شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 12 - ۱۵ محرم ۱۴۴۷
۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۳

کلهر: انسجام ملی از دل واقعیت برمی‌آید نه شعار

یک جامعه‌شناس فرهنگی می‌گوید: روایت وارونه از ریشه‌های انسجام نه‌تنها آن را حفظ نمی‌کند بلکه در پوشش شعار، شکاف‌ها و دوقطبی‌های گذشته را بازتولید می‌کند. اگر قرار است انسجام اجتماعی به سرمایه‌ای پایدار برای آینده بدل شود باید با واقعیت‌های زیسته و تجربه‌های اثبات‌شده آن صادق بود.
کد خبر: ۸۱۸۸۶۷

با حمله رژیم صهیونیستی به نقاط مختلف کشور، برخلاف برخی برآوردها و پیش‌بینی‌ها، آنچه رخ داد نه کنشگری مردم علیه حکومت، بلکه شکل‌گیری نوعی انسجام و اتحاد ملی در برابر دشمن خارجی بود؛ انسجامی که حول محور «ایران» شکل گرفت و طیف گسترده‌ای از جامعه، از حامیان نظام و اقشار مختلف مردم گرفته تا منتقدان داخلی، هنرمندان و حتی برخی فعالان اپوزیسیون خارج از کشور، در آن مشارکت داشتند. این وحدت و همدلی به نقطه اتکایی برای دفاع از کشور تبدیل شد.

این در حالی است که پیش از وقوع جنگ، بسیاری از جامعه‌شناسان با تکیه بر داده‌های میدانی، از کاهش سرمایه اجتماعی، شکاف‌های عمیق و دوپارگی فزاینده در جامعه ایران خبر می‌دادند. رخدادی با این سطح از همبستگی ملی در تاریخ معاصر کم‌سابقه است و پرسش‌های مهمی را پیش روی ما قرار می‌دهد: آیا آنچه در میانه بحران شکل گرفت، همبستگی واقعی بود یا صرفاً همگرایی موقت ناشی از احساس خطر مشترک؟ آیا می‌توان از این فرصت برای بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی پایدار بهره برد؟ و از همه مهم‌تر، اگر تهدیدهای خارجی تداوم یابد، آیا این انسجام ادامه خواهد یافت؟ همچنین، وضعیت این همبستگی پس از پایان جنگ چگونه خواهد بود؟

در همین راستا، پژوهش ایران اکونومیست در قالب سلسله‌گزارش‌هایی قصد دارد دیدگاه‌های اساتید و صاحب‌نظران حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در ارتباط با این مسئله بررسی کند. در نخستین گزارش، در گفت‌وگویی تفصیلی با «محمدرضا اخضریان کاشانی» به بررسی واقع‌گرایانه‌ این انسجام، عوامل شکل‌گیری آن، الزامات تداوم آن و تهدیدهایی که می‌توانند در آینده این وحدت را به چالش بکشند، پرداخته‌ شده است. در این گفت‌گو با «سینا کلهر» جامعه‌شناس فرهنگی به نقش انسجام اجتماعی در دفاع ملی، زمینه‌های شکل‌گیری آن، تهدیدهای پیش‌رو و ضرورت حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی پرداخته شده است.

ملتی که وطن را نه در شعارها که در تار و پود زندگی و هویت خویش می‌شناسد

ایران اکونومیست: با آغاز تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به ایران، یکی از وجوه مهمی که در دفاع از کشور برجسته شد، انسجام ملی بود. شما این انسجام را چگونه تحلیل می‌کنید؟

کلهر: با آغاز تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به ایران، هنگامی که سامانه‌های گوناگون دفاعی، سایبری، لجستیکی و زیرساختی هر یک تلاش می‌کردند تا سهمی در دفاع از وطن داشته باشند، پدیده‌ای رخ داد که شاید پیش‌ از این کمتر در معادلات رسمی و تحلیل‌های نظامی و امنیتی به عملکرد فوق‌العاده آن امید می‌رفت: سامانه انسجام ملی و اجتماعی ملت ایران.

در لحظاتی که خطر در آسمان و زمین طنین افکند، این سامانه نرم در مقابل دشمن تجاوزکار با شتابی حیرت‌انگیز به حرکت درآمد. ملت چون قلبی واحد در سینه‌ وطن شروع به تپیدن کرد. در سال‌هایی که جامعه ایرانی تحت فشارهای شدید اقتصادی، سیاسی و روانی قرار داشت و آن‌گاه که گفتمان‌های واگرایانه رسمی و غیررسمی شکاف میان مردم و نهادها را تعمیق می‌کرد، کمتر کسی امید داشت که از دل این وضعیت، مردمی با چنان توان همبستگی برآیند.

در لحظاتی که خطر در آسمان و زمین طنین افکند، سامانه انسجام ملی و اجتماعی ملت ایران در مقابل دشمن تجاوزکار با شتابی حیرت‌انگیز به حرکت درآمد. ملت چون قلبی واحد در سینه‌ وطن شروع به تپیدن کرد

اهمیت این امر هنگامی بیشتر رخ می‌نماید که دریابیم دشمنان این سرزمین، سال‌ها بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری خود را نه بر سلاح‌های مرگ‌بار که بر تضعیف همین تار و پود اجتماعی کرده‌اند. آنان دانسته‌اند که اگر این بافت همبسته از هم بگسلد، دیگر نیازی به بمباران و لشکرکشی نیست. با این حال، درست همان‌جایی که بیشترین ضربه‌ها وارد آمده بود، اکنون ایستادگی پدید آمد؛ درست آن‌جایی که گمان می‌رفت سرد و خاموش شده، شعله برخاست.

ایران اکونومیست: آیا این انسجام فقط واکنشی احساسی به تهدید بود یا ریشه‌دارتر از آن است؟

کلهر: این تصویر، تصویری است از ملتی که شاید خسته و گلایه‌مند باشد اما هنوز زنده است؛ ملتی که وطن را نه در شعارها که در تار و پود زندگی و هویت خویش می‌شناسد و در لحظه خطر آن را چون جان عزیز می‌دارد. انسجامی که در روزهای حمله پدیدار شد نه یکپارچگی صوری و دستوری بلکه همبستگی زیسته و واقعی بود و چند ویژگی بارز دارد که نیاز به مراقبت و مواظبت دارد.

نخستین ویژگی بارز این انسجام، شدت پیوندهای عاطفی بود که در دل جامعه زبانه کشید. مردم نه به اجبار بلکه با حس مشترک خطر، با درد مشترک، با رنج مشترک، به یکدیگر نزدیک شدند. اشک مادران در دل شب، پست‌های پرحرارت کاربران شبکه‌های اجتماعی، نذر و نیازهای بی‌ریا، آغوش‌های گشوده برای سربازان و داوطلبان همه و همه نشانه‌هایی بودند از فعال شدن یک پیوند عاطفی جمعی که در لحظه تهدید، جامعه را در بر گرفت.

ایران اکونومیست: این انسجام در سطح نمادها و رسانه‌ها چگونه نمود یافت؟

کلهر: در این روزها واژگان تغییر کردند. ضمیر جمعی فعال شد: «ما»، «سرزمین‌مان»، «خاک‌مان»، «بچه‌های ما» و ... رسانه‌های رسمی و غیررسمی، هردو به طرز کم‌سابقه‌ای در تولید معناهایی همسو نقش ایفا کردند. پرچم‌ها، سرودها، تصاویر شهدا، نقشه ایران و حتی واژه «میهن» به مفاهیمی زنده و جاری بدل شدند که حول آن‌ها وحدت معنایی شکل گرفت. این هم‌افزایی نشانه‌ای بود از انسجام نمادین که شکاف‌های فرهنگی و ارزشی را موقتاً به حاشیه راند.

این انسجام نوعی وحدت ناپیدای ذخیره‌شده بود که با هم‌دلی و هم‌نفسی پدیدار شد

ایران اکونومیست: این انسجام چه جلوه‌های عملی داشت؟

کلهر: انسجام در سطح شعار نماند. مردم رفتار کردند، کار کردند و دست به کار شدند. از اهدای خون تا داوطلبی برای کمک‌رسانی، از ساخت محتواهای ملی‌گرایانه در شبکه‌ها تا مشارکت در پویش‌های حمایتی، از تقویت نیروهای مسلح گرفته تا تدارک مواد غذایی و پوشاک برای مناطق درگیر. این کنش‌های خودجوش و متنوع نشان از تحرک اجتماعی هماهنگ داشت. گویی نوعی حافظه رفتاری جمعی، همچون ایمنی بدن در برابر تهدید فعال شده بود و برخلاف اتحادهای نمایشی، این انسجام نوعی وحدت ناپیدای ذخیره‌شده بود که نه با فریاد بلکه با هم‌دلی و هم‌نفسی پدیدار شد.

ایران اکونومیست: در این فضای همبستگی، اختلافات سیاسی و اجتماعی چه جایگاهی داشت؟

کلهر: در دل این همبستگی تفاوت‌ میان گرایش‌های سیاسی، قومی، مذهبی یا طبقاتی رنگ باخت. از دانشجوی منتقد تا بازاری محافظه‌کار، از کُرد و لر تا فارس و بلوچ، از حاشیه‌نشین تا فرزند طبقه متوسط شهری، همه با زبانی نزدیک به هم دغدغه‌ای واحد را تکرار می‌کردند: ایران. این تعلیق شکاف‌های اجتماعی در لحظه بحران نشان از وجود یک افق مشترک داشت که در زمان صلح ممکن است تیره باشد اما در زمان خطر همچون خورشید از پشت ابر بدرخشد.

بخشی از این انسجام نه در فریادها بلکه در سکوت‌های پرمعنا تجلی یافت. آن‌هایی که شاید در شرایط عادی زبان به اعتراض می‌گشودند، در این روزها لب فروبستند نه از ترس بلکه از ترجیح. ترجیح دادند در برابر دشمن شکاف‌ها را به تعویق بیندازند. این اخلاق وقفه‌ای بخشی از بلوغ اجتماعی بود؛ نوعی سکوت انتخابی برای حفظ کلیت.

ایران اکونومیست: با توجه به این تجارب، انسجام اجتماعی ایران را چگونه می‌توان بازتعریف کرد؟

کلهر: رویدادهای پس از جنگ اخیر به‌ویژه موج خیزش ملی در دفاع از وطن بار دیگر نشان داد که در ورای بسیاری از روایت‌های رایج درباره زوال سرمایه اجتماعی در ایران همچنان نوعی «انسجام اجتماعی برآمده از کنش دفاعی» در لایه‌های زیرین جامعه جریان دارد. این انسجام نه حاصل سیاست‌گذاری‌های از پیش طراحی‌شده یا مهندسی اجتماعی بلکه نمونه‌ای اصیل از آن چیزی است که جامعه‌شناسان آن را «سرمایه اجتماعی گرم» می‌نامند.

پیوندهای احساسی، نمادین و موقعیت‌محور که در لحظات خطر و تهدید، میان کنشگران اجتماعی شکل می‌گیرد و آن‌ها را به کنش جمعی وادار می‌کند. نوعی سرمایه همبستگی ملی احیا شد؛ سرمایه‌ای که نه در اسناد راهبردی دولت ثبت شده و نه در شاخص‌های بروکراتیک قابل اندازه‌گیری است بلکه در حافظه جمعی جامعه، در تجربه‌های مشترک از جنگ و خطر و در «فهم ضمنیِ زیستن در تهدید» ریشه دارد. اکنون که موقتاً از شرایط تهدید نظامی عبور کرده‌ایم، یک پرسش اساسی که هم ماهیتی نظری دارد و هم نتایج سیاسی پیش روی ماست: چگونه می‌توان این انسجام را حفظ کرد و از آن به‌مثابه پایه‌ای برای توسعه، بازسازی و پیشرفت استفاده نمود؟ چگونه می‌توان آمادگی اجتماعی برای دفاع از وطن را به توانمندی پایدار ملی تبدیل کرد؟

برخی نویسندگان و تحلیل‌گرانی که در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه یا سکوت پیشه کرده بودند یا از حاشیه، حمایت غیرمستقیم نشان می‌دادند، اکنون در قامت حامیان انسجام اجتماعی ظاهر شده‌اند. آنان با تکرار گزاره‌هایی از جنس ضرورت تغییرات بنیادین در گفتمان و سیاست‌های کلان، می‌کوشند میراث این انسجام را مصادره به مطلوب کنند. گویی نوعی فراموشی انتخابی یا «ازنویسی گفتمان گذشته در جریان است.

تغییر اگر برآمده از عقلانیت تاریخی باشد می‌تواند ضامن پایداری و ارتقای مشروعیت باشد

اگر توان موشکی و دفاعی عامل انسجام بوده، تقویت آن باید یک راهبرد باشد. اگر استقلال ایران و مقاومت در برابر تجاوز دشمن محور انسجام بوده باید تقویت این ایستادگی در دستور کار بماند

ایران اکونومیست: آیا تغییرات همیشه خطرناک‌اند؟

کلهر: البته باید اذعان داشت که هر جامعه زنده‌ای نیازمند بازاندیشی در سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های خود است. تغییر اگر برآمده از عقلانیت تاریخی باشد می‌تواند ضامن پایداری و ارتقای مشروعیت باشد اما آن‌چه خطرناک است تغییراتی از سنخ دگرگونی گفتمانی بنیادی است؛ تغییراتی که به‌جای اصلاح تدریجی به قطع پیوند با حافظه جمعی و بنیان‌های مشروعیت نظام منجر می‌شوند.

تجربه اخیر به‌وضوح نشان داد که بسیاری از ادعاهای روشنفکران مخالف سیاست‌های دفاعی و منطقه‌ای با واقعیت میدانی تطابق نداشت. آنچه موج انسجام ملی را در آن شرایط ممکن ساخت نه تئوری‌های انتزاعی وارداتی بلکه حضور واقعی مردم در میدان خطر، پیوندهای عاطفی و ارزشی میان مردم و نیروهای مدافع وطن و نوعی فهم مشترک از معنای استقلال و تهدید بود.

ایران اکونومیست: چه سیاست‌هایی برای حفظ انسجام توصیه می‌کنید؟

کلهر: اگر توان موشکی و دفاعی عامل انسجام بوده، تقویت آن باید یک راهبرد باشد. اگر استقلال ایران و مقاومت در برابر تجاوز دشمن محور انسجام بوده باید تقویت این ایستادگی در دستور کار بماند. اگر سیاست خارجی عقلانیِ همراه با حفظ استقلال، عامل همبستگی اجتماعی بوده تثبیت آن باید محور مطالبه عمومی قرار گیرد و اگر عقلانیت عرفی و تکیه بر ارزش‌های بنیادین دینی و ملی، جامعه را حول معنایی مشترک متحد ساخته صیانت از آن‌ها مسیر پایداری اجتماعی است.

بنابراین روایت وارونه از ریشه‌های انسجام نه‌تنها آن را حفظ نمی‌کند بلکه در پوشش شعار حفظ وحدت، شکاف‌ها و دوقطبی‌های گذشته را بازتولید می‌کند. اگر قرار است انسجام اجتماعی به سرمایه‌ای پایدار برای آینده بدل شود، باید با واقعیت‌های زیسته و تجربه‌های اثبات‌شده آن صادق بود.

آخرین اخبار