دوشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 14 - ۱۷ محرم ۱۴۴۷
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۹

حمله آمریکا به ایران؛ زنگ بی‌اعتمادی جهان به واشنگتن

تناقض، تهدید و تردید سه عنصر روانی در تصیم‌گیری‌های رئیس‌جمهور آمریکا در هفت ماه گذشته و بنیان اقدامات او از حمله به ایران تا رفتار با اروپا بوده است. عناصری که همزمان متحدان، رقبا و دشمنان را درباره نحوه تعامل با واشنگتن با ابهامات و تردیدهای جدی و بی‌اعتمادی مزمن مواجه ساخته است.
کد خبر: ۸۲۰۰۷۵

به گزارش گروه سیاست خارجی ایران اکونومیست؛ بامداد اول تیر سال جاری جهان در حالی نظاره‌گر حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران با بمب‌های سنگرشکن ایالات متحده بود که همزمان با آسیب‌های وارد شده به سایت‌های هسته‌ای فردو و نطنز، قواعد و قوانین بین‌المللی پذیرفته شده از سوی کشورهای جهان هم آسیب جدی دید. حمله «دونالد ترامپ» به ایران با اختلاف از مهمترین ضربه‌های وارد شده به بنیان‌های حقوقی و اخلاقی دیپلماسی در جهان بود که قطی‌ترین نتیجه آن کاهش شدید اعتماد جهانی به این اصول از یک سو و ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از مدعیان آن از سوی دیگر بود. بسیاری از کشورهای جهان از متحدانی چون اروپا و دوستانی چون کشورهای حاشیه خلیج فارس تا رقبایی چون روسیه و چین این حمله را نشانه‌ای روشن از شکست مسیرهای دیپلماتیک می‌دانند که واشنگتن در طول 6 ماه گذشته پیموده بود.

برای بسیاری از پایتخت‌های جهان گرچه پدیده ترامپ از همان دور اول ریاست جمهوری به تناقض در رفتار و گفتار شهره بود اما ترامپ دور دوم، مفهوم زور و تهدید را هم به این ملغمه رفتارهای خارج از قاعده خود افزود و اکنون به نظر می‌رسد آمریکا دستکم در دوران ریاست جمهوری ترامپ صریح‌تر از گذشته به‌دنبال بازتعریف نظم جهانی با اتکا بر زور است.

رقبای واشنگتن و نگرانی از بازگشت قانون جنگل

حمله رژیم اسرائیل و سپس آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، در میانه مذاکرات و درحالی که قرار بود «استیو ویتکاف» نماینده آمریکا با «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران دیدار و گفت‌وگو کنند، به معنای جایگزینی سلاح با دیپلماسی و اعتراض به این روند، مهمترین بخش از بیانیه اعتراضی روسیه و چین به این حمله بود. بی‌ثبات‌سازی منطقه برای این دو رقیب آمریکا به ویژه چین قابل پذیرش نبود و پکن را به این نتیجه رساند که هرگونه گفت‌وگو و توافقی با آمریکا بر سر هر موضوعی می‌تواند ناگهان و بدون هیچ دلیل منطقی و قانع‌کننده‌ای از بین رفته و با جنگ جایگزین شود. چین با ایالات متحده آمریکا گرچه بر سر موضوعات اقتصادی چون تعرفه‌ها و صادرات و واردات اختلافات آشکار دارند اما این نوع رفتار ترامپ با ایران، نشان داد که چین برای موضوعات بسیار مهمتری چون چالش تایوان باید بسیار محتاط تر از همیشه با آمریکای دوران ترامپ رفتار کند. این موضوع را فایل صوتی منتشر شده از رئیس‌جمهور آمریکا و در گفت‌وگو با رئیس‌جمهور چین در دوران انتخابات ریاست جمهوری واضح‌تر نشان می‌دهد؛ جایی که ترامپ، «شی جین پینگ» را تهدید می‌کند که در صورت حمله به تایوان، پکن را هدف حمله قرار خواهد داد.

حمله آمریکا به ایران؛ زنگ بی‌اعتمادی جهان به واشنگتن

تهدیدی که ترامپ آن را در گفت‌وگو با «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه هم تکرار کرده است تا مسکو بیش از گذشته به این نتیجه رسد که در دوران ریاست جمهوری ترامپ هیچ اقدام و تصمیمی ناممکن نیست و شاید درست‌ترین تعبیر از آن را «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه، در مقطع حمله داشت و گفت که چنین اقداماتی، بازگشت به دوران قانون جنگل است که در آن منطق قدرت جایگزین قواعد بین‌المللی می‌شود. برای مسکو و پکن این نظام بی‌قاعده خطرناک‌تر خواهد بود زمانی که بدانیم ترامپ دکترین زور خود را در مناطقی حساس چون غرب آسیا و خاورمیانه اعمال می‌کند، جایی که چین برای تأمین بخشی از انرژی خود به ثبات و امنیت آن نیازمند است و مسکو هم از نفوذ بیش از اندازه آمریکا و سپس ناتو بر آن نگرانی‌های خاص خود را دارد.

برخی تحلیلگران حمله رژیم اسرائیل و آمریکا به ایران را نوعی میدان‌خوانی برای پروژه‌های اقتصادی عظیمی چون ایده «کمربند و جاده» چین و تهدیدی امنیتی برای مرزهای روسیه ارزیابی می‌کنند. مجموع این رویدادها حکایت از آن دارد که رقبای واشنگتن در دوران پساجنگ با ایران، به سوی تغییر در برخی بخش‌های سیاست خارجی خود و بازتعریف تهدیدات بر مبنای نگاه قدرت‌محور آمریکا در دوران ترامپ حرکت خواهند کرد.

متحدان و دوستان آمریکا و آغاز یک ترس

اگر اتحادیه اروپا و عرب را به عنوان دو دوست و متحد ایالات متحده آمریکا در جهان فرض کنیم، این دوستی در دوران ترامپ گرچه با هریک از این اتحادیه‌ها متفاوت پیش رفته اما در نهایت نتیجه‌ای مشترک در پی داشته و بی‌اعتمادی به دولت مستقر در کاخ سفید را افزایش داده است. اتحادیه اروپا و تروئیکای آن هم در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ و هم دور دوم آن مغضوب او در زمینه‌های مختلف بودند. ترامپ با آن‌ها نه دوستانه که گاهی تحقیرآمیز هم سخن می‌گفت. در دور دوم هم ترامپ چه در دوره‌ای که نمایش مذاکره برگزار می‌کرد و چه زمانی که در حال تدارک نظامی و حمایتی از رژیم اسرائیل برای حمله به ایران بود، هیچ یک از بازیگران اروپایی را دعوت به همراهی نکرد.

گرچه برخی کشورها چون پاریس و آلمان برای تأیید سرسپردگی به سیاست‌های آمریکا و اسرائیل پهپادهای ایران در جریان دفاع را شناسایی و از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل برای «کار کثیف» با ایرانی‌ها قدردانی کردند اما واقعیت آن است که اروپا در 6 ماه اخیر در دورترین مکان نسبت به آمریکا ایستاده بود و این یعنی تشدید بی‌اعتمادی دستکم در کوتاه‌مدت.

رفتار ترامپ با هم‌پیمانان خود در خاورمیانه هم گرچه مبتنی بر منافع اقتصادی و تجاری است اما حمله به ایران در میانه مذاکراتی که حاشیه‌نشین‌های خلیج‌فارس را به بازگشت امنیت به منطقه امیدوار کرده بود؛ بار دیگر با بحران درگیری و بی‌اعتمادی به آمریکا مواجه ساخت. پایتخت‌های همسایه ایران به عنوان سرزمین‌هایی که بیشترین درگیری را در هنگامه جنگ اسرائیل علیه آمریکا داشتند؛ حق خود می‌دانستند که دستکم از دلیل و انگیزه این حملات در میانه مذاکرات آگاه باشند اما ترامپ جز با زبان دستور با آن‌ها سخن نگفت تا ترسی را حاکم سازد که شاید در ظاهر پیدا نیست اما همیشه با متحدان باقی خواهد ماند که: پیامد هرگونه مخالفت با دیدگاه ترامپ چقدر برای آن‌ها گران تمام خواهد شد؟

حمله آمریکا به ایران؛ زنگ بی‌اعتمادی جهان به واشنگتن

یکجانبه‌گرایی قدرت محور آمریکا تا کجا دوام خواهد یافت؟

برجام، پیمان اقلیمی پاریس، پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد، مذاکرات هسته‌ای با ایران، جنگ در غزه و اوکراین مجموعه‌ای از پیمان‌ها و تحولاتی است که ترامپ به اشکال گوناگون زیرمیز هریک از آن‌ها زد و اکنون این حمله نظامی، تصویری نگران‌کننده‌تر از بی‌ثباتی و غیرقابل‌اعتماد بودن ایالات متحده را به جهان ارسال کرده است. محمل‌ترین پیامد این غیرقابل اعتماد بودن، ایجاد شکافی جدی و جدید در نظم جهانی و کنار هم قرار گرفتن بلوک‌های تازه‌ای از کشورها و ایجاد سازمان‌ها و نهادهایی چون بریکس، اکو و شانگهای است. سازمان‌هایی که گرچه تاکنون درپی بازنگری در ساختارهای اقتصادی و تجاری جهان بودند اما پس از این تکیه و تأکید آمریکا بر استفاده از قدرت بی‌منطق در روابط خود با جهان؛ این ساختارها به سمت بازتعریف بنیان‌های امنیتی خود حرکت کنند. واقعیت آن است که جهانی که در تامین امنیت خود به قدرتی بیش از حد وابسته باشد، جهان چندان امنی برای ساکنان آن نخواهد بود. نظم تعریف شده با رهبری آمریکا بیش از آنکه متکی بر مفهوم قدرت باشد مدیون نگاهی بود که بسیاری از کشورها به واشنگتن به عنوان قدرتی قابل‌اعتماد داشت و اکنون این اعتماد با حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران در میانه گفت‌وگوهای دیپلماتیک زیر سوال رفته و این پرسش را ایجاد کرده است که یکجانبه‌گرایی قدرت‌محور آمریکا تا چه زمانی تداوم خواهد یافت و آیا می‌توان پس از این منتظر آغاز دورانی برای یکجانبه‌گرایی بود؟

آخرین اخبار