به گزارش روز سهشنبه ایران اکونومیست از دویچه وله، اینکه آیا اتحادیه اروپا پس از جدیدترین تهدیدهای ترامپ نسبت به اعمال تعرفه هنوز میتواند به آمریکا اعتماد کند جای سوال دارد و آیا ممکن است در چنین شرایطی خطر روابط نزدیکتر با چین را بپذیرد؟
این بنگاه خبری با اشاره به تشدید تنشها میان آمریکا و چین باوجود دیدار وانگ یی وزیر امورخارجه چین با مارکو روبیو همتای آمریکایی در حاشیه اجلاس «آسه آن» در کوالالامپور، آورده است: اتحادیه اروپا اکنون بین دو راهی قرار دارد. چراکه واشنگتن از قدرت اقتصادی خود برای مجبور کردن کشورهای ضعیفتر از نظر اقتصادی به سازش در تجارت استفاده میکند. ترامپ روز شنبه هفته جاری از اعمال تعرفه ۳۰ درصدی بر تمام واردات از اتحادیه اروپا از تاریخ یکم اوت (۱۰ مرداد) خبر داد.
هرچند اورسولا فون درلاین رئیس کمیسیون اروپا در واکنش گفت که تمام اقدامات لازم را برای حافظت از منافع اتحادیه اروپا انجام خواهد داد.
وی در عین حال خاطرنشان کرد که آماده است به تلاشها برای دستیابی به توافقی قابل قبول برای هر دو طرف با واشنگتن ادامه دهد.
دویچه وله در ادامه اضافه کرده است که این وضعیت زنگ خطر را به ویژه برای کسب وکارهای آلمانی در میانه بحران اقتصادی در این کشور به صدا درآوردهاند.
ولفگانگ نیدرمارک عضو هیات اجرایی فدراسیون صنایع آلمان (BDI)، گفت: «این تعرفهها میتواند به بازیابی اقتصادی و قدرت نوآوری لطمه بزند».
وی سپس با بیان آنکه تعرفهها، اعتماد به همکاریهای بینالمللی را تحت تاثیر قرار خواهد داد، افزود: «آلمان، به عنوان یک کشور صادراتمحور، به اندازه چین به تجارت آزاد وابسته است».
آمریکا متحد اتحادیه اروپا است یا رقیب آن؟
دویچه وله با طرح سوالی دیگر به بررسی این موضوع پرداخته که اروپا در شرایط کنونی، باید به آمریکا تکیه کند یا چین که اکنون با وجود اختلافات ایدئولوژیک به دنبال روابط نزدیکتر با بروکسل و آلمان است.
پائولا الیور لورنته و میگل اوترو-ایگلسیاس دو کارشناس امور چین در مقاله جدیدی که از سوی اندیشکده اسپانیایی «الکانو رویال» منتشر شده است، اعلام کردند: «عدم قطعیت به عامل تعیینکنندهای تبدیل شده است که بر موقعیت استراتژیک اتحادیه اروپا بر رقابت آمریکا متحده و چین سایه افکنده است».
کلودیا وسلینگ و برنهارد بارتش کارشناسان امور چین در اندیشکده «مریکس» مستقر در برلین نیز معتقدند: «سیاستهای ترامپ و درگیری آمریکا و چین چالشهای تاریخی برای آلمان به همراه دارد».
آنها خاطرنشان کردند که دولت ترامپ روابط فراآتلانتیک را مختل و برخی از باورهای دیرینه و در آلمان را متزلزل کرده است. آن هم در شرایطی که آلمان نیز با وجود پیوندهای تجاری فشرده، روابط خود را با چین کاهش داده است.
وسلینگ و بارتش تأکید کردند: «دولت جدید آلمان اکنون با فشار بیسابقهای برای پیشروی در جهان ژئوپلیتیک در گرماگرم قطبی شدن مداوم جامعه در داخل روبرو است».
لورنته و اوترو-ایگلسیاس نیز استدلال کردند درک اتحادیه اروپا و آمریکا از تهدید چین اساسا با یکدیگر متفاوت است؛ به گونه ای که ایالات متحده در تلاش است با یک رقیب هژمونیک و تهدیدی وجودی مقابله کند، در حالی که اتحادیه اروپا قصد دارد رابطهای متعادل با یک بازیگر جهانی برقرار نماید.
کارشناسان معتقدند اتحادیه اروپا ترجیح میدهد راهبردهای خطرزدایی متفاوتی برای کاهش وابستگیهای حیاتی در روابط اقتصادی با چین توسعه دهد. در استراتژی چین دولت آلمان که در سال ۲۰۲۳ رونمایی شد نیز شاهد بودیم بر ریسکزدایی برای کاهش وابستگی به چین تاکید شده بود.
وسلینگ و بارتش در این خصوص تشریح کردند: «هرچند بسیاری در آلمان اکنون متوجه شده اند این دست راهبردهای تجاری مانند تغییر مسیر از چین و حرکت فزاینده به سمت آمریکا می تواند خلاف منافع اقتصادی این کشور بزرگ اروپایی باشد و به طور بالقوه منجر به بحران کاهش صادرات و نابودی مشاغل شود».
این دو کارشناس تاکید کردند که شعار دولت آلمان در ریسکزدایی از رابطه با چین و در عین حال درست انجام دادنش می تواند چالش دولت جدید آلمان باشد.
فصلی جدید در روابط میان بروکسل و پکن؟
دویچه وله در ادامه به نشست اتحادیه اروپا و چین در پایان ماه ژوئیه (مرداد) در پکن اشاره و این پرسش را مطرح کرده است که آیا این نشست می تواند آغازی جدید در روابط دو طرف باشد؟
این رسانه در پاسخ، نتیجه را وابسته به ترامپ دانسته و یادآور شده است: کاخ سفید پیش از این تعرفههایی را برای اتحادیه اروپا و مهمترین متحدان آسیایی تعیین کرده، اما هنوز در قبال چین طرح مشخصی ارائه نداده است. لذا چنانچه جنگ تجاری دو طرف بار دیگر بالا بیرد، چین ممکن است از بازار اتحادیه اروپا برای جذب ظرفیت تولید مازاد استفاده کند. در عوض، ایالات متحده هم میتواند کالاهای تولید شده در اتحادیه اروپا را تحت عنوان محصولات چینی بازتعریف کند و تعرفه بیشتری از بروکسل بخواهد. به عقیده کارشناسان چنین وضعیتی نیازمند همکاری نزدیکتر کشورهای اروپایی با یکدیگر به منظور کاهش وابستگی خارجی است.