع حمله خارجی صلح و ثبات سیاسی را به همراه داشته باشد.
ایران اکونومیست: چه بخشهایی در تقویت انسجام نقشآفرینی میکنند و چه بخشهایی همانند قبل از جنگ در مسیر تضعیف انسجام در حال فعالیتند؟
موثقی: مسلمـاً مراجع سیاسی، یعنی مسئولان ما باید در برخی سیاستها تجدیدنظر کنند. باید اجازه دهند نیروهای جدید و موجه با افکار تازه، ابراز وجود و نظر کنند. باید با «آشتی ملی» باب گفتگو را باز کنند و تغییرات جدی در سیاست و مدیریت بخشهای مختلف کشور انجام دهند و در بخشهایی همچون آموزش و پرورش، حوزههای علمیه، صدا و سیما، سپاه، اطلاعات، نیروهای انتظامی، امنیتی، دانشگاهها، قوه قضاییه و قوه مجریه بازنگریهایی انجام دهند. این کار پیچیده و بسیار سنگین است که با کمک متخصصان قابل حل خواهد بود.
نظام جمهوری اسلامی اگر در سیاست خارجی خود تجدیدنظر کند، دشمنان درگیری را رها نمیکنند و دروغ میگویند. چراکه ایران با حضور در پای میز مذاکره، برجام را امضا کرد و با آژانس انرژی اتمی نیز همکاریهای خوبی داشت. با اینکه بارها اعلام کرده بود مایل به ساخت بمب اتم نیست اما آنها این اتهام را بهانهای برای تجاوز به کشور قرار دادند. ما افکار عمومی دنیا را از دست دادیم و دوست واقعی هم نداریم؛ حتی کشور روسیه که در رابطه با اوکراین برایش هزینه کردیم، در این قضایا پشت ما را خالی کرد.
نظام سیاسی جمهوری اسلامی باید با استفاده از ظرفیتها تغییرات جدی انجام دهد، چرا که تداوم این وضعیت، کشور را در معرض خطر جدی قرار خواهد داد.